وقتی، نه خبری از تشکیل کشور فلسطینی است و نه ایجاد ارتش فلسطینی
امیرعلی ابوالفتح – کارشناس مسائل آمریکا
غیر بنیادین از این جهت که از یک طرف، اصل و اساس سیاست آمریکا در قبال ایران تغییری نکرده است؛ یعنی همان دشمنی، مخاصمه، اختلافات و اختلاف منافع که از پیش از دولت باراک اوباما وجود داشت همچنان باقی است. اما در مورد بعضی موضوعات مانند مسئله هستهای شاهد تغییر نگرش در دولت واشنگتن هستیم. گروهی که در آمریکا بر سر کار آمدهاند معتقدند واشنگتن بنابر دلایلی که وارد آن نمیشویم در زمان اوباما به شکل مقتدرانه با ایران مواجهه نکرد تا بیشترین امتیاز را بر سر توافق هستهای بگیرد. بنابراین تلاش حداکثری تیم کنونی، واداشتن ایران به ورود به مذاکرات مجدد با هدف افزایش امتیازات کسب شده ایالات متحده آمریکاست. بر اساس فشارها، اظهارنظرها، هشدارها و تهدیداتی که صورت میگیرد میتوان گفت حداکثر انتظار آمریکا این است که ایران و یا دیگر بازیگران عرصه بینالملل به ویژه گروه 1+5 با هدف پرهیز از ورود به جنگ، راضی به ورود به مذاکرات مجدد شوند و سند مجددی در خصوص مسئله هستهای نوشته شود تا آمریکا بتواند نقاط ضعفی را که به اعتقاد این کشور وجود دارد، اصلاح کند به گونهای که امتیازات بیشتری عاید آمریکا شود. اما اگر به گونهای آمریکا به این هدف نرسد یعنی جمهوری اسلامی ایران وارد مصالحه نشود یا جامعه جهانی مذاکرات مجدد را نپذیرد، هدف بعدی این است که به قدری فشار را بر ایران افزایش دهند که ایران نسبت به برجام و بهرههای حاصل از آن سرخورده و ناامید شود تا راسا از برجام خارج شود. همانند اتفاقی که بر سر برداشته شدن پلمپهای تاسیسات هستهای رخ داد؛ یعنی زمانی که ایران از توافق سعدآباد ناراضی و سرخورده شد، تصمیم گرفت که از این توافق خارج شود. آمریکاییها امیدوار هستند اجرای آن راهکار ایران را وادار کند که از تعهداتش خارج شود؛ حال یا تعداد سانتریفیوژها یا ذخایر اورانیوم و آب سنگین خود را افزایش دهد. به گونهای که جامعه جهانی نسبت به نقض توافق توسط ایران قانع شود. در این صورت آمریکا نیز میتواند از عمل به تعهداتش شانه خالی کند. این رویکرد واشنگتن در قبال برجام است و به همین دلیل هر دو دفعهای که در دولت دونالد ترامپ، مهلت 90 روزه برای تایید پایبندی ایران به برجام فرا رسید، به موازات تایید اجرای تعهدات ایران و اعلام پایبندی آمریکا نسبت به این سند، تحریمهایی را مطرح کردند، شخصیتهای حقوقی و حقیقی را در لیست تحریم اضافه کردند و دائم بر طبل نارضایتی نسبت به این توافق کوبیدند؛ به گونهای که ایران تحریک شود و اعلام خروج از برجام کند. این چشم انداز کلی دولت ترامپ در قبال برجام و ایران است.
باید به این موضوع نیز توجه داشت که در آمریکا اجماعی در رابطه با مسئله برجام وجود ندارد و اختلاف نظرهای زیادی را شاهد هستیم. از زمان انقلاب اسلامی، جناحها و دیدگاههای مختلفی در قبال ایران وجود داشته است شامل گروه تندرو، گروه میانهرو، جناح بازها، جناح کبوترها، طرفداران تعامل و حامیان تغییر رژیم. لذا اگر بخواهیم یک تقسیم بندی در مقطع فعلی صورت دهیم به نظر میرسد که ساختار سیاسی آمریکا بر سر موضوع برجام و تعامل با ایران به سه گروه تقسیم میشوند. اگر ترامپ را به عنوان رئیس جمهور کنار بگذاریم، سه گروه اطراف ترامپ هستند که ایفای نقش میکنند؛ یک گروه بدنه کارشناسی و بوروکراتیک آمریکاست که کارشناسان دستگاههای ذیربط در وزارت خارج، وزارت دفاع، شورای امنیت ملی و وزارت خزانه داری را شامل میشود. این گروه معتقد هستند که برجام، منافع آمریکا را تامین کرده است و واشنگتن باید همچنان نسبت به این توافق پایبند باشد. به عقیده این گروه، خروج از برجام، آمریکا را در انزوا قرار خواهد داد. گروه دیگر شامل افرادی است که با ترامپ وارد کاخ سفید شدهاند. این گروه نسبت به برجام نقدهای جدی دارند و مخالف آن هستند ولی گوش شنوایی برای گروه اول دارند. این گروه از افرادی مانند رکس تیلرسون، وزیر خارجه، جیمز ماتیس، وزیر دفاع، مک مستر، رئیس شورای امنیت ملی آمریکا تشکیل میشود که معتقدند برجام یک توافق مطلوب نبود اما در حال حاضر یک توافق لازم است. در این میان گروه سوم که یک نگاه ایدئولوژیک دارند و خیلی دغدغه مسائل دیپلماسی را ندارد، شامل مشاوران نزدیک دونالد ترامپ و افرادی مانند استیون بنن، مشاور ارشد و یا برخی از کارمندهای زیرمجموعه شورای امنیت ملی میشوند. این گروه معتقد هستند که آمریکا باید هرچه زودتر از این توافق خارج شود و نگران عواقب آن نباشد. به عقیده آنها ایالات متحده آمریکا در صورت خروج از برجام در انزوا قرار نمیگیرد و خروج واشنگتن از این توافق، اروپا، روسیه و چین را وادار به پیروی میکند. این گروه خیلی تلاش کردند تا گروه دوم را نسبت به اعلام عدم پایبندی ایران به برجام قانع کنند تا زمان 90 روزه تعلیق تحریمها تمدید نشود؛ اما به هر دلیلی این اتفاق نیفتاد و دونالد ترامپ در نهایت تسلیم گروه اول و دوم شد. به نظر میرسد تا زمانی که تحولی بنیادین در عرصه نظام بین الملل رخ ندهد و یا ایران اقدامی انجام ندهد که جامعه جهانی نسبت به نقض برجام از سوی تهران قانع شود، در 90 روزهای بعدی نیز رئیس جمهور آمریکا چارهای جز تعلیق تحریمها نخواهد شد. فقط با این تفاوت که حتما آمریکا فشارهای غیرهستهای را بر ایران افزایش خواهد داد، تحریمهای غیرهستهای تصویب خواهد کرد به این امید که ایران در حوزه هستهای واکنش نشان دهد. در چنین شریطی مراقبت از برجام به این معناست که ایران تحت تاثیر این فشارها و فضاسازیهای روانی و آزارواذیتهای غیرهستهای قرار نگیرد و به قول معروف تلافی این قضیه را در حوزه هستهای انجام ندهد.
0 Comments