جدیدترین مطالب
نقش و اهمیت حشدالشعبی در تضمین امنیت و ثبات عراق
شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: حشدالشعبی یکی از «مؤلفههای مهم قدرت در عراق» است که در کنار نیروهای مسلح این کشور «نقش مؤثری» در حفظ امنیت و تأمین منافع ملی عراق دارد. حشدالشعبی بعد از شکستهای ارتش عراق در مقابل داعش، در 17 دسامبر 2014 با فتوای مرجعیت عراق شکل گرفت و در 25 نوامبر 2016 با تصویب قانونی در پارلمان، هویت و موجودیت قانونی و رسمی پیدا کرد.
تحولات سوریه و خطر گسترش تروریسم به سین کیانگ چین
شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: سقوط دولت بشار اسد در سوریه رخداد مهمی است که بر نقشآفرینی بسیاری از قدرتهای منطقهای و بینالمللی در منطقه غرب آسیا اثرگذار خواهد بود و این اتفاق از منظر جمهوری خلق چین نیز موضوعی دارای اهمیت تلقی میشود. آنچه در سوریه رخ داد، توانایی ایجاد برخی از تهدیدهای جدی علیه منافع چین را دربردارد و به همین سبب، پکن رویکردی محافظهکارانه در خصوص تحولات سوریه اتخاذ کرده است.
اوکراین: نقطه عطف در همپیمانی راهبردی چین و روسیه
شورای راهبردی آنلاین-رصد: «درگیریهای جاری در اوکراین باعث تغییر قابل توجهی در پویایی قدرت جهانی شده و به طور خاص همکاری میان چین و روسیه را تقویت کرده است. این رابطه به یک همپیمانی راهبردی بادوام تکامل یافته، اگرچه هنوز به یک اتحاد نظامی کامل تبدیل نشده است. این تحول، فرضیات سنتی غرب درباره محدودیتهای همکاری میان قدرتهای اقتدارگرا را به چالش میکشد و ممکن است الگویی جدید را برای مشارکت بینالمللی معرفی کند.»
منافع، رویکرد و مسئولیت قدرتهای بزرگ در قبال بحران سوریه
شورای راهبردی آنلاین-رصد: «سقوط ناگهانی رژیم بشار اسد در سوریه برای همه بازیگران خارجی، از جمله مسکو، غافلگیرکننده بود. اگرچه کارشناسان منطقهای هشدارهایی داده بودند اما هیچکس نمیتوانست وقایع دراماتیک اواخر نوامبر تا اوایل دسامبر، به ویژه عدم تمایل ارتش سوریه برای دفاع از رهبری که تقریباً ربع قرن قدرت را در سوریه به دست داشت، پیشبینی کند.»
أحدث المقالات
مجله تخصصي "نگاهي به نفت خاورميانه" بررسي کرد
نیاز به توسعه تولید گاز در غرب آسیا و شمال آفریقا
مجله تخصصی “نگاهی به نفت خاورمیانه” – چاپ لندن – در دومین شماره خود در سال جاری میلادی به بررسی نیاز به توسعه تولید گاز در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا پرداخته و آورده است: در پایان سال 2013، این ذخایر به 3,140 تریلیون فوت مکعب بالغ می شد که معادل 48 درصد از مجموع ذخایر کل جهان (6,558 تریلیون فوت مکعب) بود.
هر چند کشورهای این حوزه از منابع گازی عظیمی برخوردارند، ولی همه این کشورها (به جز قطر و الجزایر) با کمبود امکانات در عرضه گاز مواجه هستند. با توجه به اینکه تقاضای جهانی برای این ماده بالاست، افزایش تولید آن یک ضرورت است.
نیاز گازی 16 کشور حوزه غرب آسیا و شمال آفریقا از 282 میلیارد متر مکعب در سال 2003 به 512 میلیارد متر مکعب در سال 2013 رسید که رشد سالانه 8.1 درصدی را نشان می دهد. این میزان، بسیار بیشتر از متوسط نیاز جهانی است. تقاضای جهانی گاز در سال 2013 فقط 2.9 درصد افزایش داشته است. علاوه بر این، مصرف گاز در حوزه غرب آسیا و شمال آفریقا در سال 2013 حدودا 15.3 درصد از کل مصرف جهانی را تشکیل می داد.
بر اساس اطلاعات شرکت بریتیش پترولیوم (BP)، پنج بازار بزرگ تولید گاز جهان یعنی ایران، عربستان، امارات، مصر و الجزایر در سال 2013 چهار پنجم کل مصرف غرب آسیا و شمال آفریقا را به خود اختصاص دادند. رشد سریع مصرف گاز در این کشورها در دهههای اخیر ناشی از چند عامل از جمله: رشد جمعیت، رشد اقتصادی، یارانهها، رشد صنایع انرژیبر مانند آلومینیوم و فولاد و محصولات پتروشیمی و کود شیمیایی که به گاز بعنوان یک ماده خام اولیه و ارزان نیاز دارند، بوده است.
از همه مهمتر اینکه قیمت های گاز برای مصرف کنندگان داخلی در بیشتر کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا بسیار کمتر از هزینه آن است و این سبب تشویق مصرف بدونبهرهوری آن در بخشهای صنعتی و خانگی میشود.
این قیمتهای پایین موجب از بین رفتن صنایع دولتی مرتبط با گاز در این کشورها می شود، چرا که خرید گاز از تولید کنندگان معمولا با عدم پرداخت به موقع به عرضه کنندگان گاز همراه است. متعاقبا تولید کنندگان هم از افزایش تولید برای ارائه به مصرف کنندگان داخلی بازداشته می شوند و بیشتر در پی صادرات خواهند بود.
کشورهای عضو غرب آسیا و شمال آفریقا در سال 2013 حدود 715 میلیارد متر مکعب یعنی معادل یک پنجم تولید جهانی به بازار گاز ارائه کردند. شش تولیدکننده بزرگ گاز جهان شامل ایران، قطر، عربستان، الجزایر، مصر و امارات بودند.
ذخایر قابل اثبات این منطقه تکاپوی تولید پایدار برای 113 سال را میدهد، ولی نسبت ذخایر به تولید [1] 55 سال است.
در سال 2012 تعداد هفت کشور از 16 کشور تولید کننده گاز یعنی ایران، عمان، قطر، یمن، الجزایر، مصر و لیبی از صادرکنندگان عمده گاز بودند؛ چهار کشور بحرین، عراق، عربستان و سوریه نه واردکننده و نه صادرکننده بودند و پنج کشور باقیمانده یعنی امارات، کویت، اردن، تونس و مراکش نیز وارد کننده صرف بودند.
گلوگاه
برخورداری از گاز مسالهای جدی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقاست، چرا که دولتها دریافتهاند که تولید فعلی کفاف نیازهای روبهرشد بخش انرژی آنها را نمیدهد. این موضوع باعث شده تا تحقیقاتی در خصوص انرژیهای جایگزین (به ویژه انرژیهای تجدیدپذیر)، یافتن منابع گازی وارداتی از طریق خطوط لوله Offshore یا Onshore و یا گاز LNG صورت گیرد.
این تغییر الگوی تولید از طرف نفت به گاز در سالهای اخیر در بین کشورهای منطقه رو به رشد بوده و با توجه به عوامل زیست محیطی تشدید هم شده است، چرا که تجهیزات گاز سوز آلودگی کمتری دارند و گازهای گلخانه ای کمتری تولید می کنند.
اما باید گفت همچنان بزرگترین مانع برای تولید نسل های جدید انرژی، تامین سوخت های فسیلی است. به طور سنتی، کشورهای این منطقه برای تولید برق متکی به مصرف نفت سنگین هستند. این روند با توجه به جذابیت های استفاده از گاز رو به کاهش است، زیرا از نظر زیست محیطی و اقتصادی به صرفهتر است.
بین سالهای 1990 تا 2010، سهم گاز در تولید انرژی و برق دو برابر شد و از 25 درصد به 50 درصد رسید.
روندهای آینده
گزارش چشم انداز انرژی BP برای سال 2030 حاکی از رشد تقاضای گاز غرب آسیا به میزان سالانه چهار درصد بوده و این منطقه را به دومین رتبه بعد از کشورهای در حال توسعه آسیایی تبدیل می کند.
جایگزینی سوخت فسیلی توسط دو پنجم کشورهای منطقه در حال انجام است، ولی صادرات LNG کشورهای غرب آسیا بعد از سال 2030 کاهش می یابد، به ویژه که این کشورها به دلیل نیاز به تولید بیشتر، حتی به واردکننده گاز هم تبدیل میشوند. به این ترتیب احتمالا تا سال 2020 به میزان 80 میلیارد متر مکعب (BCM) و تا سال 2030 به میزان 88 BCM گاز وارد خواهند کرد.
آژانس بین المللی انرژی (IEA) پیش بینی کرد در خلال سالهای 35-2008 تقاضا برای گاز غرب آسیا و شمال آفریقا از 335 BCM به 632 BCM خواهد رسید. یعنی سالانه 2.4 درصد افزایش خواهد داشت.
تولید گاز در غرب آسیا از 343 به 917 BCM خواهد رسید (یعنی سالانه 3,2% رشد) و طی همین مدت تقاضای جهانی برای گاز از 3,149 BCM به 5,132BCM خواهد رسید که معادل 1.8 درصد رشد نشان می دهد.
البته هزینه تولید تاکنون پائین بوده و با توجه به نیازهای آتی برای توسعه فناوری و بهرهبرداری از ذخایر، هزینههای تولید گاز دو برابر خواهد شد.
چشم انداز افزایش تولید در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا مشروط به چند عامل است:
- نیاز به تزریق مجدد مقادیر زیادی گاز خالص به چاههای قدیمی برای تولید نفت؛
- محدودیت های افزایش عرضه گاز مرتبط با اعمال سهمیه تولید نفت توسط اوپک؛
- فرسودگی و از بین رفتن ذخایر ساحلی (onshore) و هزینه بر بودن استخراج از آنها. این در حالی است که اکتشافات جدید از نظر جغرافیایی پیچیدهتر شده است؛
- نیاز به استخراج گاز سولفوردار، گازهای واقع در اعماق اقیانوس ها و یا گاز شل هزینههای بیشتری می طلبد. تولید این نوع گازهای ذخیره که تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته، در میان مدت نیز محدود خواهد شد، چرا که منابع فراوان وسیعی از گاز همچنان در دست می باشد.
خط لوله در برابر LNG
اگر چه تخمین زده می شود عرضه و تقاضای گاز در بلند مدت نامشخص باشد، ولی ایران، قطر، عراق، الجزایر، مصر و لیبی مازاد عرضه خواهند داشت و در عین حال کشورهای دیگر این حوزه با کمبود گاز مواجه خواهند شد، چرا که این کشورها برای مصارف داخلی خود نیازمند واردات گاز هستند. عربستان در این زمان نه صادر کننده و نه وارد کننده خواهد بود. البته ممکن است سیاست این کشور تغییر و مقادیر زیادی نفت را برای تولید برق و دیگر مصارف استفاده کند.
عمان و امارات، کشورهایی هستند که صادرات LNG نسبتا کمی دارند و در سال 2013 به ترتیب 115 و 74 BCM صادرات داشتند. این کشورها در سالهای آینده به دلیل نیاز داخلی مجبور به کاهش صادرات خود خواهند شد، مگر اینکه بتوانند از میدانهای گاز سخت و هزینهبر، گاز تولید کنند. مصرف داخلی عمان نسبت به سه دهه گذشته سه برابر شده و این کشور در پی کاهش میزان صادرات گاز و استفاده داخلی آن تا سال 2024 است.
کشورهای وارد کننده گاز هم اکنون در حال ساخت تاسیسات برای واردات LNG هستند و برخی نیز پیشتر این کار را کرده اند. بحرین برنامه اتمام ساخت تاسیسات برای واردات روزانه 400 میلیون فوت مکعب LNG را تا سال 2017 دارد.
بیشتر کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا راهبرد واردات را از طریق خط لوله دنبال می کنند، ولی با توجه به هزینه بیشتر، در صورت لزوم LNG هم وارد خواهند کرد.
گازهای ارزان قیمت
بر عکس بیشتر مناطق، صنایع گاز غرب آسیا و شمال آفریقا تحت کنترل دولت باقی می ماند و قیمتگذاری آن نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسط دولتها و بر اساس شرایط سیاسی – اجتماعی انجام میگیرد. مقامات دولتی در بیشتر کشورها لزوم قیمتگذاری بالا را پذیرفته اند، تا بهرهوری مصرف را بالا ببرند و سرمایه گذاری در این بخش توسط بخش خصوصی جذابتر شود.
به نظر می رسد کشورهای قطر، ایران، عراق، لیبی، عربستان و امارات با توجه به میزان ذخایر و مصرفشان ظرفیت خوبی برای افزایش تولید در میان و بلندمدت داشته باشند. البته در مورد عراق و لیبی این موضوع بستگی به مسائل سیاسی و بازگشت امنیت داخلی آنها دارد.
چهار کشور الجزایر، مصر، کویت و عمان نیز ظرفیت افزایش عرضه گاز را دارند. غیر از کویت، بقیه این کشورها دارای RPR پائینی هستند.
حجم زیادی از ذخایر گاز ایران (1,193 تریلیون فوت مکعب) در پارس جنوبی است. ایران دومین ذخایر بزرگ دنیا را پس از میدان شمالی قطر دارد که به دلایل مالی، فنی و مسائل مرتبط با قراردادها و همچنین تحریمها هنوز مورد استفاده قرار نگرفته است. ایران با داشتن این حجم عظیم ذخایر می تواند به بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده گاز طبیعی تبدیل شود.
نتیجه
در مجموع کاهش رشد بخش انرژی در حوزه غرب آسیا و شمال آفریقا در نتیجه عرضه انرژی یارانهدار در این کشورها پدید آمده و نتیجتا شرکتهای بین المللی اکتشاف و تولید را از سرمایهگذاری در این حوزه بازداشته است. در عین حال نیاز به توسعه و تولید برق میتواند مهمترین عامل رشد تقاضا بوده و نیاز فوری را برای افزایش تولید گاز طبیعی موجب شود.
0 Comments