جعفر قنادباشی/ کارشناس مسائل خاورمیانه و آفریقا
آنچه مسلم است شرایط امروز منطقه با شرایطی که داعش درعراق و سوریه آغاز به کار کرد، بسیار متفاوت است. این تفاوت که از تحولات مختلف در دوکشور نامبرده سرچشمه می گیرد، طبیعتاً اجازه نخواهد داد تا بانیان داعش و عناصری از این گروهک، بار دیگر به تشکیل مجدد آن مبادرت کرده و موفقیتی را در این زمینه کسب کنند. درواقع، زمانی که پدیدآورندگان داعش موفق به تشکیل این گروهک شدند، درعراق و سوریه شرایط چندگانه زیر حکمفرما بود که در حال حاضر جای خود را به شرایط دیگری داده است:
نخستین عامل یا شرایطی که زمینه پیدایش داعش و استقرار این گروهک تکفیری تروریستی را در مناطق وسیعی از شمال عراق و سوریه فراهم کرد، وجود این تصور در میان تودههای محروم و رنجیده ساکن در این مناطق بود که همکاری با این گروهک و پذیرش آن، خواهد توانست به مظلومیت های تاریخی شان پایان داده و آرزوهای دیرینه آنها را در قالب تشکیل ساختاری سیاسی مبتنی براحکام اسلامی محقق سازد؛ والبته این تصور نادرستی بود که اینک با افشای ماهیت ضد اسلامی و جنایتکارانه بانیان و سرکردگان داعش، جای خود را به واقع بینی داده و از این لحاظ، امکان استقرار مجدد داعش را در کشورهای عراق و سوریه به کلی از میان برده است.
در خصوص یارگیری و عضوگیری داعش در دیگر کشورها و دیگر نقاط جهان نیز چنین قاعده ای حکمفرما شده و با از میان رفتن وجهه فربینده داعش به عنوان گروهی اسلامی و مخالف با قدرت های ضد اسلامی، تمایل به پیوستن به این گروهک به حداقل رسیده است
مسئله دومی که بانیان داعش از آن برای برپایی این گروهک سوءاستفاده کردند، برخی از ضعف ها در دولت عراق و سوریه و همچنین سهلانگاری دستگاه های امنیتی، انتظامی و نظامی آنها در مواجهه با پیدایش وجلوگیری از استقرار چنین گروهکی بود؛ در واقع همین ضعف ها و سهلانگاری ها سبب شد تا بانیان داعش با استفاده از انواع تاکتیکهای غافلگیرکننده به تشکیل و برپایی چنین گروهکی مبادرت کرده و به سرعت شهرها و مناطق بسیاری را درمناطق شمالی عراق و سوریه در اختیار بگیرند. اما در حال حاضر نه تنها این گونه ضعف ها و سهل انگاری ها از میان رفته، بلکه یک سلسله توانمندی های اطلاعاتی و امنیتی و همچنین حساسیت های لازم در دو کشور نامبرده ایجاد شده است.
و اما سومین عامل اینکه، در زمان تشکیل و استقرار داعش، فقدان نیروهای نظامی و انتظامی مناسب و ورزیده و در عین حال فقدان آموزشهای لازم برای جنگ های شهری، جهت مقابله با داعش واضح بود. آن هم به دلیل این که ارتش عراق بعد از چند جنگ بزرگ و همچنین انحلال آن بعد از فروپاشی حزب بعث، نه تنها هنوز آمادگی لازم برای برخورد با چنین گروهکی را نداشت بلکه افراد و عناصری از ارتش در ابتدای کار به داعش پیوسته یا بیشترین همکاریها را با این گروهک برای تامین تجهیزات و امکانات صورت دادند. در این حال ارتش سوریه هم با وجود توانمندی هایش در نبرد های خارجی، فاقد آمادگی و قابلیت های لازم برای مقابله با جنگ های چریکی و شهری بود.
از دیگرعوامل برپایی ساختارحکومتی داعش در این دو کشور، نبود پیوندها و تعاملات لازم میان کشورهای محور مقاومت برای مقابله با تهدیداتی بود که به صورت مشترک امنیت همه آنها را تهدید می کرد و این در حالی بود که ارتجاع عربی برخلاف امروز با دولت آنکارا در یک صف قرار گرفته و به صورت مستقیم و غیرمستقیم در رساندن انواع کمک های مالی و تسلیحاتی، جریان تکفیر را تقویت می کردند. مسئله ای که اینک به علل رسوایی ها، شکست ها و همچنین مشکلات اقتصادی دیگر امکان ادامه آن وجود ندارد.
در این حال نگاهی به درون عراق نشان می دهد که با توجه به اقتدار دولت بغداد و از میان رفتن ضعف های گذشته، جریان تکفیرهیچ امکانی برای بازیابی حیات سیاسی و نظامی در این کشور ندارد، چنانکه عراق حداقل در کوتاه مدت، دیگر شاهد فعالیت های گروههایی مانند داعش نخواهد بود؛ آنچه که در عراق وجود دارد بیشتر شامل گروههای کرد است که آنها نیز تحت تشکل خودمختاری اقلیم کردستان، فاقد شرایط لازم برای تبدیل شدن به گروههای مسلحی چون داعش هستند.
اما اوضاع در سوریه به گونه دیگری است؛ چرا که گروهک هایی چون جبهه النصره، جیش الاحرار، جنبش نورالدین زنکی و همچنین تعدادی دیگر از گروههای کوچک تروریستی تکفیری همچنان مشغول فعالیت های تروریستی هستند. گروهک هایی که از پیش از پیدایش داعش تشکیل شده و تحرکات تروریستی خود را آغاز کرده اند. ولی این گروهک ها که عمدتاً در شمال غرب سوریه و در استان ادلب مستقر هستند بنا به پیدایش شرایطی که به آن اشاره شد (از میان رفتن شرایط مساعد قبلی ) قابلیت تبدیل شدن به گروهکی همانند داعش را ندارند و جالب آنکه بخش بزرگی از قابلیت های نظامی آن ها صرف مقابله و قلع و قمع یکدیگر می شود. در بین این گروه ها جبهه النصره که با ائتلاف با برخی از گروهک های کوچک نام خود را به جبهه فتح الشام تغییر داده از جمله شاخههای قبلی گروه القاعده است و به همین علت و همینطور بکارگیری بیشترین خشونت ها اقبالی برای برپایی یک ساختار سیاسی همانند دولت داعش را ندارد. دیگر گروه های نامبرده نیز با کاهش حمایت های منطقه ای شانس خود را برای موفقیت های نظامی و ظهور در عرصه سیاسی از دست داده اند. به ویژه اینکه از سوی بسیاری از دولتها و همچنین در فضای رسمی نام این گروهک ها در فهرست تروریستها قرار گرفته و از منفورترین گروهها نزد افکار عمومی به شمار میروند، و باید گفت که امکان گسترش دامنه فعالیت آنها بسیار کم است و در شرایط پساداعش روند اضمحلال و افول قدرت را تجربه میکنند.
با این همه تردیدی نباید داشت که هم حامیان غربی و منطقهای داعش و هم عناصر باقیمانده از این گروهک درصدد هستند تا در صورت یافتن شرایط مساعد مجددا شهرکها و یا شهرهایی از عراق و سوریه را اشغال کرده و با دستاویز قرار دادن مناطق اشغالی به برپایی ساختارهای سیاسی مشابه ساختار دولت داعش مبادرت ورزند. در چنین شرایطی، مسلم آن است که هم دولت عراق و هم دولت سوریه قدرت لازم را برای مقابله و سرکوب آن ها را خواهند داشت. بنابراین، این مجموعه مترصد پیدایش شرایطی هستند که با کمک غرب و در مقاطع زمانی همچون ایام برگزاری انتخابات و یا رویدادهای مشابه، ممکن است ایجاد شود؛ یعنی پیدایش زمینههایی که برهم خوردن اوضاع و برقراری هرج و مرج را فراهم خواهد کرد که تنها در این صورت است که فرصت لازم برای بازسازی و حیات مجدد داعش آن به صورت بسیار محدود و زودگذر آن، ایجاد خواهد شد.
0 Comments