جدیدترین مطالب

پیمان نظامی روسیه و کره شمالی؛ معضلی بزرگ برای غرب؟

شورای راهبردی آنلاین-رصد: «ارتقای روابط روسیه و کره شمالی امری نگران کننده است. نه به دلیل وعده مبهم احتمال حمایت مسکو از پیونگ یانگ در جریان درگیری با آمریکا یا کره جنوبی، بلکه به این دلیل که سفر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به پیونگ یانگ از افزایش انتقال مهمات کره شمالی برای کمک به جنگ مسکو علیه اوکراین و احتمالا تمایل روسیه به ارائه کمک فن آوری نظامی پیچیده‌تر به کره شمالی حکایت می‌کند.»

راهبرد جدید انصارالله یمن در مقابله با رژیم صهیونیستی

شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: از آغاز تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به غزه، مقاومت اسلامی یمن با ترسیم خطوط جدید سیاست خارجی خود، از طریق اقداماتی که علیه منافع و مراکز صهیونیستی انجام می‌دهد، عملاً به یکی از «بازیگران مؤثر» تحولات میدانی مربوط به جنگ غزه تبدیل شده است.

چشم‌انداز تنش‌ نظامی یمن و رژیم صهیونیستی

شورای راهبردی آنلاین- گفتگو: یک کارشناس مسائل غرب آسیا گفت: رژیم صهیونیستی که نزدیک به 10 ماه است در یک جنگ فرسایشی با مقاومت فلسطین قرار دارد، همزمان از سایر جبهه‌های جنگ نیز تحت فشار است.

نتایج غیرمنتظره انتخابات فرانسه برای راست‌گرایان افراطی و مشکلات حکمرانی ماکرون

شورای راهبردی آنلاین – رصد: تغییر غیرمنتظره آراء به نفع چپ‌ها در انتخابات زودهنگام، حماسه راست‌گراها را در فرانسه شکست داده است، اما اکنون بحرانی در پاریس در انتظار حکمرانی است که قدرت امانوئل ماکرون را بیشتر ضعیف خواهد کرد.

تحلیلی بر”اشغال‌گر” خواندن رژیم صهیونیستی توسط دیوان بین‌المللی دادگستری

شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل بین‌الملل گفت: شورای امنیت، مجمع عمومی و شورای حقوق بشر و دیگر نهادهای سازمان ملل از این پس، حتی اگر نخواهند هم ناچارند در بیانیه‌ها و قطعنامه‌های آتی خود به رای مشورتی دیوان بین‌المللی دادگستری مبنی بر “اشغال‌گر” خواندن رژیم اسرائیل و اقدامات غیرقانونی آن در سرزمین‌های اشغالی علیه فلسطینیان اشاره و به آن ارجاع دهند و این یک شکست سیاسی و حقوقی برای این رژیم و حامیانش است.

گسترش همکاری‌های ناتو و ژاپن برای مقابله با تهدیدات چین

شورای راهبردی آنلاین – رصد: اضافه شدن کشورهایی مانند ژاپن به اجلاس ناتو سوالات ویژه‌ای را درباره اینکه چرا ناتو به توسعه روابط نزدیک با کشورهایی که عضوی از پیمان شمال اتلانتیک نیستند و دور از منطقه مسئولیت اعضای ناتو واقع شده‌اند، مطرح می‌نماید.

دلایل نزدیکی راهبردی ارمنستان به اروپا و آمریکا

شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: سفیر پیشین ایران در ارمنستان گفت: نزدیکی راهبردی ارمنستان به اروپا و آمریکا، چندان دور از انتظار نیست، چراکه دولت پاشینیان نگران است که اگر حمله دیگری در مرزهایش اتفاق بیفتد، نتواند موقعیت خود را حفظ و از کشورش دفاع کند، از این رو سعی دارد متحدانی برای خود در غرب فراهم کند.

Loading

أحدث المقالات

فرصت ۱۹۳ میلیارد دلاری منابع تجدیدپذیر در آفریقا

بنا بر یافته‌های یک مطالعه جدید، کشورهای جنوب صحرای آفریقا، فرصتی ۱۹۳ میلیارد دلاری برای سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر و گذار انرژی تا سال ۲۰۳۱ فراهم می‌کنند که بازدهی آن، نسبت به اروپا و آمریکا، چند برابر است.

۵ دلیل هشدار پوتین نسبت به نفوذ اروپا در قفقاز

پوتین در هشدارهای خود به اتحادیه اروپا، به طور خاص بر خطرات ناشی از افزایش نفوذ اروپا در قفقاز تأکید کرده است. این هشدارها نشان‌دهنده نگرانی‌های روسیه از تضعیف موقعیت استراتژیک خود در این منطقه است.

شانتاژ رسانه‌ای برجام یا مذاکره به وقت خداحافظی؟!

شانتاژ رسانه‌ای برجام یا مذاکره به وقت خداحافظی؟!

در روزهایی که مسعود پزشکیان خود را برای ورود به پاستور آماده می‌کند، گزارش‌های ضد‌و‌نقیض رسانه‌ای درباره آمادگی دولت جو بایدن در جهت مذاکره با تهران برای احیای توافق هسته سال ۲۰۱۵ مطرح شده است. دراین‌باره روزنامه کویتی الجریده به نقل از منابع خود مدعی شد «نمایندگان طرف آمریکایی سه‌شنبه گذشته به ایرانی‌ها ابلاغ کرده‌اند که دولت جو بایدن آماده گفت‌وگو برای بازگشت سریع به توافق هسته‌ای امضاشده در سال ۲۰۱۵ میلادی پس از واردکردن اصلاحات ساده در آن است».

نگاهی به سن رهبران قدرت های بزرگ جهان

نگاهی به سن رهبران قدرت های بزرگ جهان

جلال میرزایی در یادداشتی می نویسد: انکارکردنی نیست که در سال‌های اخیر برخی رهبران جوان در کشورهایی نظیر اتریش، سوئد، نیوزیلند و کانادا روی کار آمده‌اند اما این اتفاق در روندی عادی بوده و جوان‌بودن معیار انتخاب نبوده است، کمااینکه در همین کشور‌ها در دو سال اخیر دوباره شاهد انتخاب رهبران مسن‌تر و باتجربه‌تر از سوی اکثریت مردم بوده‌ایم.

قمار بزرگ مکرون در فرانسه/ ناکامی لوپن به نگرانی‌ها پایان داد/ امکان اتحاد احزاب مخالف علیه راست افراطی

یک کارشناس مسائل بین‌الملل گفت: پارلمان جدید هنوز تشکیل نشده که ببینیم از میان این پارلمان چه کسی می‌تواند نخست‌وزیر فرانسه باشد. اما آن نگرانی که وجود داشت که راست افراطی به رهبری لوپن پست نخست‌وزیری را به دست بیاورد، عملی نشد.

Loading

بحران قطر و ضرورت پیشبرد پروژه جانشین‌سازی از سوی عربستان

۱۳۹۸/۰۴/۰۳ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین- رسانه ها:محمدرضا حق‌شناس، کارشناس روابط بین‌الملل بااشاره به تنش میان قطر و عربستان می نویسد بحران فعلیِ کشور عربستان با قطر نه معطوف به بیرون و یا صرفاً عدم همراهی قطر و گسست در ائتلاف ضدایرانی، بلکه معطوف به داخل و مسئله حساس جانشینی در عربستان است.

با آغاز خیزش جنبش‌های مردمی در جهان عرب (2011) و روی‌کارآمدنِ ملک سلمان (2015)، عربستان سعودی با حفظ رویکرد امنیت‌/ بقا جویی در داخل، راهبرد تهاجمی‌‌تری را در محیط پیرامون (بحرین، یمن و عراق) و فراپیرامون خود (سوریه، لبنان، لیبی و مصر) در پیش گرفته است. در این میان، نقش محمد بن سلمان، سی‌ودوساله (متولد 1985 میلادی) به‌عنوان وزیر جوان دفاع و جانشین ولیعهد، در پیشبرد راهبرد نوین منطقه‌ای سعودی که بیشتر معطوف به داخل کشور است، بسیار مهم و پررنگ است. درواقع، محمد بن سلمان در تلاش برای سبقت‌گرفتن از «محمد بن نایف»، ولیعهد کنونی، تاکنون از هیچ اقدام و تلاشی فروگذار نکرده است.

به‌زعم تحلیل‌گران منطقه‌ای، دیدار دوجانبه شاهزاده محمد بن سلمان با ترامپ، در ماه مارس 2017، دو ماه پس از روی‌کارآمدن وی در کاخ سفید و اخیراً نشست ریاض در 20 می 2017، نقطه تحولی در روابط تاریخی دو کشور بوده است. درواقع این دو رویداد مهم از دو بعد کلان و خرد حائز توجه است. از یک‌سو، پس از یک دوره اصطکاک سیاسی و سردیِ روابط دو کشور در دوره اوباما، این سفر در جهت بازسازی و ترمیم‌گرایی قابل‌فهم است. از سوی دیگر، این نشانگر جایگاه کلیدی و ضرورت پیشبرد روندِ برجسته‌سازیِ نقش محمد بن سلمان در هرم قدرت سیاسی و تصمیم‌گیریِ خاندان سلطنتی عربستان سعودی است. هم‌اکنون نیز با بروز تنش قطر و عربستان و قطع تعامل دیپلماتیک و محاصره اقتصادی و انسداد پل‌های ارتباطی، با توجه به رابطه نزدیک و نگاه مثبت محمد بن نایف به امیر قطر، باید گفت، در کنار بحران یمن (2015)، چشم‌انداز 2030 (2016) با بروز بحران قطر و زایش جبهه ضد قطری/ ضد اخوانی (بحرین، امارات متحده عربی، عربستان و مصر) به‌عنوان اهرم سه‌گانه‌ای برای به‌حاشیه‌راندن محمد بن نایف در عرصه داخلی و بین‌المللی و به‌متن‌کشاندن محمد بن سلمان در معادله و بازی قدرت و فرایند جانشینی عمل می‌کند.

 

  1. نشست ریاض: بحران قطر

در راستای هماهنگی/ توافق سیاسی و برنامه‌ریزی قبلی از سوی محمد بن سلمان، دو ماه بعد، ترامپ، نخستین سفر بین‌المللی خود را (19 می 2017) به غرب آسیا و برخلاف سلف خود (اوباما به مصر به‌عنوان قلب جهان عرب/ به‌زعم سخنگوی پیشین کاخ سفید/ سفر کرد). «به محوریت عربستان و اسرائیل، متحدان سنتی استراتژیک خود، در جهت “اوبامازدایی” راهبرد منطقه‌ای آمریکا، “ترمیم‌گرایی” و “حمایت کاسب‌کارانه” انجام داد. لذا با امعان‌نظر بر این گزاره، نظری معقول، که می‌توان بر آن اتفاق‌نظر داشت، این است که هم در مقوله اصطکاک سیاسی و واگرایی آمریکا و عربستان و هم ترمیم‌گرایی و بازهم‌گرایی دو کشور، متغیر کلیدی و اساسی عبارت است از ضرورت مهار و کنترل ایران (ابراهیمی، 1391).

بر همین اساس، با هم‌افزایی رویکرد ضدایرانی ترامپ و همچنین ملک سلمان و فرزندش/ محمد بن سلمان، سیاست‌های اعلامی و اعمالی سه نشست عربی- آمریکایی، آمریکایی– اسرائیلی و آمریکایی- اسلامی ( حضور بیش از 50 کشور اسلامی) با کانون محوری ضرورت مبارزه با تروریسم و فشار چندجانبه بر حامیان بزرگ گروه‌های تروریستی (به‌زعم آمریکای ترامپ) در جهت اجماع‌سازی و نهایتاً ائتلاف‌گرایی نوین منطقه‌ای/ نهادی اسلامی/ عربی/ سنی (در قالب تشکل احتمالی ناتوی عربی/ سنی) علیه ایران/ شیعی/ فارسی بود (فولر 2017)

اما در همین میان، با انتساب سخنانی به امیر قطر (و البته رد مصرانه آن از سوی وی با طرح هک سایت الجزیره از سوی عربستان و همچنین پافشاری مصرانه عربستان مبنی بر صحتِ انتساب آن به وی) مبنی بر نقش مثبت و ثبات‌ساز ایران در منطقه، مخالفت با تحریم و قراردادن جریان‌های فلسطینی/ اخوانی حماس، حزب‌الله لبنان و اخوان‌المسلمین در لیست گروه‌های تروریستی، خاکستر ققنوس تنش، بین دو کشورِ مدعی عضو شورای همکاری شعله‌ور شد. به‌طوری‌که واکنش جبهه ضد قطری/ اخوانی (عربستان، امارات، بحرین و مصر) نسبت به جبهه ضد ایرانی و شیعی پررنگ‌تر شد. عدم عقب‌نشینی قطر از مواضع خود، منجر به بیانیه مشترک مصر، عربستان و بحرین و امارات و قراردادن 59 شخصیت و 12 نهاد در قطر در فهرست تروریسم شد و سرانجام با تشدید بحران، قطع تعامل دیپلماتیک، محاصره اقتصادی و ارتباطی زمینی، هوایی و دریایی با آن کشور را به دنبال داشته است.

لذا به‌زعم نگارنده، بحران فعلیِ کشور عربستان با قطر نه معطوف به بیرون و یا صرفاً عدم همراهی قطر و گسست در ائتلاف ضد ایرانی، بلکه معطوف به داخل و مسئله حساس جانشینی در عربستان است. درواقع، اگر مسئله، صرفاً حفظ وحدت ائتلاف عربی/ سنی ضد ایرانی باشد، کشور عمان به‌عنوان عضو بی‌ماجراجوی/ مطیع شورای همکاری خلیج‌فارس، متحد نزدیک امریکا و همچنین داشتنِ سطح مناسبات سیاسی بالا با ایران، در این مقوله باید نسبت به قطر در اولویت باشد.

  1. رقص تغییر جانشینی

با وجود تغییرات و عزل و نصب‌های سریالی (چهار مرحله) ملک سلمان در کابینه خود و نهادسازی‌های موازی (شورای امنیت ملی)، باید اذعان داشت، هرگونه ضرورت اقدام پیش‌دستانه برای جانشین‌سازی، مستلزم جلب‌نظر مثبت و حمایت آمریکا (رقص شمشیر ملک سلمان با ترامپ) از یک‌سو و همچنین انحراف افکار عمومی داخلی به بیرون (بحران‌سازی مقطعی) و اقناع و همراهی هسته‌ها و بلوک‌های قدرت به‌ویژه شورای بیعت (نهاد هموارساز انتقالِ مسالمت‌آمیز قدرت) با گزینه پیشنهادی پادشاه کنونی است. بر این اساس، با توجه به پیشینه توطئه در خاندان سلطنتی سعودی (به‌عنوان نمونه دوران ملک سعود و ملک فیصل) و همچنین منطبق بر این ضرب‌المثل عربی که “من علیه برادرانم هستم، من و برادرانم علیه پسرعموهایم و من و برادران و پسرعموهایم همگی علیه جهان هستیم” (استنسلی، 1395)، بهانه و دستاویز سیاسی و یا تدبیر/ حیله جنگی (Stratagem) نیاز است، تا این سناریو جانشین‌سازی عملیاتی شود.

امیر قطر رابطه بسیار نزدیک و مثبتی با محمد بن نایف دارد (پسرعموی محمد بن سلمان) به‌طوری‌که در جریان برگزاری نشست ریاض (20 می 2017) تنها مقام عربستانی که با امیر قطر استقبال گرم، خوش‌وبش و مصافحه سیاسی کرد، محمد بن نایف بود. همین مسئله درگیری جدیدی را میان ولی‌عهد و جانشینش به وجود آورده است. ازهمین‌رو با توجه به رابطه نزدیک و عدم تمایل محمد بن نایف برای فشار بر قطر، تنش عربستان و امارات با قطر در این مقطع زمانی (بیماری و کهولت ملک سلمان) با مسئله حساس انتقال قدرت در عربستان پیوند خورده است. لذا جهت کنارزدن و به‌حاشیه‌بردن محمد بن نایف در معادله قدرت، حملات گسترده و سریع امارات و عربستان به قطر به بهانه حمایت آن کشور از گروه‌های تروریستی (النصره، اخوان‌المسلمین و حماس) در دستور کار قرار گرفت (فولر 2017).

اما سؤال کلیدی که قابل‌طرح است، اینکه چرا مسئله تروریسم؟ در جواب باید گفت، طرح اتهام حمایت قطر از گروه‌های تروریستی در این مقطع زمانی از آن نظر کلیدی و قابل‌توجه است، که نقطه‌ ضعف و اتهام قطر، نقطه مثبت و اعتبار محمد بن نایف در داخل کشور خود و همچنین عامل برتر نزدیکی و نفوذ وی به امریکا به‌ویژه در سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی آن کشور است (هندرسون 2016).

بر این اساس، طبق قاعده “دوست دشمن/ یا رقیب من، دشمن من است”، ایجاب می‌کند که با طرح اتهام/ برچسب‌زنی و برجسته‌سازی تناقض استراتژیک (قهرمانِ مدال‌آور مبارزه با تروریسم/ محمد بن نایف/ دوست و رفیق گرمابه حامی گروه‌های تروریستی/ شیخ تمیم بن حمد آل ثانی است) زمینه بی‌اعتبارسازی، مشروعیت/ مقبولیت‌زدایی و کاهش هزینه به‌حاشیه‌راندن رقیب را تعقیب کند. همچنان که پست‌های مفتی‌های سعودی ازجمله “محمد العریفی” و “عائض القرنی” در شبکه‌های اجتماعی این روند را شروع کرده‌اند. در یکی از عکس‌های منتشرشده برای نخستین بار، محمد بن سلمان در دست راست و محمد بن نایف در سمت چپ ملک سلمان دیده می‌شوند.

پیرو همین ادعای ترسیم نقشه برای نزدیک‌شدن محمد بن سلمان به تاج پادشاهی، جانب‌داری و تمجید ترامپ از عربستان و سرزنش قطر در بحران جاری، خود گویای آن است که ملک سلمان چراغ سبز پروژه جانشین‌سازی فرزندش را گرفته است. درواقع، عدم مخالفت و تأیید ترامپ از به‌قدرت‌رسیدن محمد بن سلمان و محمد بن زاید آل نهیان، ولی‌عهد ابوظبی، به این دو کشور قدرت داده است تا سناریوی حمله به دوحه را برنامه‌ریزی و اجرا کنند. همان‌طور که پیش‌تر ذکر آن رفت، سفر 21 مارس محمد بن سلمان به آمریکا دو ماه قبل از نشست ریاض و همچنین سفر 17 می ولی‌عهد ابوظبی به امریکا دو روز قبل از سفر ترامپ به عربستان (20 می)، انعقاد توافقات خرید تسلیحاتی چند میلیارد دلاری (دو میلیارد دلاری با امارات و بیش از100 میلیارد دلاری با عربستان) با دو کشور و همچنین حمایت آمریکای ترامپ از عربستان در بحران یمن و استقبال از سند چشم‌انداز 2030، به‌عنوان دو بال قدرت‌نمایی محمد بن سلمان، تأییدی بر پیشبرد، تسهیل و تسریع پروژه جانشین‌سازی محمد بن سلمان است. در این صورت فرایند جانشینی از سیستم سنتی برادر به برادر به روال از پدر به پسر برگردانده می‌شود (هندرسون 2016)

 

  1. چشمانداز آتی

در پایان اینکه، باید گفت، گرچه نوعی هم‌پیوندی بین اجرای پروژه جانشین‌سازی زودهنگامِ محمد بن سلمان و کنارزدن محمد بن نایف در عربستان با تداوم تنش با قطر وجود دارد، اما چگونگی و مدت‌زمان تداوم تنش، به تحقق مطلوب پروژه جانشین‌سازی محمد بن سلمان از یک‌سو و میزان مقاومت قطر در برابر فشارهای سیاسی آمریکای ترامپ و همچنین محاصره اقتصادی و انسداد خطوط ارتباطی ازطرف جبهه ضد قطریِ شورای همکاری و مصر السیسی بستگی دارد. البته با توجه به ‌احتمال قوت‌گرفتن هرگونه گزینه کودتا در قطر (ملک سلمان که در کودتای 1996- 1997 قطر نقش داشت) بر همین اساس در زمان حاضر با توجه به قرارگرفتن فرزندش به‌عنوان وزیر دفاع و خودش در جایگاه پادشاه سعودی و در دستور کار قرارگرفتن حمایت از قبیله عنزه، رقیب آل ثانی در قطر) و درنتیجه اجبار امیر قطر به عقب‌نشینی، تداوم وضعیت موجود نوعی بازی دو سر باخت برای امیر قطر/ شیخ تمیم بن حمد آل ثانی است. لذا احتمال می‌رود، امیر قطر برای برون‌رفت از این بازی دو سر باخت، در کوتاه‌مدت چهار گزینه محتمل را دنبال کند.گزینه‌های محتمل عبارتند از:

— گزینه اول معامله سیاسی با عربستان (پذیرفتنِ بعضی از شروط ده‌گانه عربستان و نه همه آن‌ها)،

— گزینه دوم باج‌دهی/ معامله اقتصادی با آمریکا،

— گزینه سوم ترکیبی از معامله سیاسی و معامله اقتصادی با عربستان و آمریکا،

— نهایتاً گزینه چهارم تقویت ائتلاف‌گرایی منطقه‌ای و نزدیکی به ترکیه اخوانی، ایران و شاید روسیه باشد.

به‌زعم نگارنده، با توجه به اینکه برادر بزرگ عربستان و قطر، آمریکا است و آن کشور مجبور است، برای حل تنش جانب هر دو کشور را بگیرد، محتمل‌ترین گزینه در آینده نزدیک، مورد سوم است. ورودِ دو ناو آمریکایی برای رزمایش مشترک دریایی با قطر و همچنین خریداری نزدیک به 36 فروند جت جنگنده اف 15 (به ارزش 12 میلیارد دلاری از آمریکا در15 ژوئن 2017) بعد از گذشت سه هفته از بحران را می‌توان در همین راستا ارزیابی کرد

منبع: شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی

 

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *