بیدلیل نیست که واشنگتن را پایتخت اندیشکدههای جهان میخوانند؛ اندیشکدهها تاریخی طولانی در ایفای نقش و تدوین سیاستهای داخلی و بینالمللی در ایالات متحده دارند. ایالات متحده با ۱۸۳۵ اندیشکده طبق آمار دانشگاه پنسیلوانیا(۱) و ۱۹۸۴ اندیشکده طبق آمار وب سایت بست اسکول(۲)، با اختلاف بسیار زیاد از سایر کشورهای جهان، رتبه نخست را از نظر کمیت اندیشکدهها داراست. به علاوه، طبق آمار دانشگاه پنسیلوانیا که هر ساله منتشر میشود، بیشترین کیفیت هم با داشتن ۶ اندیشکده برتر از میان ده اندیشکده اول از آن آمریکاییها است. ریشههای اندیشکدهها را میتوان در سنتهای آمریکایی، تفکیک دقیق بین شاخههای اجرایی و تقنینی حکومت، تمایل به ایجاد دانش برای تاثیرگذاری بر تصمیمگیری دولتی و تمایل به اعتماد به بخش خصوصی به منظور کمک به تفکر دولت دید.(۳)
تاریخ اندیشکدهها با این نام به اوایل قرن ۲۰ باز میگردد. در ابتدا این اندیشکدهها برای حمایت از تحقیقات دانشگاهی و گسترش علم فعالیت میکردند. با آغاز جنگ جهانی دوم، اندیشکده بیشتر به مؤسساتی گفته میشد که استراتژی های مربوط به جنگ در آنها بحث میشد و سیاستهای خارجی و دفاعی به محور مطالعات این مؤسسات بدل گشته بود. تا پایان جنگ جهانی دوم، اندیشکدهها تبدیل به مشاوران ضروری رؤسای جمهور، نخست وزیران، اعضای پارلمان و کنگره شده بودند. در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، اندیشکدههایی از هر نوع و اندازه و اعتقاد سیاسی در چشم انداز سیاسی ظاهر شدند. این رشد قابل توجه به واسطه انقلاب اطلاعاتی و تکنولوژیکی، پیچیدگی فزاینده مسائل سیاسی، رشد بشردوستی جهانی، ظهور جامعه مدنی، نیروهای جهانی شدن و تقاضا برای تحلیلهای سیاسی فشرده و به موقع بود. در اواخر جنگ سرد و دهه ۱۹۸۰ با تثبیت قدرت ایالات متحده، تعداد این مؤسسات به یک باره رو به ازدیاد گذاشت.
طبقهبندی اندیشکدهها
برای بررسی اندیشکدهها به معیاری برای طبقه بندی آنها نیاز داریم. اندیشکدههای آمریکایی را میتوان بر مبنای دو معیار طبقه بندی کرد: معیار محتوا و عملکرد و دیگری معیار جهتگیری سیاسی و فلسفی.
الف) محتوا و عملکرد سازمانی
بر اساس این معیار، اندیشکدههای آمریکایی یکی از این چهار نوع هستند: مؤسسه آکادمیک (با هدف عمومی یا خاص)، مؤسسه تحقیقاتی قراردادی(۴)، مؤسسه حمایتی و سیاسی(۵)، یا ترکیبی از این انواع.
ب) جهت گیری ایدئولوژیک و فلسفی
از نظر ایدئولوژی، اغلب اندیشکدهها به پنج گروه تقسیم می شوند: محافظهکار، راست میانهرو، میانهرو، چپ میانهرو و ترقی خواه. این مرزها به آسانی ترسیم نشده است و میتوان هم دانشمندانی را یافت و هم مؤسساتی را پیدا کرد که خود را لیبرال یا محافظه کار تلقی میکنند اما ایدئولوژیک نیستند. برخی اندیشکدهها توجیهات آشکاری از تمایلات ایدئولوژیک خود ارائه میدهند در حالی که سایران ترجیح میدهند دست کم، ظاهر غیر حزبی خود را حفظ کنند.(۶) مک گان بنا بر جهت گیری سیاسی و فلسفی که اندیشکدهها اظهار کرده اند و نیز جهت گیری دانشمندان وابسته به آنها و انتشارات حامی آنها برخی از تاثیرگذارترین اندیشکدهها را دسته بندی کرده است.
نفوذ لابی اسراییل در اندیشکدههای آمریکایی
جان مرشایمر و استفن والت، دو نظریهپرداز در عرصه روابط بین الملل در کتابی با عنوان «لابی اسراییل و سیاست خارجی آمریکا» به نقش لابی اسراییل در سیاست خارجی ایالات متحده پرداختهاند. در بخشی از این کتاب به نقش لابی اسراییل بر اندیشکدههای این کشور اشاره شده است. آنها معتقدند که نیروهای حامی اسراییل بر اندیشکدههای ایالات متحده، که نقش مهمی در شکل دادن به بحثهای عمومی و نیز سیاست واقعی دارند، تسلط دارند. طبق مطالب این کتاب، لابی اسراییل، اندیشکده خود را در سال ۱۹۸۵ تاسیس کرد؛ زمانی که مارتین ایندیک به بنیانگذاری مؤسسه واشنگتن (WINEP) کمک کرد. «اگرچه مؤسسه واشنگتن، ارتباطات خود با اسراییل را کم اهمیت جلوه میدهد و در عوض مدعی است که چشم اندازی متوازن و واقع بینانه در رابطه با مسائل خاورمیانه ارائه میدهد، اما واقعیت این نیست. در واقع، مؤسسه واشنگتن توسط اشخاصی بنیان گذاشته و مشغول به کار شد که عمیقاً متعهد به پیشبرد دستور کار اسراییل بودند.»(۷)
نفوذ اسراییل در مؤسسه واشنگتن به حدی است که آلیسون ویر،(۸) نویسنده اندیشکده شورای منافع ملی ایالات متحده (که رویکردی انتقادی به سیاستهای اسراییل دارد) آن را در کنار آیپک، پکس و سایر لابیهای اسراییل قرار داده است و در فهرست لابیهای این کشور ذکر میکند. مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک (WINEP) اندیشکدهای بسیار با نفوذ است که سیاستهای خاورمیانهای اسراییل محور را ترویج میکند. کارمند سابق آیپک، این مؤسسه را بنیان گذاشته است.(۹)
روشن است که کمتر اندیشکدهای –اگر نگوییم هیچ اندیشکدهای- خود را تحت نفوذ دولت یا نهاد یا لابی خاصی اعلام نمیکند مگر اندیشکدههایی که به طور خاص با دولت یا نهادهای دولتی قرارداد میبندند و به طور پروژهای یا دائمی برای آن نهادها کار میکنند. با وجود ادعای بسیاری از اندیشکدهها مبنی بر استقلال رأی و دیدگاه، نفوذ لابی اسراییل در اندیشکدههای آمریکا و جهان به ورای مؤسسه واشنگتن گسترش مییابد. «در طول ۲۵ سال گذشته، نیروهای حامی اسراییل حضور مسلطی را در مؤسسه امریکن اینترپرایز، بروکینگز، مرکز سیاست امنیتی، مؤسسه تحقیقاتی سیاست خارجی، مؤسسه هادسون، مؤسسه تحلیل سیاست خارجی و مؤسسه یهودی امور امنیت ملی داشتهاند. این اندیشکدهها به طور قطع، حامی اسراییل بوده و شامل اندکی از منتقدان حمایت ایالات متحده از دولت یهود هستند.»(۱۰) مرشایمر و والت، مصداق روشن نفوذ این لابی را مؤسسه بروکینگز میدانند و به روند تحول این مؤسسه اشاره میکنند: «سالها کارشناس ارشد آن در مسائل خاورمیانه، ویلیام بیکواندت بود؛ یک دانشگاهی متمایز و مقام رسمی سابق شورای امنیت ملی با شهرتی به حق برای بیطرفی در مورد منازعه اعراب و اسراییل. امروزه با این حال، کار بر روی این مسائل در بروکینگز از طریق مرکز مطالعات خاورمیانه سابان صورت میپذیرد که توسط حییم سابان، تاجر ثروتمند اسراییلی-آمریکایی و یک صهیونیست سرسخت تأمین مالی میشود. اگرچه این مرکز گاهی اوقات، میزبان کارشناسان عرب است و نسبت به برخی اختلاف نظرها تسامح نشان میدهد، انتشارات مرکز سابان هرگز حمایت آمریکا از اسراییل را مورد سوال قرار نمیدهد و به ندرت از سیاستهای کلیدی اسراییل انتقاد میکند. در مجموع، آنچه روزی یک مؤسسه سیاسی غیر حزبی در مورد مسائل خاورمیانه بود در گذشت زمان به مؤسسهای تبدیل شده است که یک جهت گیری مسلماً حامی اسراییل دارد.»(۱۱) بنابراین از دیدگاه نویسندگان این کتاب «موازنه قدرت در درون مجموعه واشنگتن به شدت به نفع اسراییل است. اندیشکدههای اندکی وجود دارند که حامی اسراییل نیستند(برای مثال بنیاد آمریکای جدید، مؤسسه کیتو، مؤسسه خاورمیانه)، اما بزرگترین و مشهورترین اندیشکدهها معمولا طرف اسراییل را میگیرند و مزایای حمایت بی قید و شرط ایالات متحده [برای اسراییل] را مورد سوال قرار نمیدهند.»(۱۲)
نتیجهگیری
مؤسسه بروکینگز در اواسط دهه ۱۹۷۰، طرحی را به کنگره آمریکا ارایه داد که منشا تصمیمات مهمی در سیاست خارجی آمریکا در این رابطه شد. مهمترین آنها تلاش دولت کارتر در گفتگوی بین اسراییل و دولت مصر بود. این تنها یک نمونه برای نشان دادن این موضوع است که اندیشکدهها نقش غیرقابل انکاری در شکلدهی به سیاست خارجی ایالات متحده ایفا میکنند. یکی از ابزارهای لابیهای اسراییلی برای تأثیرگذاری بر سیاست ایالات متحده همین اندیشکدهها هستند. با این حال، همانطور که همه اندیشکدهها ساختار سازمانی و جهتگیری سیاسی یکسانی ندارند، تحت نفوذ یکسان لابیهای اسراییلی نیز قرار ندارند: اندیشکده شورای منافع ملی، منتقد اسراییل و سیاستهای حامی اسراییل است؛ مؤسسه بروکینگز با گذشت زمان، تحت نفوذ این لابیها قرار گرفته است و مؤسسه واشنگتن از ابتدا با هدف پیشبرد اهداف اسراییل و توسط افراد متعهد به اسراییل بنیانگذاری شده است.
——————————
پینوشت ها:
۱- James G. McGann, 2015 Global Go To Think Tank Index Report, 2-9-2016 Think Tanks and Civil Societies Program (TTCSP), available at:
http://repository.upenn.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1009&context=think_tanks
۲- http://www.thebestschools.org/features/most-influential-think-tanks/
۳- James G. McGann, Think Tanks and Policy Advice in The US, August, 2005, Foreign Policy Research Institute, p 4
۴- contract research
۵- advocacy and policy enterprise
۶- Ibid, p 11
۷- John J. Mearsheimer, Stephen M. Walt, THE ISRAEL LOBBY AND U.S. FOREIGN POLICY, Farrar, Straus and Giroux, 2006, P 46
۸- Alison Weir
۹- Alison Weir, Introduction to the Israel Lobby, August 2014, available at: http://www.ifamericansknew.org/us_ints/introlobby.html
۱۰- ibid
۱۱- ibid
۱۲- Ibid, p 47
منبع:اندیشکده روابط بین الملل
بازنشر مطلب به معنای رد یا تایید آن از سوی پایگاه اینترنتی شورای راهبردی روابط خارجی نیست
0 Comments