جدیدترین مطالب
آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟
أحدث المقالات
چشمانداز بازار جهانی گاز، در پرتو چالشهای امروز
دکتر محمد حسین عادلی [1]– دبیر کل مجمع کشورهای صادرکننده گاز[2]
نخستین چالش انرژی و به تبع آن بازارهای گاز، چالش اقتصاد جهانی است. از بحران مالی و اقتصادی جهانی 2007 به این سو، رشد اقتصاد جهانی نتوانسته به روال عادی خود بازنگشته است.
چالش بعدی، کاهش تقاضا برای انرژی است که این خود معلول کندی رشد اقتصادی است. علاوه بر این، امروزه همۀ مصرف کنندگان دنیا سعی میکنند با راندمان بالاتر، از انرژی کمتری استفاده کنند و لذا در حالیکه مصرف شان رشد می یابد، تقاضای شان برای انرژی کاهش پیدا میکند.
چالش دیگر، تجارت LNG به عنوان پدیده جدیدی در بازاراهای گاز است. در این عرصه، آمریکا به واسطه استخراج گاز غیر متعارف (گاز شیل[3]) پیشتاز است. این پدیده جدیدی است که گرچه فناوری آن منتقل نشده، اما ممکن است در دیگر مناطق هم تکرار شود. البته هنوز به جز در چین در هیچ جای دیگر شاهد بهره برداری از این فناوری نبوده ایم. باید به خاطر داشت گاز شیل، آمریکا را از یک واردکنندۀ انرژی، به یک صادرکنندۀ انرژی تبدیل کرده و این چالش بزرگی برای کشورهای صادرکنندۀ گاز است.
عربستان سعودی تنها کشور در خاورمیانه است که در پی کشف گاز شیل رفته، به طوری که تا کنون حدود 40 میلیارد دلار در این راه صرف کرده است. اگر این کشور موفق به پیدا کردن ذخایر شیل شود، تحول بزرگی در آیندۀ این کشور و منطقه به وجود میآید. زیرا این کشور نیازمند به واردات گاز است.
در اروپا نیز مقداری گاز شیل در لهستان وجود دارد که با وجود اینکه در چند سال گذشته شرکت های آمریکایی مشغول به فعالیتند، ولی هنوز به نتیجه نرسیدهاند.
نکتۀ مهم دیگر در بازار گاز، بحث قرار دادهای بلند مدت در برابر معاملات تک محمولهای میباشد. گاز برخلاف نفت، یک بازار جهانی ندارد، بلکه بازارش منطقه ای است. زیرا بیشتر تجارت گاز از طریق خط لوله بین یک کشور عرضه کننده و یک کشور تقاضاکننده صورت می گیرد و با توجه به مفهوم بازار نمی شود این را یک بازار دانست. قراردادهای گاز در دنیا به طور معمول 15، 20، 25و 30 ساله هستند. ولی الان پدیده “تک محموله خرید” در دنیا در خرید و فروش تک محموله ای در حال به وجود آمدن است که در واقع LNG است و باعث این انعطاف در بازار شده است. به این ترتیب تعداد عرضه کننده و تقاضا کننده افزایش می یابد و بازارها را به هم نزدیک می کند.
چالش بعدی، ورود صادرکنندگان جدید به بازار گاز هستند. علاوه بر آمریکا، استرالیا هم سرمایهگذاری زیادی انجام داده است. در آفریقا نیز سرمایهگذاری صورت گرفته و تعدادی صادرکنندگان جدید به وجود آمدهاند.
قیمت نفت هم چالش دیگری در این حوزه محسوب می شود. با افت قیمت نفت، قیمت گاز نیز بسیار پایین آمده است.
بازار صادرات مجدد یا بازار تجارت مجدد، چالش جالب دیگری است که حتماً به بلوغ بازار جهانی گاز در آینده کمک و ساختار و فرایندهای بازار گاز را عوض خواهد کرد. به این ترتیب که کشورهای واردکننده، گاز را بیش از نیازشان میخرند و یک منطقۀ تجاری یا به اصطلاح بورس گاز درست کرده و از آنجا شروع میکنند به فروختن. یکی از بزرگترینشان کشور اسپانیا است. البته چینی ها هم این کار را کلید زده اند؛ ژاپنیها و کرهای ها نیز میخواهند شروع کنند. این چالشی است که فرایندها و دینامیک های بازار گاز را عوض میکند.
آخرین مورد که البته بعضی وقت ها اولین اثر را دارد، تحولات ژئوپلیتیکی است. مهمترین این تحولات مربوط به روابط بین روسیه و اوکراین و اروپا است که به یک سلسله سیاست های انرژی در اروپا منجر شده است. اروپا در پی متنوع سازی منابع انرژی خود و به حداقل رساندن میزان وابستگی خود به گاز روسیه است. زمانی مقصد اغلب قراردادهای صادراتی گاز شیل آمریکا، آسیا بود، ولی امروز اولین محموله ای که این کشور می خواهد صادر کند، اروپا خواهد بود.
از سال 2015 به بعد، وابستگی اروپا به خارج در زمینه گاز بیشتر می شود. در حال حاضر اروپا 40 درصد گاز مورد نیازش را خود تولید می کند در سال 2040، 25 درصدش را خود تولید خواهد کرد. اما در مورد چین، وضعیت متفاوت است. چراکه چین دارای منابع گاز شیل بوده و می خواهد این منابع را افزایش دهد. پیش بینیها نشان میدهند که چین می تواند چیزی حدود 53-52 درصد تقاضای خود را خودش تأمین کند. . امروزه حدود 30 درصد را خود تأمین میکند و بقیه وارداتی است.
چشم انداز بازار گاز[4]
برای بحث دربارۀ چشم انداز بازار گاز، باید ابتدا از چشم انداز اقتصاد کلان جهان آغاز کرد:
- جمعیت جهان در حال افزایش است. از سال 2015 تا سال 2040 جمعیت جهان 8/0 درصد یا به عبارتی 1.7 میلیارد نفر افزایش پیدا خواهد کرد. همۀ این افراد به انرژی نیاز دارند.
- جمعیت شهرنشینان افزایش می یابد. در سال 2014، 54 درصد و در سال 2040، 64 درصد جمعیت جهان شهرنشین خواهد بود. شهرنشینی همراه خودش افزایش تقاضا برای انرژی را خواهد داشت.
- اقتصاد جهانی از سال 2015 تا سال 2040، به طور متوسط حدود 1/3 درصد رشد خواهد کرد. این هم به معنای افزایش تقاضا برای انرژی است.
آثار رشد اقتصادی بر تقاضا برای انرژی
در سطح جهانی، میزان تقاضا برای انرژی از سال 2014 تا 2040، حداقل چیزی حدود 30 درصد افزایش مییابد و از 13هزار و 749 میلیون تن، معادل بشکۀ نفتی، به 18 هزار میلیون تن معادل بشکۀ نفتی، افزایش پیدا خواهد کرد و به انرژی بیشتر احتیاج خواهند داشت.
رشد تقاضا برای انرژی در خاورمیانه بالاترین نرخ را خواهد داشت. که البته هم تحلیل اقتصادی دارد و هم سیاسی. تحلیل اقتصادی اش این است که وقتی خاورمیانهای که خودش بزرگترین صادرکنندۀ انرژی است، بزرگترین مصرفکننده خواهد شد و تقاضا برای انرژی در این منطقه بیشترین (حدود 64 درصد افزایش) خواهد بود، سؤال این است که در اینصورت، میزان صادرات در آینده از این کشورها چقدر خواهد بود؟ کدام یک از کشورها از جمع صادرکنندگان خارج خواهند شد؟ کدام یک از کشورها از صادرکنندۀ اعظم به صادرکنندۀ معمولی و متوسط و یا پایین تر از متوسط تنزل مقام خواهند داد؟ و آیا یک چنین اتفاقی اثرات سیاسی و بار جایگاه سیاسی منطقهای و بین المللی برای این کشورها خواهد داشت؟
در آفریقا نیز تقاضا بالا بوده و بیش از 54 درصد افزایش پیدا خواهد کرد. در آسیا هم بیش از 50 درصد افزایش تقاضا را شاهد خواهیم بود و از نظر قدرمطلق، آسیا بالاترین رشد را خواهد داشت.
جایگاه گاز در چشم انداز ترکیب انرژی در آینده
از نظر منابع انرژی با مقایسۀ 25 سال گذشته و 25 سال آینده ملاحظه میکنیم که در 25 سال آینده انرژی هستهای از همه مهم تر خواهد بود و بیشترین رشد را خواهد داشت. بعد از آن انرژیهای تجدید پذیر با 9/1 درصد و گاز با 8/1 درصد در رتبههای بعدی قرار دارند.
منتهی انرژی هایی که قبلاً رشد زیادی داشتند، روند کاهشی خواهند داشت. مثلاً ذغال سنگ، از 5/2 درصد به زیر 1 درصد سقوط پیدا خواهد کرد. رشد نفت در 25 سال گذشته 2/1 درصد بود که درآینده 4/0 درصد رشد خواهد کرد. در بخش تجدیدپذیرها نیز قبلاً 2/2 درصد بود که به 9/1 درصد میرسد.
لذا اگر با نگاه ترکیب انرژی جهانی ببینیم یعنی اینکه در سال 2040 ما چه ترکیبی از انرژی در جهان خواهیم داشت، نکتۀ اول و مهم این است که جهان در 25 سال آینده همچنان وابسته به انرژی فسیلی خواهد بود. همچنان نفت بالاترین سهم را در تأمین انرژی جهانی خواهد داشت و بعد از آن گاز. در سال 2040، حدود 80 درصد انرژی جهان وابسته به انرژی فسیلی خواهد بود.
از نظر ترکیب انرژی، سهم گاز در ترکیب انرژی جهان در سال 1990، 19 درصد بود، الان 21 درصد است و در سال 2040 به 26 درصد میرسد.
سهم نفت در سال 1990، 37 درصد بود، الان 31 درصد است و در 2040 به 27 درصد میرسد. مجموع گاز و نفت بیش از 50 درصد را اشغال میکند و اگر 24 درصد سهم ذغال سنگ را که آن هم انرژی فسیلی محسوب میشود، به آن اضافه کنیم، سهم انرژی های فسیلی نزدیک 80 درصد میشود. سهم انرژی های تجدیدپذیر نیز 17 درصد خواهد بود.
لذا تقاضای جهانی برای انرژی چیزی حدود 60 درصد افزایش پیدا میکند یعنی از سه هزار و 391 میلیارد متر مکعب به پنج هزار و 423 میلیارد متر مکعب افزایش پیدا میکند که بیشترین رشد را در آسیای غیر OECD شاهد خواهیم بود.
مهم ترین مصارف گاز در آینده
بیشترین تقاضا برای گاز پیشتر معمولاً مصارف خانگی و حمل و نقل بود، اما امروزه مهم ترین بخش، تولید نیرو و برق است. نیروگاه ها بزرگترین منبع مصرف گاز هستند. نیروگاه های ذغالسنگی جای خود را به نیروگاه های گازی و اتمی میدهند.
در 25 سال آینده بیشترین تقاضا به نیروگاههای تولید نیرو مربوط است به طوری که حدود 40 درصد تقاضا برای گاز را در سال 2040 به خود اختصاص میدهند. بعد از آن، بخش خانگی و بخش صنعتی قرار دارند.
امروزه 70 درصد گاز جهان، در هرجایی که تولید میشود، در داخل مصرف و تنها 30 درصد به دیگر کشورها صادر میشود. در 25 سال آینده نیز این ترکیب تقریباً حفظ خواهد شد.
جمع بندی
گاز یک منبع انرژی در حال ظهور بوده و دارای عصر طلایی در آینده خواهد بود. با توجه به توافق اخیر در زمینه مقابله با تغییرات اقلیمی، آمریکا، اروپا و چین، در کنار افزایش کارایی و بهبود تکنولوژی و … چاره ای ندارند جز اینکه منابع انرژی را هم از ذغال سنگ و انرژی های آلوده کننده تر به انرژی های پاک تر تغییر دهند. انرژی تجدیدپذیر، انرژی پاک است و گاز بعد از آن قرار دارد.
چون وابستگی جهان به انرژی فسیلی در 25 سال آینده و بعد 50 سال و 80 سال آینده ادامه می یابد، لذا جهان از منابع فسیلی آلوده کننده یعنی ذغال سنگ، بیشتر به سمت گاز روی خواهد آورد. لذا گاز، انرژی بسیار اثرگذار و مهم در کمپین مربوط به محیط زیست جهانی خواهد بود.
بازار گاز در میان مدت، (5 -4 سال آینده)، بازار ملایم و سختی خواهد بود و شاهد رونق شدید آن نخواهیم بود، ولی از سال 2025 به بعد، بازار گاز پررونق خواهد شد و آیندۀ بسیار خوبی را در انتظارمان خواهیم داشت.
ایران به دلیل برخورداری از بزرگترین ذخایر گاز، قرار داشتن در موقعیتی (تجارت وسیع از طریق خط لوله گاز – اشراف بر خلیج فارس و اثرگذاری بر تجارت بین المللی گاز مایع – دسترسی به شرق و غرب) که می تواند مرکزی برای تجارت جهانی انرژی از جمله گاز باشد، با توسعۀ میادین گازی اش و سرمایهگذاری به اندازه کافی و بین المللی شدن فرایند توسعۀ انرژی و نفت و گاز خود، حتماً یک بازیگر مهم انرژی جهان خواهد بود.
شاید اغراق نباشد که بگویم، اگر جایگاه ایران در بخش نفت با افت روبرو شود، اما در بخش گاز نه تنها آن را جبران میکند، بلکه از آن هم بالاتر رفته و می تواند به یک منبع بزرگ تأمین کنندۀ توسعۀ جهانی تبدیل شود.
[1] سخنرانی در شورای راهبردی روابط خارجی مورخ 16 دی 1394
[2] مجمع کشورهای صادرکننده گاز سال 2001 در تهران تشکیل شد. از سال 2010 به صورت یک سازمان بین الدولی رسمی ثبت شده در سازمان ملل کار خود را آغاز کرد. از شش عضو اولیه، اکنون تعداد اعضا به 19 کشور افزایش یافته است. هفت عضو، ناظر و مابقی دارای عضویت کامل هستند. این کشورها بیش از 67 درصد ذخایر گاز جهان را در اختیار دارند. اعضای مجمع، 64 درصد تجارت از طریق خط لوله و 66 درصد LNG جهان را به خود اختصاص داده اند.
[3] گازی که از لایههای صخرهای زمین استخراج می شود. این فناوری به گونهای است که میتوان گازهای پراکنده در صخرههای عظیم زیر زمین را پیش از بلوغ، از میان صخرهها بیرون کشید.
[4] آمارهایی که ارایه شده، برگرفته از مدل گاز جهانی است که دبیرخانه مجمع کشورهای صادر کنندۀ گاز در دو سال اخیر تهیه کرده است.
0 Comments