* امین معینی
گرچه قطریها اظهارات منسوب به تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی را تکذیب کردند اما گفتگوی تلفنی او با رئیس جمهور ایران و تغییر لحن و ادبیات شبکه الجزیره در قبال متحدین منطقهای ایران از جمله حزبالله، حکایت از رفتار ناهمسوی دوحه و ریاض در تقابل با ایران داشت. تداوم این وضعیت، قطع رابطه عربستان، مصر، امارات، بحرین و برخی دیگر از کشورهای عربی با قطر را درپی داشت و مهمترین بحران شورای همکاری خلیج فارس در طول حیات این سازمان منطقهای را رقم زد. پاسخ منفی قطریها به شروط ۱۳ گانه عربستان هم بر عمق بحران افزوده است. سوالی که در این شرایط ذهن بسیاری از کنشگران و ناظران تحولات خاورمیانه را به خود معطوف کرده است؛ چشمانداز آتی بحران قطراست. حصول درکی روشن از آینده این بحران مستلزم شناخت زمینههای شکلگیری آن و فهم انگیزه قطر از مقاومت در مقابل تحریمهای اقتصادی و تهدیدات نظامی عربستان و متحدان منطقهای آن است.
زمینه های شکل گیری بحران
قطر و عربستان در دوران شیخ آل ثانی روابط نسبتا خوبی داشتند. اما با روی کار آمدن حمد بن خلیفه روابط دو کشور به گونه ای متشنج شد که سعودی ها با برنامه ریزی کودتایی ناموفق در سال 1996 درصدد بازگرداندن شیخ خلیفه به قدرت برآمدند. پس از تحولات سال 2011 و آغاز بهار عربی، متحدین قطر در مصر، لیبی و تونس به سرعت قدرت گرفتند. کودتای سیسی در مصر که برخوردار از حمایت کامل عربستان و امارات بود فعالیت اخوان المسلمین را به شدت محدود کرد و سعودی ها با افزایش فشار بر قطر و تروریست خواندن جنبش اخوان، اختلافات دو کشور را عمیق تر کردند. در سال 2013 تمیم بن حمد جانشین پدر شد و روابط خود با اخوان المسلمین را گسترش داد.
یک روز پس از برگزاری نشست ریاض، در سخنانی به نقل از امیر قطر، ایران لنگرگاه ثبات در منطقه معرفی و دشمنی با آن به دور عقلانیت قلمداد شد. گرچه این سخنان توسط مقامات قطر مورد تکذیب قرار گرفت اما تماس های مکرر امیر قطر با رئیس جمهور ایران و تغییر ادبیات شبکه الجزیره در قبال نیروهای سپاه قدس و حزب الله حکایت از ناهمسویی این کشور با سیاست های منطقه ای عربستان داشت. در چنین فضایی بود که مقامات سعودی، قطر را به تلاش برای فتنه انگیزی در عربستان، حمایت از اخوان المسلمین، حوثی های یمن و شیعیان استان قطیف متهم کردند و به قطع ارتباط با قطر پرداختند.
حضور ترامپ در نشست ریاض و حمایت گسترده از حاکمان عربستان، عزم سعودی ها برای پیشبرد سیاست های منطقه ای خود را جزم کرده است. در این شرایط عربستان در تلاش است تا سیاست خارجی قطر را با خود همسو کند و زمینه تقابل با ایران را بیش از پیش فراهم سازد. وزیر خارجه قطر پس از قطع رابطه سعودی ها با کشورش اعلام کرد:«ما با قیمومیت یکی بر دیگران، تحمیل سیاست ها و دخالت در امور داخلی اعضای شورای همکاری مخالفیم». واقعیت آن است که عربستان در جایگاه یک قدرت برتر منطقه ای با بهره گیری از ابزارهای متنوع تنبیهی و تشویقی، خود را قادر به تغییر رفتار دیگر اعضای شورای همکاری می داند.از طرفی قطر به عنوان یک قدرت کوچک، با تبدیل ثروت خود به نفوذ منطقه ای، تلاش می کند تا ضمن حفظ استقلال از عربستان، ماهیت، سطح و کارآمدی قدرت خود را ارتقا بخشد. در واقع توزیع نامتوازن قدرت در بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در کنار تمایل به ایفای نقش مستقل در بین کشورهایی همچون قطر، عمان و تا حدودی کویت، یکی از کانون های اصلی تولید تنش در شورای همکاری است.
اما سئوال اینجاست که علت اصلی پافشاری قطر بر اتخاذ رویکرد سیاست خارجی مستقل چیست؟ تداوم رشد اقتصادی و تأمین امنیت دفاعی قطر و دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس، تا کنون در پرتو سیادت عربستان محقق شده است. بنابراین، با وجود تحریم اقتصادی و تهدید نظامی در پیش گرفتن سیاست خارجی مستقل چه مزیتی برای قطر دارد؟
قدمت کوتاه کشور بودن اعضای شورای همکاری در کنار رویکرد قیم مابانه و سلطه جویانه سعودی ها، «بحران هویت» را به معضلی بنیادین برای اعضای این شورا تبدیل کرده است. از طرفی حضور بی شمار مهاجران خارجی در قطر، تشدیدگر معضل هویت و تهدیدی اساسی برای موجودیت این کشور به شمار می رود. در این راستا سیاستگذاران قطر سالهاست در تلاش هستند تا با تکوین یک «هویت ملی» مستقل، امنیتِ هستی شناختی خود را تأمین کند. تأسیس شبکه الجزیره، در پیش گرفتن دیپلماسی فعال رسانه ای، برندسازی در حوزه هایی همچون حمل و نقل هوایی و صنعت ال ان جی، میزبانی اجلاس اقتصادی آسیایی-آفریقایی در سال 1997، میزبانی جام جهانی فوتبال در سال 2022 میلادی و مهم تر از همه نقش آفرینی فعال و تا حدی مستقل در سیاست خارجی، از جمله تلاش های هویت سازانه قطر به شمار می روند.
در سطحی دیگر، قطع رابطه شتابزده سعودی ها با قطر، در فقدان آنچه یورگن هابرماس «توانش ارتباطی» می گوید ریشه دارد. نحوه مواجهه حاکمان جدید عربستان با بسیاری از روندهای منطقه ای نشان دهنده ترجیح آنان بر استفاده ابزار نظامی، تنبیه و تحریم به جای ابزار زبانی، تعامل و گفتگوست. پیشینه اعراب در مواجهه با رویدادهای تاریخی مختلف، موید فقدان عقلانیت ناشی از کنش ارتباطی در ساختار فرهنگی آنان است.
چشم انداز بحران
مقاومت قطری ها در مقابل خواسته های «غیرمنطقی» عربستان، که به گفته مقامات این کشور «محدودکننده حق حاکمیت» آنان است، تأثیر زیادی در تقویت هویت نوپای قطر دارد. گفتگوهای تلفنی مکرر امیر قطر با رئیس جمهور ایران و دیدار با یوسف القرضاوی، پدر معنوی اخوان المسلمین، جلوه های روشنی از مقاومت قطر در برابر عربستان است. تمام خواسته مقامات قطر، به رسمیت شناختن هویت مستقل این کشور توسط عربستان است. آنها بارها آمادگی خود را برای مذاکره و تعامل با عربستان اعلام کرده اند اما در مقابل پذیرش بی چون و چرای شروط عربستان مقاومت خواهند کرد. میزان موفقیت قطری ها در این مسیر تابعی از دو متغیر مهم اقتصاد و امنیت است. عربستان و امارات بزرگترین شرکای تجاری قطر هستند. عدم استفاده از حریم هوایی عربستان، امارات و بحرین در بلند مدت از کارایی ناوگان هوایی قطر که یکی از بازوان اصلی اقتصاد این کشور است خواهد کاست. مقامات قطر در تلاشند تا در کوتاه مدت، ایران، ترکیه و عراق را جایگزین شرکای تجاری خود در شورای همکاری کرده و از این طریق، تأثیر تحریم های اقتصادی را کاهش دهد. از سوی دیگر تسریع در احداث پایگاه نظامی ترکیه در قطر و گسیل نیروهای نظامی ترک به این کشور، تدبیری برای تأمین امنیت قطر در مقابل اقدامات نظامی احتمالی عربستان است.
ترکیه تشکیل محور آمریکایی-سعودی و به حاشیه رفتن خود در منطقه خاورمیانه را بر نمی تابد. از اینرو بی محابا وارد بحران قطر شد و در کنار یکی از معدود متحدین منطقه ای خود قرار گرفت. ترک ها با اندیشه بازآفرینی سیادت عثمانی در خاورمیانه، از هر فرصتی برای نفوذ در بخش های عربی منطقه استفاده می کنند. در شرایط کنونیترکیه قطر را تنها نقطه اتکای خود در خلیج فارس می داند و هرگز تمایلی به بازگشت این کشور به دامان سعودی ها ندارد. قطر به تنهایی فاقد ظرفیت لازم برای تأثیرگذاری عمیق در تحولات منطقه است. با این حال تداوم بحران و حضور ترکیه در کنار قطر می تواند جبهه بندی های منطقه را دستخوش تحول کند. دولت مورد حمایت عربستان در لیبی، بلافاصله پس از گسیل نیروهای نظامی ترک به قطر، افراد و موسسه های مورد حمایت ترکیه را تروریستی اعلام کرد. عمیق شدن بحران قطر و تداوم همراهی ترکیه با این کشور می تواند در تحولات آتی منطقه از جمله در یمن و لیبی مؤثر افتد.
در سوی دیگر نقش آفرینی قدرت های فرامنطقه ای در آینده این بحران تأثیر تعیین کننده ای دارد. مواضع آمریکا در آغاز بحران کاملا بر ضد قطر بود. ترامپ در ابتدای شکل گیری بحران قطر گفت: «تأمین مالی تروریسم را بر نمی تابیم؛ احتمالا این آغازی بر پایان ترس از تروریسم است». وی در دیدار با رئیس جمهور رومانی، قطر را به حمایت از تروریسم متهم ساخت و گفت در نشست ریاض کشورها نزد من می آمدند و از قطر گلایه می کردند. وی در جای دیگری اعلام کرد: «به اتفاق وزیر خارجه و ژنرال های نظامی به این تصمیم رسیده ایم که از قطر بخواهیم حمایت از تروریسم را متوقف کند». انعقاد قرارداد فروش 72 فروند جنگنده F15 پایانی بود بر مواضع ضد قطری آمریکا و آغازی بر تلاش این کشور برای کنترل بحران. پس از آن بود که رکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا، عملی شدن شروط عربستان را برای قطر «بسیار سخت» دانست. واقعیت آن است که آمریکا در پی کسب منافع حداکثری از بحران های منطقه است اما گسترش تنش در منطقه خلیج فارس و تداوم شکاف بین متحدین منطقه ای خود را بر نمی تابد. حضور یکی از مهمترین پایگاه های نظامی آمریکا در قطر و فعالیت گسترده شرکتهای آمریکایی در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس آمریکا را برای کنترل و مهار این بحران ترقیب خواهد کرد.
جمع بندی
بحران قطر از یکسو برآمده از تعارضات ساختاری در شورای همکاری خلیج فارس است. مهمترین این تعارضات عبارتند از: 1- توزیع نامتوازن قدرت در ساختار شورای همکاری و تلاش قطر برای افزایش سطح و کارآمدی قدرت خود 2- گرایش عربستان به همسو کردن دیگر اعضای شورا با سیاست های منطقه ای خود و تمایل قطر به ایفای نقش مستقل در راستای راهبرد هویت سازی.
در سطح دیگر می توان دو علت را برای وقوع بحران قطر و شتاب عربستان در قطع رابطه با این کشور متصور بود؛ 1- ترجیح تهدید و تحریم بر تعامل و گفتگو در فرهنگ سعودی ها 2- اعتماد به نفسی که مقامات سعودی پس از نشست ریاض برای پیشبرد سیاست های منطقه ای خود، به ویژه در تقابل با ایران کسب کرده اند.
گفته شد که مهمترین هدف قطر از مقاومت در مقابل خواسته های عربستان نمایش هویتی مستقل از خود است. قطری ها به دنبال آن هستند که موجودیتشان به عنوان کشوری مستقل و دارای حق حاکمیت از سوی عربستان به رسمیت شناخته شود. در واقع تمام تلاش قطر معطوف به ترغیب عربستان به تعامل و گفتگو به جای تحمیل شرایط است. در شرایط کنونی قطر برای مقاومت در مقابل تحریم های اقتصادی و تهدیدهای نظامی تدابیری اندیشیده است و به نظر می رسد در کوتاه مدت دو عامل اقتصاد و امنیت خدشه ای بر اداره قطری ها وارد نسازند. از سوی دیگر حضور ترکیه در بحران قطر می تواند جبهه بندی های منطقه را دستخوش تحول کند. این در حالی است که تأمین منافع قدرت های بزرگ متلزم ثبات در خلیج فارس است و طبیعتا تلاش خود را برای کاهش سطح تنش در منطقه به کار خواهند گرفت. در سوی دیگر آمریکا هم برای پیشبرد اهداف منطقه ای خود از جمله حل مسئله فلسطین و تقابل با ایران ادامه شکاف در بین متحدین منطقه ای خود را بر نمی تابد و برای حل مسالمت آمیز بحران تدابیری اتخاذ خواهد کرد.
* مرکز تحقیقات استراتژیک
0 Comments