– معادلات پیچیده اسرا
الگا اولیکر، کریستوفر شیویس، کیث کرین، اولیسا تکاچوا و اسکات بوستون در تحلیلی که اندیشکده رند منتشر کرد، نوشتند: هرچند به لحاظ تاریخی، روس ها، اوکراین را به عنوان کشوری اساسا با فرهنگ و دارای سنت های روسی می پندارد (هرچند که اوکراینی ها با این موافق نیستند)، اما، ویژگی های مداخله روسیه در اوکراین تعجب آور است. در حالی که بسیاری از کارشناسان، درگیری روسیه با گرجستان در سال 2008 را که پایان سالها تنش بود، پیش بینی می کردند، تنها تعداد کمی در داخل یا خارج روسیه عملیات نظامی در اوکراین را پیش بینی کرده بودند. به ویژه آنکه طرح اوکراین برای پیوستن به اتحادیه اروپا برای سالها در دستور کار بود و روسیه تا قبل از 2013 مخالفتی با آن نداشت.
اما در سال 2013، تغییری در نگرش روسیه در قبال اتحادیه اروپا به وجود آمد. در این سال، گسترش اتحادیه اروپا به شرق موجب نگرانی روسیه شد و بعضی از سیاستمداران روسیه آن را تهدیدی علیه منافع اقتصادی روسیه قلمداد کردند، هرچند که تا سال 2013 این دیدگاه در اقلیت بود. با این حال، اتحادیه اروپا، همچون ناتو، به عنوان متجاوز به منافع روسیه توصیف شد. با وجود چنین نگاهی، در آن زمان به نظر بعید می آمد که پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا باعث بروز زنجیره ای از حوادث شود که به تهاجم روسیه به اوکراین بینجامد.
نقش اقتصاد روسیه در سیاست خارجی این کشور
سیاست خارجی تهاجمی روسیه در زمان تصدی پوتین پیامدهای اقتصادی چشمگیری داشته است. رشد اقتصادی اخیر روسیه این احساس را به وجود آورد که این کشور حق استیلا بر اطراف خود از جمله اوکراین را داراست. به ویژه آنکه قیمت بالای نفت و درآمدهای حاصل از صادرات، منابع لازم و آزادی عمل را برای دولت روسیه فراهم کرده بود. با این وجود، بحران فعلی به ویژه تحریمهای غرب آسیب شدیدی به سلامت مالی و اقتصادی روسیه وارد کرده است.
نظام حمایت از تولیدات داخلی به عنوان وزنه تعادل انسجام
در دو دهه گذشته، رویکرد اصلی مسکو در زمینه سیاست اقتصادی بر آزادسازی اقتصاد و ادغام آن با بازارهای جهانی متمرکز بوده است. با این حال، منافع شخصی و جناحی، ضد این عمل کرده و به دنبال دخالت بیشتر دولت در اقتصاد و حمایت بیشتر از صنعت داخلی بوده است. در دهه گذشته، پوتین و محفل وی و مدیران شرکت های دولتی بر احیای سیاست حمایت از تولید داخلی تمرکز کرده اند که بیشتر به نفع مدیران شرکت های دولتی و مقامات بوده تا اقتصاد.
با در نظر گرفتن چنین الگویی، به نظر میرسد الحاق کریمه در تضاد با منافع روسیه بوده، چرا که فعالیت اقتصادی اصلی کریمه گردشگری و میزبانی از ناوگان روسیه (و اوکراین) در دریای سیاه است و در دهه گذشته نیز، در حال رقابت با مقصدهای توریستی ترکیه و مصر بود. اما با آغاز بحران اوکراین و الحاق کریمه به روسیه، گردشگران روسی و اوکراینی دیگر تمایلی برای سفر به آنجا ندارند و سایر مقصدها را به خاطر خدمات بهتر و ارزانی ترجیح می دهند. این مساله خسارتهای مالی فراوانی برای کریمه و روسیه به همراه داشته است، ضمن آنکه تعقیب اهداف روس ها در اوکراین نیز هزینه های بسیاری را برای مسکو به بار آورده است.
نقش نخبگان و افکارعمومی در سیاست خارجی روسیه
به سختی میتوان تایید کرد که گروهها یا شخصیتها (به استثنای شخص پوتین) در تصمیمهای نظام متمرکزی همچون روسیه نفوذ داشته باشند. با این حال، به نظر می رسد که پوتین اهمیت زیادی برای افکار عمومی روسیه (اگر نگوییم نخبگان) قائل است و بعضی مواقع هم به شکلدهی آن میپردازد. این بدین خاطر است که اگر دیدگاه عمومی با نظام هم راستا باشد، اداره کشور آسان خواهد بود.
علت اقدام اخیر روسیه در اوکراین
رفتار دولت ها همیشه هم قابل پیش بینی نیست و علم سیاست هم جام جهان بین ندارد. با این وجود، فهم علل رفتار روسیه در اوکراین به تصمیم گیران سیاسی کمک می کند تا در آینده، سیاست مناسبی در قبال روسیه اتخاذ کنند.
به نظر می رسد که اقدام روسیه در اوکراین ناشی از ترس از هزینه اقتصادی پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا نباشد. همچنین، انضمام کریمه و جنگ اوکراین برای جلب افکار عمومی روسیه هم نیست، بلکه سیاست خارجی روسیه ریشه در باورهای دیرینه در مورد حق روسیه در منطقه (حیات خلوت) خود دارد – باورهایی که از تاریخ روسیه و شرایط ژئوپولیتیکی آن ناشی می شود. این باورها با دیدگاه رقابت مستمر با آمریکا بعد از اتحاد شوروی تشدید شده است. علاوه بر این، رژیم فعلی از نیروی طرفدار دموکراسی یا طرفدار غرب که به طور فزایندهای آن را از زمان جنگ سرد احاطه کرده واهمه دارد. روسیه، به طور عام و پوتین، به طور خاص، اوکراین را به عنوان عضوی از قلمرو راهبردی مسکو (و نه اتحادیه اروپا) قلمداد می کنند.
بنابراین روش و دیدگاه رهبری شخصی پوتین احتمالا نقش تعیینکنندهای در اقدامات صورت گرفته داشته است. در واقع، سردرگمی اولیه در مورد تمایل روسیه نسبت به کریمه نشان میدهد که تصمیم الحاق کریمه احتمالا تصمیم شخص پوتین بوده و مشورت زیادی در این باره نداشته است.
در چنین شرایطی چه چیزی می تواند محاسبات روسیه را در مورد اوکراین تغییر دهد؟
تلاش مداوم آمریکا و اروپا برای فشار آوردن بر روسیه از طریق تحریمهای اقتصادی برای تغییر سیاست این کشور در اوکراین ظاهرا آنقدر اثرگذار نیست که کرملین را مجبور به خروج از اوکراین کند. با این حال، هزینه مالی و نظامی اشغال قسمتی از اوکراین در نهایت به روسیه لطمههایی وارد خواهد کرد. باید توجه کرد که روسیه به دنبال اشغال خاک اوکراین نیست، بلکه به دنبال تداوم استیلای خود بر آنجاست.
اگر روسیه عقب نشینی نکند هم این کشور و هم اوکراین در سال های آتی خسارت اقتصادی و انسانی بسیاری متحمل خواهند شد. روسیه در نهایت به این نتیجه می رسد که استقرار نیروی نظامی در اوکراین غیر اقتصادی بوده و نیروهای خود را خارج می کند.
0 Comments