جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
شهادت ۲ فرمانده جماعت اسلامی لبنان در حمله اسرائیل
جماعت اسلامی لبنان و نیروهای الفجر، شاخه نظامی آن با صدور بیانیهای شهادت دو تن از فرماندهان خود «مصعب سعید خلف» و «بلال محمد خلف» در جریان حمله اسرائیل را تایید کرد.جماعت اسلامی لبنان اعلام کرد این دو فرمانده حین انجام وظیفه خود در دفاع از ملت لبنان و در حمایت از ملت فلسطین در جریان حمله هوایی اسرائیل به یک خودرو در منطقه «البقاع غربی» واقع در شرق لبنان، بعد از ظهر امروز به شهادت رسیدند.
نتایج آزادی حلب برای بحران سوریه
علیاکبر اسدی[*]
منطقه غرب آسیا در طول سالهای گذشته با بحرانهای متعددی روبرو بوده که بحران سوریه را میتوان اصلیترین آنها دانست. این بحران با فراز و نشیبهای متعدد و پیچیدگیهای بسیاری همراه بوده و از ظرفیت لازم برای ایجاد منازعات منطقهای و بینالمللی نیز برخوردار بوده است. بهخصوص اینکه بازیگران مهمی در سطوح منطقهای و بینالمللی در این بحران دخیل بوده است. درحالیکه بحران سوریه با موازنه نسبی نیروها و ادامه منازعه همراه بوده است، به نظر میرسد آزادی حلب تحول مهمی در تغییر منازعه در این بحران محسوب میشود. آزادی حلب از سوی ارتش سوریه و متحدان آن را میتوان نقطه عطف مهمی در بحران سوریه در طول سالهای ٢٠١١ به بعد دانست. این تحول تأثیرات مهمی بر جنگ سوریه و نتایج بحران دارد و تغییردهنده بسیاری از روندهای نظامی و سیاسی این بحران است. بااینحال جنگ حلب را نمیتوان بهعنوان پایان جنگ در سوریه تلقی کرد و هنوز بخشهایی از این کشور در دست گروههای معارض و تروریستی قرار دارد. در این نوشتار ضمن اشاره به روندها و مؤلفههای تأثیرگذار بر آزادی حلب و نتایج این تحول برای بحران سوریه میپردازیم.
- روندهای آزادی حلب و شرایط جدید
آزادی حلب را میتوان نتیجه چندین روند یا متغیر تأثیرگذار بر بحران سوریه در سطوح مختلف دانست.
نخستین و اصلیترین روند یا متغیر مقاومت، توان مبارزه نظامی نیروهای ارتش سوریه و متحدان میدانی آن مانند حزبالله است و این موفقیت جز در پرتو چنی مبارزه نظامی محقق نمیشد. متغیر دوم ورود نظامی روسیه به بحران سوریه و بهرهگیری از توان نظامی برای کمک به ارتش سوریه و مقابله با گروههای معارض و تروریستی است و این ورود باعث بازگشت روند جنگ سوریه شد. سومین متغیر فقدان اراده و طرح قابلاتکا از سوی دولت اوباما و شرایط گذار سیاسی در آمریکاست که هرگونه حمایت از معارضین یا مخالفت جدی با روند آزادی حلب را بسیار دشوار ساخت. بهخصوص اینکه رویکرد دونالد ترامپ رئیسجمهور منتخب آمریکا مبنی بر مبارزه جدی با گروههای تروریستی و تساهل در قبال دولت اسد و همکاری با روسیه به پیشرفت بهتر عملیات آزادی حلب کمک کرد. متغیر مهم دیگر تغییر جدی در رویکرد ترکیه در بحران سوریه در طول چند ماه گذشته بود. ترکیه با روبرو شدن با تهدیدات امنیت داخلی تمرکز خود را از هدف تغییر رژیم اسد به مبارزه با تهدید کردی و سپس همکاری با مسکو برای حل بحران معطوف کرد و این تغییر رویکرد تأثیرات مهمی برای جنگ حلب و خروج نیروهای معارض از آن داشت.
در تبیین شرایط کنونی بحران سوریه میتوان مسائل و نکات مختلفی را مورداشاره قرارداد. در عرصه نظامی با آزادی حلب اکنون عمده شهرها و مناطق مهم جمعیتی سوریه تحت کنترل دولت درآمده است و تنها ادلب، مناطقی در اطراف دمشق مانند غوطه شرقی و درعا در جنوب این کشور تحت تسلط معارضینی است که فتح الشام (جبهه النصره سابق) در آنها محوریت دارد. همچنین الرقه و تدمر و برخی شهرها و مناطق بیابانی سوریه ازجمله الباب در شمال در کنترل داعش قرار دارد؛ اما دمشق و حلب بهعنوان دو شهر اصلی سوریه در کنار شهرهایی مانند حمص، لاذقیه و طرطوس در اختیار دولت قرار داد. ضمن اینکه برخی از مناطق شمالی این کشور نیز در کنترل کردها یا ترکیه و نیروهای متحد آن است. لذا نقشه نظامی جدید در سوریه حاکی از پایان موازنه نظامی نسبی گذشته و تغییر جدی این موازنه به نفع دولت و متحدان آن است.
در عرصه سیاسی آزادی حلب بهمنزله پایان تمامی روندها و راهکارهای سیاسی گذشته ازجمله نشستهای ژنو و آغاز روند سیاسی کنونی است. درحالیکه درگذشته محور اصلی راهحلهای سیاسی با مضامینی مانند تعیین وقت برای کنار رفتن بشار اسد از قدرت و ایجاد دولت جدید با تسلط معارضین همراه بود در شرایط جدید چگونگی وارد ساختن برخی از معارضین معتدل و غیرمسلح در دولت بشار اسد بهمنظور ایجاد وفاق ملی مدنظر است. همچنین درحالیکه درگذشته غرب کانون حل و فصل سیاسی بحران سوریه بود و راهحلها نیز تحت سیطره ائتلاف غربی-عربی بود، اکنون کانون حلوفصل بحران در حال انتقال به شرق و کشورهایی مانند قزاقستان با مدیریت روسی-ایرانی-ترکی-سوری است. لذا در این عرصه نیز شرایط بهصورت جدی دچار تحول شده و میتوان شاهد شرایط جدیدی شد.
- پیامدهای آزادی حلب برای بحران سوریه
در خصوص نتایج و پیامدهای آزادی حلب برای بحران سوریه به نظر میرسد بیش از آنکه بتوان به ذکر گزارههایی ایجابی پرداخت میتوان به گزارههای سلبی اشاره کرد. نخستین گزاره آن است که طرح براندازی و تغییر دولت بشار اسد بهعنوان هدف اصلی گروههای معارض و تروریستی و دولتهای حامی آنها با ناکامی مواجه شده است و اسقاط نظام سوریه با شیوههای نظامی را نمیتوان هدفی در دسترس دانست. چراکه با آزادی حلب معادلات بسیاری تغییریافته و بهخصوص طرح اسقاط نظام با ابزار نظامی بهعنوان طرحی موفق دیگر نمیتواند موردتوجه و مقبولیت قرار گیرد.
دوم اینکه راهبرد کلان گروههای معارض و تروریستی بیش از آنکه بر تهاجم و توسعه مناطق تحت سیطره خود متمرکز باشد احتمالاً بر حفظ بقا و حفظ مناطق کلیدی تحت سیطره خود بهخصوص ادلب متمرکز خواهد شد. لذا میتوان روند جنگ را برای دولت سوریه و متحدان آن تلاش برای کاهش قدرت و مناطق تحت کنترل معارضین و برای مخالفان حفظ بقا تلقی کرد. به نظر میرسد دولت سوریه بعد از تثبیت مناطق تحت کنترل خود در اطراف دمشق و مناطقی مانند تدمر و پاکسازی آنها بهتدریج ادلب را بهعنوان جنگ بزرگ نهایی یا گروههای معارض و تروریستی تعریف کند. مناطق شرقی تحت تسلط داعش مانند الرقه نیز بهعنوان اهداف نهایی دولت سوریه برای کنترل کامل سرزمین سوریه مدنظر خواهد بود.
سوم آنکه موفقیتهای نظامی دولت و پیدا شدن چشماندازی برای پایان جنگ میتواند نیروهای بیشتری را برای تحقق هدف پایان جنگ با اولویت تقویت دولت مرکز تجمیع کند. درحالیکه بحران سوریه هزینهها و تهدیدات مختلفی را برای مردم سوریه، کشورهای منطقه و حتی بازیگران بینالمللی ایجاد کرده است و موازنه نسبی مانع از توافق شده است، اکنون وضعیت جدید میتواند باعث گرایش بیشتر مردم و گروههای داخلی سوریه و بازیگران خارجی به گزینه ثبات سازی در پرتو دولت مرکزی بهعنوان گزینه محتمل و قابلدسترستر شود.
مسئله چهارم تأثیر آزادی حلب بر رویکرد بازیگران خارجی بحران سوریه است. مهمترین تأثیر در این عرصه افزایش همکاری و تفاهم بین ایران و روسیه برای پایهگذاری روند جدید سیاسی برای حل بحران و تأثیرگذاری جدیتر در نتایج بحران است. هرچند که از گذشته دیدگاههای مختلفی در خصوص احتمال افزایش اختلافات بین مسکو و تهران در خصوص بحران سوریه وجود داشته، اما به نظر میرسد آزادی حلب بهعنوان تجربهای موفق تأثیر مثبتی بر همکاریهای دو طرف در این حوزه دارد. ضمن اینکه پیوستن ترکیه به طرفهای روس و ایرانی در مذاکرات و عدم مخالفت صریح آمریکا با تلاشهای چهارجانبه مسکر-تهران-آنکارا-دمشق برای حل بحران بسیاری از معادلات سیاسی گذشته را تغییر میدهد. در این چارچوب به نظر میرسد با افزایش جدی حمایتهای مصر از دولت اسد، تأثیرگذاری کشورهای عربی خلیجفارس بر بحران سوریه بهشدت در حال نزول است. بر این اساس نتایج خارجی جنگ حلب را میتوان شکلگیری روند سیاسی منطقهای و بینالمللی نوین به نفع دمشق در بحران سوریه دانست.
نتیجهگیری
آزادی حلب را میتوان بهعنوان نقطه عطفی مهم در بحران سوریه دانست. نقطه عطفی که باعث تغییر بسیاری از موازنههای نظامی و سیاسی به نفع دولت و حتی شکلدهی به ذهنیتهای جدیدی برای پایان بحران شده است. بااینحال این تحول هرگز بهمنزله پایان جنگ در این کشور نیست. چراکه هنوز مخالفان مناطق مختلفی را در اختیاردارند و برخی از بازیگران خارجی بااحساس خسارت از این تحول در جستجوی فرصتهای جدید برای تغییر اوضاع هستند. بر این اساس درحالیکه دولت سوریه و متحدان آن ابتکار عمل را در روندهای نظامی و سیاسی در دست دارند و آن را بهعنوان فرصت و ظرفیت بزرگی تلقی میکنند، به همین نسبت برای حل بحران و پایان دادن به آن وظایف و مسئولیتهای دشواری را پیش رودارند. درواقع برندگان جنگ حلب نیازمند آن هستند که بهترین و جامعترین ابتکارات سیاسی را برای حل بحران ارائه داده و بازیگران مختلف داخلی و خارجی را در طرحهای سیاسی جدید مشارکت دهند و این موضوعی است که با توجه به تعدد بازیگران و اختلاف منافع دشوار است. بر این اساس چگونگی بهرهگیری از منافع آزادی حلب در عرصه سیاسی مهمترین مسئله روی دولت اسد و متحدان آن است.
در عرصه نظامی نیز دولت سوریه نیازمند آن است که ضمن تثبیت مناطق تحت کنترل خود و ممانعت از اقدامات تهاجمی گروههای معارض بهتدریج به کاهش قدرت مناطق تحت تسلط معارضین اقدام کند. در این چارچوب ایجاد شکاف و جذب و خلع سلاح برخی گروهها با روشهای مذاکراتی و حداقل ساختن هزینهها و اقدامات نظامی اهمیت مییابد. ضمن اینکه تعریف پارادایم جدید فکری و سیاسی برای اجماع در خصوص گروههایی مانند فتح الشام بهعنوان گروهی تروریستی در عرصه بینالمللی میتواند به تسهیل روند نظامی کمک کند.
[*] پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک
0 Comments