جدیدترین مطالب

آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟

آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟

رسول اسماعیل زاده دوزال در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: با توجه به تحلیل ها و گزارش ها و موضع گیری های اخیر پیش بینی می شود در صورتی که دو کشور با یک توافق منطقی و مبتنی بر اصول بین المللی و لحاظ منافع همه کشورهای درون قفقازی و همسایگان قفقاز مانع ورود و دخالت قدرت های بیگانه شوند، این توافق پایدار بستر مناسبی برای صلح دائمی در قفقاز خواهد بود.
Loading

أحدث المقالات

وتوی روسیه به نفع پیونگ یانگ؛ قدرت‌های بزرگ باید از خفه کردن کره شمالی دست بردارند

روسیه روز جمعه اعلام کرد که قدرت‌های بزرگ به رویکرد جدیدی در قبال کره شمالی نیاز دارند و ایالات متحده و متحدانش را به تشدید تنش‌های نظامی در آسیا و تلاش برای «خفه کردن» این کشور منزوی متهم کرد.

Loading

جنگ عربستان سعودی با «قدرت نرم» قطر

۱۳۹۸/۰۴/۰۳ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین- رسانه ها: لورنتزو ویتا،تحلیلگر روزنامه ایتالیایی ایل جورناله بااشاره به بحران قطر می نویسد برای ریاض اهمیتی ندارد که قطر دارای روابط دیپلماتیک با تهران باشد و نیز این که ترک ها یک پایگاه در خلیج فارس در اختیار داشته باشند. آنچه به راستی در نظر سعودی ها مهم است این است که قدرت نرم قطر از بین برود.

قدرت های منطقه ای و جهانی اکنون مدت چندین دهه است که پی برده اند که قدرت منحصراً با یک تقابل نظامی سنجیده نمی شود بلکه با یک سیستم پیچیدۀ سرمایه گذاری ها، ارتباطات و ارزش هایی اندازه گیری می شود که قصد صدور آن را داریم. این سیستمی است که در سال های دهۀ نود برای اولین بار توسط جوزف نای به عنوان «قدرت نرم» توصیف شده است. یعنی از نظر لغوی همان قدرت «نرمی» که با قدرت سخت به سبب نبود مادیت و عینیت تفاوت پیدا می کند. در عصر جهانی سازی، قدرت نرم در روابط بین المللی ارزشی از برخی جهات حتی بالاتر از قدرت مادی سنتی کسب نموده که به وسیلۀ آن مدت چندین قرن مهم ترین بازیگران ژئوپلیتیک رو در روی هم قرار گرفته اند: ابزارهای ارتباطی، اعتبار یک کشور، توان صدور برند خود مانند یک صنعت امروز ابزارهایی قهری تر از یک توانمندی جنگی سنتی به شمار می آیند.
هر کشوری در این روش جدید پیشبرد سیاست خارجی خود، بدون استثنا سیاست خاص خود را مبتنی بر قدرت نرم در قبال سایر بازیگران جهانی اتخاذ می کند تا به مزایایی در سناریوی بین المللی دست یابد. این سیاستی است که هدفش تأثیرگذاری بر روی افکار عمومی کشورها قبل از خودِ کشورها است تا بعد به نوعی اجبار روانی قدرت ها به لطف همین سیاست نفوذ ارتباطی و فرهنگی برسند. 
در سال های اخیر اساساً دو روش بیش از همه مورد استفاده قرار گرفتند: صندوق های سرمایۀ حکومتی و ابزارهای ارتباطی. با توقف بر روی این دو ابزار به طور دقیق پی برده می شود که به چه علت قطر از سوی قدرت های منطقه ای و سایر کشورها مغضوب واقع شده است.
مسئلۀ محوری که رسانه ها و کشورهای تحریم مطرح نمودند یعنی حمایت مالی از تروریسم و روابط حسنه با ایران، در واقع ظاهری بیش نیستند. هیچ کشوری نمی تواند به این علت که کشوری با کشور دیگر رابطه دارد، تحریمی را علیه آن اعمال کند و نیز نمی تواند این کار را با مطرح کردن این اتهام که از نظر مالی از تروریسم بین المللی حمایت می کند، انجام دهد. در حقیقت تمام آنچه بر پایۀ درگیری سیاسی میان عربستان سعودی و قطر در رابطه با شبکۀ الجزیره و روابط قطر با اخوان المسلمین و نیز لاجرم به سبب درگیری میان منابع مستقل سرمایه گذاری در نقاط مختلف جهان استوار است. به همان علت که درخواست از قطر مبنی بر قطع روابط با ایران امکان ناپذیر است زیرا صحبت از قطع رابطه با کشوری است که دارای بزرگ ترین میدان گازی مشترک جهان با آن است، کاملاً آشکار است که علت اصلی این «جنگ نرم» در قدرت نرمی نهفته است که در طول زمان دوحه نسبت به خاورمیانه کسب کرده است.
برای ریاض اهمیتی ندارد که قطر دارای روابط دیپلماتیک با تهران باشد و نیز این که ترک ها یک پایگاه در خلیج فارس در اختیار داشته باشند. آنچه به راستی در نظر سعودی ها مهم است این است که قدرت نرم قطر از بین برود. قدرت نرمی که در طول سال ها از طریق الجزیره، شبکه ای که در خلال بهار عربی از اخوان المسلمین حمایت کرده و در عمل شورش ها علیه دولت های محلی را به منازل تمامی اهالی شمال آفریقا و شهروندان خاورمیانه برده است، تثبیت گردیده است. از این طریق کشور قطر در عمل دیدگاه خود را نسبت به جهان تحمیل کرده بدون آن که حتی یک سرباز را به حرکت بیندازد و پول فراوانی را صرف این کار نماید. یک سیاست زیرکانه که به لطف تضمین پایگاه آمریکا در دوحه نیز امکان پذیر گردید لیکن عربستان سعودی را به یک کشور قدرتمند و در عین حال بازنده تبدیل ساخت. ریاض در طول زمان پی برد که سست گردیده و متوجه شد که در حالی که پول و سلاح برای جنگ هایی صرف می کرد که در خاورمیانه درگیرشان بوده (از سوریه گرفته تا یمن)، کشور دیگری یعنی قطر به نتایج مهم تری دست می یافت آن هم صرفاً به لطف به حرکت درآوردن سرمایه ها و اطلاعاتی که توسط این امیرنشین از طریق شبکۀ الجزیره هماهنگ می شد. اتفاقی نیست که در میان سیزده درخواست ضرب الاجل خاندان سعود قطع کمک مالی سایر شبکه های اطلاع رسانی مانند عربی ٢١، رصد، العربی الجدید، مکملین و میدل ایست آی نیز مطرح است. این مهر تأییدی است بر این که امروز موجودیت پیوندی جنگ ها همکاری میان قدرت نرم و سخت را چنان قدرتمند ساخته که هر دوی اینها عامل نفوذی یک کشور در قبال دیگری هستند به طوری که به سختی می توان به راستی پی برد که آیا عواقب یک تحریم دیپلماتیک از یک تحریم اطلاعاتی که به منظور برانگیختن افکار عمومی هدایت می شود، بدتر است.

منبع: اداره کل رسانه های خارجی وزارت فرهنگ وارشاداسلامی 

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *