چندین دهه است که دیپلماسی عمومی در عرصه روابط بینالملل و سیاست خارجی، به ابزاری برای کمک به دیگر ابزارهای افزایش قدرت تبدیل شده است. در این راستا، با دو تن از صاحبنظران عرصه دیپلماسی و رسانه به بررسی نسبت رسانههای نوین با روابط خارجی، شناخت نقاط قوت و ضعف دیپلماسی عمومی و راهبردهای تقویت عملکرد کشور در این حوزه پرداخته ایم.
“امپراتوریهای مجازی“
سید محمدعلی حسینی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه و سفیر پیشین ایران در ایتالیا درباره نسبت رسانه های نوین با روابط خارجی با بیان اینکه “به نظر میرسد امروز مبنای قدرت تغییر کرده و قدرت معناگرا شده است” به شوراآنلاین گفت: امروزه مردم در شکلگیری قدرت نقش زیادی پیدا کردهاند. هر کس با مردم تماس فوریتر و کاملتری داشته باشد و بتواند پیام خود را به مخاطبان بیشتری برساند، موفقتر خواهد بود.
وی ادامه داد: ما در عصر ارتباطات به سر میبریم. هیچ حوزه فنآوری به اندازه حوزه ارتباطات دچار تغییر و تحول نیست. هر چند سال یکبار فنآوریها، ابزارها و شیوههای ارتباطی دچار تحول میشود. چالشها فراوان است. یک لحظه غفلت از روندها و عقب ماندن از جریان اطلاعات، باعث قطع دسترسی به مخاطب، عقب ماندن از رقبا و واگذاری عرصه افکار عمومی به دیگران میشود.
حسینی گفت: در حال حاضر، شبکههای اجتماعی، موبایلی و دیگر شکلهای رسانههای نوین از ابزارهای مهمی هستند که بر روشهای تعامل و ارتباط بین فرد با فرد و فرد با دولت تاثیر گذاشتهاند.
وی افزود: فرآیند ترویج یک ایده در منطقهای از جهان یا کل جهان و همچنین امکان دسترسی، جذب، اقناع، نفوذ و تأثیر بر اندیشه و رفتار دیگران تسهیل شده است و این دگرگونی سریع و گسترده در فنآوری ارتباطات و اطلاعات، افزایش و تنوع کمی و کیفی رسانههای نوین را در پی داشته است.
این دیپلمات گفت: مشخصه این رسانهها این است که با بهرهگیری از ویژگیهای فضای مجازی و محیط شبکهای و سرعت فراوان در انتقال پیام، امکان ارتباط را در لحظه با افکار عمومی و انتقال مستقیم پیام را به صورت متنی و فرامتنی و چند رسانهای و همچنین تبادل و اشتراک اطلاعات دو جانبه وچندجانبه فراهم کرده است. از این رو این رسانهها اهمیت فراوان و بیبدیلی یافتهاند.
سخنگوی پیشین دستگاه دیپلماسی کشور خاطرنشان کرد: امروز اگر دولتی بخواهد به اهداف خارجی خود دست یابد، نیاز دارد به افکار عمومی بینالمللی دسترسی داشته باشد و آنها را درباره اهداف خود توجیه و متقاعد کند.
حسینی افزود: از این منظر گرچه رسانههای نوین، ابزار مهمی را در اختیار طراحان، تصمیمسازان و مجریان سیاست خارجی قرار دادهاند، اما چالشهای زیادی را نیز برای سیاستگذار ایجاد کردهاند.
وی افزود: سیاستگذار باید قادر باشد با تطبیق سازمان و نیازهای خود با شرایط جدید، اهداف خرد و کلان، تاکتیکی و راهبردی و کوتاه مدت و بلند مدت خود را در این بستر پیگیری و دنبال کند. این عرصه البته اختصاص به کنشگران دولتی ندارد و هر فرد و گروهی که امکان ورود به فضای مجازی را برای خود فراهم کند، امکان بازیگری و فعالیت به نسبت نامحدود را نیز خواهد یافت.
حسینی افزود: استفاده از رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی که از مهمترین ابزارهای استفاده از قدرت به اصطلاح نرم یا قدرت معنائی است، در حوزه سیاست و روابط خارجی امر حیاتی و فوری و تعیین کننده نتیجه رقابتهای بینالمللی بر سر دستیابی به افکار عمومی است.
این دیپلمات گفت: در شرایط فعلی حتی لحظهای نمیتوان از این پدیده غفلت کرد، چرا که عدهای به درستی معتقدند بازیگران بینالمللی در حال شکل دهی به امپراتوریهای مجازی و ایجاد نوع جدید استعمار، یعنی استعمار مجازی از طریق رسانههای نوین هستند. از این منظر، استعمار از جهان واقعی به جهان مجازی منتقل شده و سردمداران این امپراتوری به دنبال بسط و گسترش دامنه نفوذ خود در دنیای مجازی و البته به تبع آن دستیابی به منافع در دنیای واقعی هستند.
سفیر پیشین ایران در ایتالیا در پاسخ به این پرسش که ابزارهای نوین اطلاع رسانی چه چالشهایی برای سیاست خارجی ایجاد کردهاند؟ با بیان اینکه “چالشها متعدد است و بهرهبرداری دقیق از این ابزار نیازمند دانش و مهارت کافی و سرمایهگذاری زیادی است”، اظهار کرد: کشورهای پیشرو در این فنآوری توانستهاند با سرمایهگذاری بیشتر، نرمافزارها و سختافزارهای قویتری ایجاد کنند، از این رو آنها جلوتر از بقیه هستند و راحتتر به مخاطب دسترسی پیدا میکنند. متاسفانه امروز آنها تا اندازه زیادی تعیینکننده قواعد بازی هستند، زیرا فنآوری در اختیار آنهاست و ما در حال استفاده از سختافزارها و نرمافزارهای آنها هستیم و زیرساخت ارتباطی قدرتمندی در اختیار نداریم.
وی افزود: ما حتی در فنآوری ماهوارههای ارتباطی که متعلق به نسل قبلی ارتباطات است، وابسته هستیم، به طوری که میتوانند دسترسی تلویزیونهای ما به مخاطبان جهانی را کنترل و در صورتی که بخواهند، قطع کنند. ما نیاز داریم زیرساختهای لازم را فراهم کنیم، اما علاوه بر آن باید نیروهای خود را برای حضور قوی و موثر در رسانههای مدرن و استفاده به موقع از این ابزارها آموزش دهیم.
سخنگوی پیشین وزارت خارجه در پاسخ به این پرسش که مهمترین نقاط قوت و ضعف دیپلماسی عمومی کشور در این حوزه چیست و چه راهبردی برای تقویت عملکرد در این حوزه پیشنهاد میکنید؟ گفت: دیپلماسی عمومی چند وظیفه بر عهده دارد؛ اول، اطلاع پیدا کردن از گزارشها، اطلاعات و پیامهایی که درباره کشور ما در افکار عمومی جهان رد و بدل میشود. این امر نیازمند داشتن یک گروه حرفهای و مسلط به رسانههای نوین است. مسئله بعدی قابلیت تحلیل محتوای این رسانههاست. تحلیل محتوا در این رسانهها به دلیل حجم انبوهی از اطلاعات که در لحظه در آنها در حال تبادل است، کار آسانی نیست، به علاوه سرور یا کامپیوتر مرکزی اکثر ابرازهای ارتباطی نوین در ایران نیست، بنابراین ما فاقد دسترسی و امکان جستجوی کامپیوتری و تحلیل دقیق محتوا هستیم تا ببینیم در باره ما چه چیزی به افکار عمومی گفته میشود.
وی وظیفه دیگر دیپلماسی عمومی را اطلاعرسانی به افکار عمومی بینالمللی دانست و گفت: در این حوزه نیز ما بر ابزارهای دیگران تکیه داریم. محتوای کافی به زبانهای مختلف جهان تولید نمیکنیم؛ از این رو افکار عمومی جهان نسبت به ما حس بیگانگی دارند و به راحتی تسلیم هراسآفرینی علیه ایران میشوند.
حسینی افزود: دسترسی نداشتن به برداشت و درک مشترک بین مسوولان و نهادهای ذیربط درباره موضوع دیپلماسی عمومی از جمله نقاط ضعف ماست. مسئله دیگر، پراکندگی نهادها و سازمانهایی است که به نوعی عهدهدار اجرای بخشی از دیپلماسی عمومی هستند. آنچه که در کشورهای پیشرو در عرصه دیپلماسی عمومی مشهود است، این است که وزارت امور خارجه محور اصلی فعالیتهاست و نقش راهبری و هماهنگسازی در اجرا را بر عهده دارد و سایر نهادهای دولتی و غیردولتی نقش مکمل را ایفاء میکنند؛ بنابراین این نقش باید تقویت و حمایت شود. همچنین مشکل دیگر، عدم تعیین و تامین بودجه مناسب و موثر در حمایت از طرحها و ابتکاراتی است که موجبات تقویت حوزه دیپلماسی عمومی را فراهم میآورد. نگاهی مقایسهای به میزان بودجه اختصاص یافته در کشورهایی چون آمریکا، فرانسه و انگلیس با ایران در این بخش، وسعت و عمق این مسئله را آشکار میسازد.
حسینی در ادامه نقطه قوت دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران را بهره بردن آن از عمیقترین سابقه تمدنی و غنیترین فرهنگ دینی و ملی دانست و افزود: ایران به دلیل این سابقه فرهنگی – مدنی از جایگاه و اعتبار والا، بالقوه و بالفعل داخلی، منطقهای و بینالمللی بهره میبرد و در حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی، بینالمللی و فرهنگی دارای پیامهای الهامبخش و انسانساز است. اینها همه از مهمترین مولفههای قدرت معنائی و بسترهای مناسبی برای اعمال دیپلماسی عمومی به شمار میرود. از این روست که پیام رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی به خوبی در افکار عمومی خارجی جذب و شنیده میشود. در عین حال استفاده افزونتر و حرفهایتر از رسانههای نوین برای حضور موثرتر در این عرصه ضرورت دارد.
تا نقطه مطلوب فاصله داریم
سیدعبدالامیر نبوی، استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی هم درباره نقش و جایگاه رسانهها در دیپلماسی عمومی به شوراآنلاین گفت: در این رابطه بسیار سخن گفته شده است، چنانکه به نظر میرسد درباره این مساله دیگر ابهام یا تردیدی وجود ندارد. اهمیت این مساله از آنجا ناشی میشود که در دیپلماسی عمومی مخاطبان غیررسمی در یک کشور که گروههای بزرگتر و متنوعتری هستند مورد توجه قرار میگیرد و اثرگذاری بر افکار، ارزشها و انگیزههای آنها اولویت پیدا میکند. بنابراین دیپلماسی عمومی را میتوان مجموعههایی از راهبردها، ابزارها، اقدامات فرهنگی و معناساز در خدمت منافع ملی، متناسب با شرایط و مقتضیات دنیای جدید و حلقه مکمل دیپلماسی سنتی دانست.
وی افزود: در این زمینه، تحقیقات جالبی ـ هرچند با برخی سویههای ایدئولوژیک ـ در داخل کشور صورت گرفته است و مثلا نقش رسانههای خارجی در پیشبرد اهداف سیاستمداران یا اثرگذاری آنها بر تغییرات فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی واقع شده است. این نکات و بررسیها اغلب به این توصیه ختم میشود که ایران نیز باید در زمینه دیپلماسی عمومی فعالتر شود و به ویژه نقش و جایگاه رسانهها را بیش از گذشته جدی بگیرد. به عبارت دیگر، در این چارچوب، فرض بر آن است که چنانچه تعداد (کمّیت) رسانهها بیشتر شود یا از ابزارها و شیوههای نوین اطلاعرسانی استفاده گردد، امکان اثرگذاری بیشتری بر افکار مخاطبان فراهم میشود. شاید به همین دلیل است که در این سالها کوشیده شده است که به رسانههای بیشتری مجوز فعالیت داده شود یا خبررسانی به زبانهای خارجی جدیتر گرفته شده و البته تعداد خبرنگاران همراه با سفرهای مهم خارجی نیز بیشتر شده است.
استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد: با این حال، نکتهای که در اغلب تحقیقات داخلی فراموش میشود یا ناگفته میماند، آن است که رسانهها وقتی میتوانند در چارچوب دیپلماسی عمومی ایفای نقش کنند که از سویی فضای فعالیت رسانهها بازتر شود و از سوی دیگر استقلال حرفهای آنها به رسمیت شناخته شود و در عمل نیز این مسایل رعایت شود. در واقع، یک خبرنگار یا رسانه زمانی توسط مخاطبان جدی گرفته میشود که بتواند استقلال حرفهای خود را در عمل ثابت کند.
بنابر این گزارش، اهمیت رسانهها چه رسانههای سنتی و چه نوین امروز در کشور از سوی بسیاری از نهادهای دولتی و غیردولتی مورد تایید قرار دارد، اما به نظر میآید آن نگاه عمیق که موجب پویایی در عرصه رسانه و متعاقبا در دیپلماسی عمومی شود، هنوز شکل نگرفته است و بیش از آنکه مسوولان و سازمانها و نهادهای مختلف و مرتبط به کیفیت اثرگذاری رسانهها در تمامی شقوق آن توجه داشته باشند، بیشتر به کمیت توجه کردهاند. توجه به کمیت رسانهها در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران امری مورد قبول است، اما توجه صرف به این جنبه از توسعه رسانهای در کشور بدون پرداختن به محتوا و هویت رسانهای، نه تنها برای آینده رسانهای کشور آسیبزاست، بلکه در بلندمدت اثرات سوء بر بخشهای دیگر به ویژه دیپلماسی عمومی در حالی که رقابت شدید و جدی در دنیا در این حوزه از سیاست خارجی کشورها در جریان است، خواهد گذاشت.
0 Comments