جدیدترین مطالب

ملت یمن علی رغم همه فشارها همچنان حامی فلسطین است

سید عبدالملک بدرالدین دبیرکل جنبش انصارالله یمن در سخنرانی خود با تاکید بر اینکه موضوع جنایت صهیونیست ها در غزه ننگی بر همه انسان هاست گفت : ملت یمن با وجود تمام فشارها تغییری در موضع اش در قبال فلسطین نداشته است . 

بدهی ۱۵ میلیارد پوندی شرکت آب انگلیس

گزارش‌های فاش شده نشان می‌دهد تیمز واتر بزرگترین شرکت آب انگلیس که یک چهارم جمعیت انگلیس از مشترکان آن هستند ۱۵ میلیارد پوند بدهی به بار آورده است.

سفر وزیر امور خارجه به ترکمنستان

حسین امیرعبداالهیان وزیر امور خارجه کشورمان در سفر به ترکمنستان خواستار توسعه همکاری‌های دوجانبه و منطقه‌ای میان دو کشور همسایه شد. مقامات ایران و ترکمنستان در جریان این سفر همچنین موانع موجود بر سر راه تقویت همکاری‌ها را نیز بررسی کردند.

Loading

أحدث المقالات

بلژیک از رأی دیوان بین‌المللی دادگستری درباره غزه استقبال کرد

تهران- ایرنا- پترا دی سوتر معاون نخست‌وزیر بلژیک از رأی دیوان بین‌المللی دادگستری درباره الزام رژیم صهیونیستی به انجام تمامی اقدامات لازم و موثر برای تضمین ورود بدون تاخیر مواد غذایی اولیه برای ساکنان فلسطینی غزه، استقبال کرد.

Loading
ترامپ چگونه پیروز انتخابات شد؟

دلایل پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا

۱۳۹۸/۰۴/۰۳ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین- رسانه ها: گفتمان ترامپ از بازگشت به ارزش های ناب آمریکایی و ضدیت با نژادهای غیرآمریکایی و صراحت وی در ابراز دشمنی با مسلمانان در کنار بیکاری و ضعف اقتصادی بسیاری از سفیدپوستان آمریکایی که طی دوران ریاست جمهوری اوباما در بحران به سر می بردند باعث شد تا زمینه انتخاب وی در انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا میسر شود. ترامپ با شناخت وضعیت جامعه آمریکا و با به تصویر کشیدن شکاف های شکل گرفته در دوران 8 ساله اوباما نه تنها توانست به کاخ سفید برسد بلکه امید حزب جمهوری خواهان برای در اختیار گرفتن کنگره را زنده نگه داشت.

 *افسانه احدی

مقدمه

ترامپ در جریان روند جنجالی انتخابات با تمامی موانع متعدد حزبی و سیاسی مقابله کرد و برعکس اکثر نظرسنجی­های معتبر آمریکایی به پیروزی رسید. زمانیکه نتیجه انتخابات برعکس نظرسنجی­ها می شود آن را «اثر بردلی» می نامند که رای دهندگان از بیان تصمیم واقعی خود امتناع می کنند. این مسئله در انتخابات ریاست جمهوری 2016 نیز رخ داد ودر نهایت ترامپ برعکس نتایج نظرسنجی ها، با فاصله زیادی پیروز انتخابات شد. آنچه درباره این موضوع مطرح است این است که مردم یا واقعیت را نگفتند یا شاید از گفتن نظر حقیقی خود در رسانه ها می ترسیدند یا خجالت می کشیدند.

به رغم بسیاری از تحلیلها نمی توان نتیجه انتخابات آمریکا را تنها در چارچوب «پوپولیسم» محدود کرد. شاید بتوان گفت این رخداد نتیجه تشدید شکافها، اعتراض بخشهای فراموش شده، گستردگی خشم عمومی نخبگان، عمق نفرت مردان سفیدپوست از فمینیسم و جنبشهای حقوق مدنی در آمریکاست. سوال اینجاست چرا متخصصان و نخبگان سیل خشم از دست رفتن مالکیت اقتصادی بسیاری از مردم در بحران اقتصادی سال 2008، خشونت ملی گرایی، طرفداری از انزوا و کشیدن دیوار در مرزها را ندیدند و اگر دیدند چرا نادیده گرفتند؟ اینها سوالاتی است که در بسیاری از تحلیلها به چشم می خورد. برای بررسی تحول عظیم در امریکا نیاز به بررسی دقیقتر و جامعه شناسی وجود دارد که نوشتار حاضر بر آن تمرکز دارد.

زمینه های اقتصادی و اجتماعی پدیده ترامپ

از مدت ها قبل، این بحث وجود داشته که سیستم سیاسی آمریکا رو به زوال می رود. سیستم دو حزبی بر پایه منافع گروههای ذی نفوذ این کشور به گونه ای پیش رفته که بیشتر مستعد اختلال در فعالیتهای دولت توسط گروههای ذی نفوذ است.

از طرف دیگر نظام سرمایه داری نیز با بحرانهایی روبروست. توماس پیکتی اولین کسی که در کتاب «سرمایه در قرن بیست ویکم» به صورت مستند به معضل جدید در جامعه سرمایه داری اشاره کرده است. وی با اشاره به بحران آینده نظام سرمایه داری، حاصل آن را نابرابری می داند که در ان نرخ سود سرمایهاز نرخ رشد کلی اقتصادی بیشتر می شود و با انباشت ثروت در دراز مدت، باعث بی ثباتی می شود. به باور وی در صورت عدم اصلاح نظام سرمایه داری، نظم دموکراتیک جوامع با تهدید روبرو می شود و در ادامه با اعتراض طبقات به نابرابری، نظر منفی به اقلیتها و مهاجران و گرایشهای افراطی ملی گرایانه مواجه می شود.

جهانی شدن در قالب نظام سرمایه داری به معنای جریان سرمایه و نیروی کار ارزان تر برای تولید ارزان تر است. این امر باعث می شود شرکتهای بزرگ آمریکایی به نیروی کار ارزان تر توجه کنند تا بتوانند با افزایش مستمر تولید خود، قدرت رقابتی خود را با کشورهای دیگر حفظ کنند. آمریکا در این فضا مزیت خود را گذار از اقتصاد تولیدی به اقتصاد خدماتی میداند. در این دوره کارگران کارخانه های بزرگ تولیدی بدون مهارت جدید قربانی هستند. از طرف دیگر احزاب آمریکا نیز برنامه­ای برای نجات آنها ارائه ندادند.

در دوران ریاست جمهوری اوباما نرخ رشد اقتصادی و ایجاد شغل افزایش داشت ولی دستمزد بسیاری از شهروندان ثابت ماند و نوعی نابرابری در جامعه آمریکا شکل گرفت. سهم یک درصد طبقات مرفه از ثروت ملی افزایش یافت اما 99درصد مردم سهمی از پیشرفتهای اقتصادی نداشتند. کاهش درآمد کارگران فاقد سواد،افزایش فقر، جرائم و از هم پاشیدگی خانواده­ها در بین این قشر باعث رشد طبقه ای از افرادی فاقد مهارت شده که قادر به گذران زندگی نیستند. از طرف دیگر افزایش شدید مصرف مواد مخدر در بین مردان سفیدپوست غیرلاتین توجه بسیاری را برانگیخت. چنین مسائلی در دهه اخیر درحال رشد بوده اما احزاب آمریکا نتوانستند بهاین شرایط واکنش مناسبی نشان دهند.

حزب جمهوری خواه ائتلافی از نخبگان تجاری و محافظه کاران اجتماعی با شعارهای سنتیبازار آزاد، تجارت آزاد و باز بودن امکان مهاجرتبوده است. حامیان آنها همواره از وارد شدن نیروی کار خارجی سود برده اند و عمدتا درصدد کاهش مالیات ثروتمندان، تضعیف قدرت اتحادیه های کارگری و کاهش خدمات اجتماعی بوده اند. اما حزب دموکرات از دهه 1980 به بعد عمدتا حامی زنان، سیاهان، جوانان شهرنشین، همجنسگرایان و طرفداران محیط زیست بوده و نتوانسته با طبقه کارگر سفیدپوست ارتباط برقرار کند. همین مسئله باعث شده طبقات فقیر سفیدپوست آمریکایی نسبت به طرح اوباماکر که درصدد ارائه کمک هزینه های سلامتی به طبقات پایین دست بود روی خودش نشان ندهد. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ظهور دوباره طبقات اجتماعی و پاسخی به افزایش نابرابری، شکاف میان نخبگان مرفه و مردم در دو نسل اخیر و رکود اقتصادی بعد از چندین دهه است.

کاندایداهای متفاوت

در روند انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دو چهره تمایز زیادی با دیگران داشتند: ترامپ از حزب جمهوری خواه و سندرز از حزب دموکرات. در ابتدا تصور می­شد که این دو در برابر سیستم سیاسی و ساختار تحت تسلط گروههای نفوذ و غولهای رسانه های شانسی ندارند.حمایت مردمی از ترامپ به نحوی بود که حزب جمهوری خواه نتوانست مانع روند کاندیداتوری وی شود و حتی دچار چنددستگی شد.مشابه پدیده ترامپ در حزب دموکرات ظهور کرداما حزب دموکرات توانست از سناتور برنی سندرز 74 ساله که با شعارهای سوسیال دموکراسی و کاستن از نابرابری به صحنه آمده بود عبور کند. این حزب صدای اعتراض جامعه آمریکا را نشنید و به روند سنتی خود در وفاداری به اصول و ساختار سیاسی آمریکا ادامه داد.

در فضایی که نخبگان دو حزب امریکا به روندهای سنتی و کهنه خود وفادار بودند ترامپ مشکل جامعه امریکا را درک کرد و حرف تازه می زد.ظهور فردی مانند ترامپ اعتراضی به عدم کارکرد مناسب سیستم سیاسی بود.سخنان ترامپ به اندازه­ای بر جامعه آمریکا تأثیر گذاشت که به این موضوع توجه نکردند که ترامپ چه راه حلی برای حل مشکل دارد. شعار ترامپ که تا حد زیادیبه  شعارهای سندرز نزدیک بود، اعلام دستورکار اقتصادی ملی گرایانه برای حفظ و بازگرداندن مشاغل کارگران آمریکایی بود. ترامپ مخالف هر نوع مهاجرت؛و وادار کردن شرکتهای آمریکایی برای بازگشت به خانه است. وی از چین، ژاپن و متحدان تجاری آمریکا و توافقنامه های تجاری انتقاد می کند و آنها را مسئول از دست رفتن میلیونها شغل آمریکایی ها می داند.

رویارویی ناباورانه

زمانیکه دو کاندیدای احزاب دموکرات و جمهوری خواه در کنوانسیونهای حزبی انتخاب شدند این باور وجود داشت که هیلاری کلینتون می­تواند ترامپ را به راحتی شکست دهد. جمهوریخواهان گمان می کردند نه تنها ریاست جمهوری را از دست داده اند بلکه با عملکرد ترامپ، اکثریت کنگره را نیز از دست می­دهند.

هیلاری کلینتون بر حفظ سیستم کنونی تاکید داشت و تمام برنامه هایش را بر مبنای ادامه سیاستهای فعلی امریکا قرار داده بود.این مسئله موجب ایجاد موجی از نفرت و خشم از هیلاری شد که تا زمان اعلام نتیجه انتخابات دست کم گرفته شد.

در مقابل ترامپ در بسیج کردن قشرهای نادیده گرفته شده و طبقه کارگر سفیدپوست بسیار موفق عمل کرد. این طبقه درحالی به ترامپ رای دادند که وی در سخنرانیهای خود به بخشی از تفکرات سنتی آمریکا، به ویژه کاهش مالیات ثروتمندان و کاهش خدمات اجتماعی متعهد است. از طرف دیگر این طبقه به طور سنتی و تا زمان انتخاب شدن بیل کلینتون به ریاست جمهوری آمریکا، طرفدار حزب دموکرات بودند و به طور سنتی به کاندیداهای دموکرات رای می­دادند.

ترامپ عمدتا به دو مشکل اصلی افزایش نابرابریافزایش نابرابری (که متوجه طبقه کارگر سفید است)؛و تحت سلطه بودن سیستم سیاسی توسط گروههای ذی نفعدر نظام سیاسی آمریکا پرداخت.هرچند وی هیچ طرحی برای حل این دو مشکل ارائه نکرد اما به نظر نمی رسد رای دهندگان هیچ توجهی به این مسئله داشتند.

رای دهندگان حتی به جنجالهای رسانه ای نیز توجه نکردند و یافتن نقاط ضعف در مورد ترامپ هیچ تاثیری بر روی آنان نداشت. ترامپ زمانی کاندیدا شد که بی اعتمادی به سیستم سیاسی و رسانه­ای آمریکا به اوج خود رسید. ترامپ نشان داد که نیازی به پشتیبانی حزبی و ساختاری ندارد و هر زمان که یکی از شخصیتهای جمهوریخواه علیه وی سخن می گفت افتخار می کرد که علیه سیستم سیاسی موجود و در مسیری درست قرار دارد. مبارزات انتخاباتی ترامپ نیز درست ضدسنت سیاسی آمریکا قرار داشت. همیشه هزینه­های انتخاباتی از عواملی بود که نشان می داد کدام کاندیدا شانس بیشتری دارد. تا قبل از پیروزی ترامپ هر کاندیدایی که کمک بیشتری دریافت و بیشتر خرج می کرد برنده بود. اما ترامپ با تکیه بر ثروت شخصی خود پول بسیار کمتری صرف تبلیغات کرد. ترامپ توانست کل دانش مربوط به مبارزات انتخاباتی را که سالها اعتبار داشت، زیر سوال برد.

هرچند از نظر کسب آرای عمومی، کلینتون آرای بیشتری بدست آورد اما ترامپ توانست با جلب نظر مردم در ایالتهای میانی آرای الکترال را از آن خود کند.

نیم نگاهی به آینده

به نظر می رسد ترامپ دوران ریاست جمهوری آرامی نخواهد داشت. وی در دوران مبارزات انتخاباتی شکافهای جامعه آمریکا را بیشتر کرد و آمریکا را به سمت جامعه دوقطبی پیش برد و صدماتی زیادی به وحدت آمریکا وارد کرد. آمریکا تاکنون خود را جامعه لیبرالی معرفی می­کرد که افراد صرف­نظر از قومیت، رنگ پوست و مذهب خود با تکیه بر شایستگی خود، امکان پیشرفت داشتند و سمبل این ادعا ریاست جمهوری یک سیاه پوست بود. ترامپ، ارزشهای قدیمی آمریکایی را پررنگ کرد و بر اساس آن رای آورد.«مرد سفیدپوستی پروتستان». وی باعث برانگیخته شدن برخی نگرشهای نژادپرستانه شد که شاید بتوان گفت هنوز در عمق جامعه آمریکا وجود دارد. ترامپ بر احسایسات ضدفمینیستی دامن زد و علیه چند فرهنگ گرایی سخن گفت. وی مهاجران راتهدید امنیتی عنوان کرد. در زمان پیروزی هم شعارهای «ما از مسلمانان متنفریم، ما از سیاهان متنفریم، ما می خواهیم کشور خود را پس بگیریم» در بین طرفداران ترامپ به چشم می خورد.

جامعه دوقطبی شده، معترضین بعد از انتخابات که ترامپ را رئیس جمهور خود نمی دانند، ناآگاهی وی از سیستم سیاسی امریکا، اختلاف درون حزبی وی با جمهوری خواهان و حجم عظیمی از مشکلات این باور را در برخی به وجود آورده که شاید روند اضمحلال سیستم سیاسی آمریکا تنها با یک شوک خارجی قدرتمند قابل اصلاح باشد. هرچند که صرف پیروزی ترامپ خود بخشی از این شوک است.

* پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک

برای دسترسی به متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه فرمایید.

بازنشر یادداشت به معنای رد یا تایید نظرات نویسنده از سوی پایگاه اینترنتی شورای راهبردی روابط خارجی نیست.

 

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *