بری بلچمن (Barry Blechman) و راسل رامباگ (Russell Rumbaugh) در پژوهشی با عنوان “حفاظت از امنیت آمریکا با به حداقل رساندن نقش تسلیحات هسته ای: سیاست هستهای جدید آمریکا” که اندیشکده استیمسون، فعال در حوزه امنیت جهانی، منتشر کرد، نوشتند: چنین سیاستی باید شامل این موارد شود: الف) پیگیری مذاکرات مختلف و متعدد با هدف اصلاح نظامهای بین المللی و از بین بردن سلاح های هسته ای همه کشورها ب) اتخاذ سیاستی آشکار مبنی بر اینکه آمریکا اعتقاد چندانی به سودمندی سلاح هسته ای ندارد ج) هدایت ساختار قدرت خود برای حفظ توان در وارد ساختن ضربه دوم [در جنگ اتمی].
اولین هدف سیاست آمریکا می بایست ایجاد نظام بین المللی باثباتی باشد که مانع از جهانی شدن سلاح اتمی شود، چرا که امنیت آمریکا و دیگران در جهانی عاری از سلاح اتمی بسی بیشتر خواهد بود. یک نظام کارآمد برای خلع سلاح هسته ای، منافع آمریکا را بیش از قدرت بازدارندگی آن تامین خواهد کرد، چرا که قدرت بادارندگی اتمی پدیده ای نامطمئن و خطرناک است، همچنانکه تجربه طولانی و ناموفق آمریکا- روسیه در این مسیر و نیز ناکارآمدی پیمان های منع گسترش چند جانبه همه نشان از ناکارایی چنینی پیمان هایی در کنترل تسلیحات هسته ای دارد.
مضاف برآنکه وجود پنهان کاری های گسترده در این زمینه، کار سازمان های نظارتی بین المللی را سخت می نماید. البته سلاح های اتمی زمانی از بین می رود که تنش های سیاسی میان کشورهای دارنده این نوع سلاح ها حل و فصل شود که از جمله مهمترین آنها میتوان به دستیابی به یک تفاهم روشن و مشخص میان روسیه، آمریکا و کشورهای اروپایی اشاره کرد. چنین نگرانیای از نقش چین در آسیای شرقی نیز وجود داشته و لزوم همگرایی سیاسی و اقتصادی این کشور در امور جهانی امری اساسی است.
اولین قدم برای ایجاد یک نظام بین الملل باثبات، کاهش میزان ذخایر سلاح اتمی است که در این گام آمریکا و روسیه در اول صف خواهند بود. گام های بعدی نیز مستلزم کنترل شدید بر تاسیسات هسته ای غیرنظامی و چرخه سوخت، ایجاد روش های راستیآزمایی خصوصا درباره محدودیت تعداد کلاهک ها، بسط و گسترش مناطق عاری از سلاح هسته ای، تحکیم پیمان منع گسترش سلاح هسته ای و تعمیق فهم عمومی بین المللی از پیامدهای فاجعه بار انسانی استفاده ار سلاح اتمی و توسعه راههای دستیابی به خلع سلاح هسته ای است.
هر چند آمریکا به صورت یکطرفه اقدام به نابودسازی تسلیحات اتمی خود نخواهد کرد، اما می تواند میزان زرادخانههای خود را تا مرز بازدارندگی کاهش دهد. آمریکا باید امنیت متحدانش را از طریق ایجاد اتحادیه های امنیتی، توسعه قدرت متعارف و انجام رزمایشهای مشترک با متحدان، تضمین کرده و استفاده از سلاح اتمی را مگر در پاسخ به حمله ای اتمی رد کند. سیاستهای آمریکا می بایست به پیامدهای فاجعه بار استفاده از سلاح اتمی و عدم سودمندی استفاده نظامی از این سلاح تاکید کند.
باید برای افکار عمومی اثبات شود که آمریکا قصد استفاده از سلاح هسته ای در مقابل حملههای شیمیایی، بیولوژیکی، سایبری و یا متعارف را ندارد. اتخاذ چنین سیاستی هر چند باعث نابودی سلاح اتمی در جهان نمی شود، اما اهمیت سلاح هسته ای را به حاشیه برده و روشن می سازد که آمریکا با سلاح هسته ای تنها یک هدف را دنبال می کند و آن بازدارندگی از حمله ای اتمی است.
ایالات متحده باید تا حد ممکن به دنبال حفظ گروههای هسته ای باشد، حتی اگر این امر باعث تقلیل کلاهک های هسته ای به پایین تر از 1000 کلاهک شود. این کشور نباید سلاح های اتمی تاکتیکی خود را مدرنیزه سازد تا اینکه این سلاح ها به تدریج تا اواسط دهه دوم قرن بیست و یکم کنار گذاشته شوند. آمریکا می تواند نقش فرضی این سلاح ها را با نیروهای هستهای راهبردی جایگزین سازد.
قدرت هسته ای تاکتیکی هیچ مزیت عملیاتی یا راهبردی نسبت به قدرت هسته ای راهبردی یا قدرت متعارف ندارد، در حالیکه هزینه های زیادی از نظر حفظ و نگهداری و مدرنیزه سازی به کشور وارد می سازد. مهمتر از همه اینکه، کاهش میزان قدرت هسته ای راهبردی آمریکا و از دور خارج ساختن سلاح های هسته ای تاکتیکی موجب می شود که اختصاص منابع عظیم مالی برای حفظ برتری نظامی متعارف این کشور کاهش یابد.
آمریکا همچنین می بایست به سرمایه گذاری در سایر فن آوری ها با کاربردهای راهبردی بالقوه، نظیر جنگافزارهای سایبری و الکترونیکی، ادامه دهد. هرچند که جنگ افزارهای سایبری و جنگ افزارهای الکترونیکی نقشی فزاینده در تنش های آینده ایفا خواهند کرد، اما لازم است که آمریکا بین جنگ اتمی و جنگ سایبری تمیز قائل شود.
بر این اساس اگر هرگونه حمله سایبری احتمالی به آمریکا صورت گیرد، آمریکا نباید با سلاح اتمی واکنش نشان دهد، بلکه پاسخ آن می بایست با استفاده از ابزار سایبری یا متعارف کاملا بازدارنده باشد. از طرف دیگر، آمریکا می تواند فنآوری دفاع موشکی خود را در سطح ملی و بین المللی افزایش دهد و برنامه ای جدی برای توسعه دفاع ملی دنبال کند و سیستم های قاره ای را تا زمانی که اثر بخشی فن آوری های جدید ثابت نشده متوقف سازد.
در نهایت باید گفت که سلاح های اتمی آمریکا را به اهداف سیاسی خود نخواهند رساند و منافع آمریکا ایجاب می کند که از اهمیت نقش این سلاح ها در امور بین المللی کاسته شده و دکترین، دیپلماسی، سیاست و قدرت آمریکا باید در این راستا باشند. حالا وقت آن است که آمریکا بعد از 70 سال توهم در مورد توانایی های سلاح های اتمی، به عدم سودمندی سلاح های هسته ای اقرار کرده و راهبردهای سیاست اتمی خود را متوجه این حقایق سازد.
0 Comments