شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: تحرکات جدید در مرزهای روسیه و اوکراین بیش از آنکه از روابط دوجانبه مسکو-کیف ناشی شود، به احیای اختلافات سنتی و رقابتهای ژئوپلیتیکی بین روسیه و آمریکا ارتباط پیدا میکند.
شعیب بهمن - کارشناس مسائل روسیه
با تغییر و تحولاتی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اتفاق افتاد عملاً پیشبینی میشد که روی کار آمدن جو بایدن مجدداً اختلافات و تنشها با روسیه را افزایش دهد. درحالیکه در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ بخش مهمی از اختلافات واشنگتن با مسکو در حالت فریز شده نگهداشته شده بود و ترامپ تمایلی به فعال کردن این گسلهای اختلافاتی نداشت، اما بایدن با در پیش گرفتن سیاست سنتی دمکراتها و بهویژه سیاست دوران باراک اوباما در قبال روسیه به گونه دیگری عمل میکند.
اگر اصل بحران اوکراین را نیز موردبررسی قرار دهیم متوجه میشویم که در بحران سال 2014 عملاً این آمریکاییها بودند که باعث تغییر و تحولات در نظام سیاسی اوکراین شدند و بعد نیز آن تغییرات، عواقب ژئوپلیتیکی متعدد ازجمله انضمام شبهجزیره استراتژیک کریمه به خاک روسیه را در پی داشت؛ بنابراین همانطور که آمریکاییها در آن دوره سعی کردند از برگ اوکراین در برابر روسیه استفاده کرده و یک عرصه جدید برای تقابل با مسکو ایجاد کنند در حال حاضر نیز بایدن همان سیاست سنتی را در دستور کار قرار داده است. علاوه بر این ارتباطاتی که بایدن در حوزه مسائل اقتصادی با بسیاری از نخبگان سیاسی و اقتصادی اوکراین داشته نیز مزید بر علت شده است. درعینحال مسئله ارتباطات اقتصادی پسر بایدن به نقطهضعفی در انتخابات ریاست جمهوری برای او مبدل شده بود و ترامپ بارها روی این نقطهضعف و معاملات اقتصادی پسر بایدن با اوکراینیها دست گذاشت و سعی کرد از این ناحیه به رقیب دمکرات خود ضربه بزند. آنچه مشخص است روی کار آمدن بایدن و ارتباطات اقتصادی خانواده وی با اوکراینیها بهمثابه یک لابی برای «کیف» در واشنگتن عمل میکند و از این طریق تلاش دارند تا موضع اوکراین را در این درگیری و تنش تقویت کنند.
بنابراین همتغییر رئیسجمهور در آمریکا و پیگیری سیاستهای تنشزا با روسیه و هم ارتباطات شخصی خانواده بایدن با اوکراینیها ازجمله دلایلی هستند که در شرایط فعلی باعث تشدید تنش شدهاند. کما اینکه در روزها و هفتههای اخیر آمریکاییها به شکل علنی مجدداً حمایت تسلیحاتی خود را از اوکراین افزایش دادهاند.
از سوی دیگر در خصوص تلاشهای روسیه برای حذف اوکراین از معادلات مربوط به انتقال گاز به اروپا باید توجه داشت که این سیاست، سیاستی بوده که روسها در دو دهه سعی کردهاند مورداستفاده قرار دهند و مقامات روس سعی کردهاند از سلاح انرژی و بهطور مشخص سلاح گاز برای فشار بر دولتهای مختلف اوکراین استفاده کنند. کما اینکه حداقل دو بار در زمستانهای سخت از انتقال گاز به اوکراین ممانعت به عمل آوردند و در پی آن با توجه به اینکه یکی از مهمترین خطوط انتقال گاز روسیه به اروپا از اوکراین عبور میکند لذا در انتقال گاز به کشورهای اروپایی نیز اختلال به وجود آمد. بعدازاین تنشها، هم روسها و هم اروپاییها به این نتیجه رسیدند که با احداث خطوط لوله جدید از تأثیر این تنشهای سیاسی بر مسئله انرژی تا حد زیادی بکاهند. ماحصل این تلاش، شکلگیری خط لوله جریان شمالی و جریان جنوبی بود.
در حال حاضر موضوع مهمتری که در حوزه انرژی مطرح است این است که آمریکاییها اساساً نه از اوکراین بلکه از هیچ مسیر دیگری نیز تمایل ندارند که گاز روسیه به سمت اروپا برود. چراکه اعتقاددارند واردات گاز از روسیه باعث ایجاد وابستگی کشورهای اروپایی به روسیه میشود که این مسئله برای آمریکا در بعد سیاسی خوشایند نیست. ضمن اینکه در حوزه اقتصادی نیز آمریکاییها در سالهای اخیر سرمایهگذاریهای زیادی روی استخراج نفت و گاز شیل انجام دادهاند و باهدف آنکه بتوانند بازارهای صادراتی جدید به دست بیاورند، کشورهای اروپایی را بهعنوان یکی از مقاصد خود در نظر گرفتهاند.
بنابراین این مسئله که واشنگتن بخواهد در این روند اخلال ایجاد کند چندان دور از ذهن نیست. کما اینکه در دوره ترامپ هم شرکتهای دخیل در ساخت خط لوله گاز نورد استریم که گاز را از روسیه به کشورهای اروپایی انتقال میداد تحت تحریم قرار دارند. قاعدتاً بایدن نیز همین سیاست را در برابر روسیه دنبال خواهد کرد و هدف اصلی آمریکا این است که تا حد ممکن از انتقال گاز روسیه به اروپا ممانعت به عمل آورد.
بعد از بحران سال 2014 در روابط روسیه و غرب که بهواسطه همین بحران اوکراین به وجود آمد، روسها اساساً به سمت تجدیدنظرهای کلان در حوزه سیاست خارجیشان حرکت کرده و تلاش کردند که روابط خود را با کشورهای غیرغربی ازجمله چین، هند و ایران گسترش دهند.
درنتیجه میتوان متصور بود که هر میزان تنش بین مسکو و غرب افزایش پیدا کند، روسها تمایل بیشتری به توسعه روابط با کشورهای دیگر بهویژه کشورهایی که با غرب دارای درجهای از تعارض هستند پیدا خواهند کرد که دراینبین ایران میتواند شریک قابل اتکایی برای روسیه باشد.
0 Comments