آنچه در پی می آید، چکیده مقاله دکتر سعدالله زارعی است که در کارگروه سوم سمینار هویت های نوظهور و امنیت منطقه ای در غرب آسیا ارائه شد:
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، منطقه حد فاصل دریای عمان تا دریای مدیترانه به عنوان منطقه کانون تحولات سیاسی و فرهنگی و انرژی بین آمریکا و شوروی تقسیم شده بود و در این بین سهم آمریکا به خصوص در حوزه انرژی از شوروی بیشتر بود؛ کما اینکه تعدد پایگاههای نظامی آمریکا در این منطقه و انتقاد پیمان نظامی «سنتو» موقعیت ویژهای به آمریکا داده بود و شاید بتوان با اندکی مسامحه گفت منطقه مورد اشاره در حد فاصل جنگ جهانی دوم تا پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در حد فاصل 1324 تا 1357 در سیطره نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا قرار داشت.
پیروزی انقلاب اسلامی در «ایران» هویت منطقه را تحت تأثیر جدی خود قرار داد و اینک 4 دهه پس از آن میتوان گفت در این منطقه، شوروی و جایگرین او یعنی «فدراسیون روسیه» و ایالات متحده آمریکا، «جایگاه محوری» خود را از دست داده در بسیاری از کشورهای این حوزه فاقد توان تأثیرگذاری هستند و هماینک به جای آنها قدرتهای منطقهای ایفای نقش میکنند که به طور خاص باید به ایران اشاره کرد. امروز ایران جایگاه مستحکمی در منطقه دارد. بر این اساس «جرج فریدمن» در جریان کنفرانسی در قزاقستان تصریح کرد: ایران جایگاه مستحکمی در منطقه دارد و هیچ چیز نمیتواند تغییری در آن ایجاد کند. این موقعیت البته علاوه بر آنکه بر بنیان توانمندیهای ذاتی، ژئوپلیتیکی و ژئوفرهنگی ایران استوار است به جبههای که ایران کانون آن شناخته میشود وابسته است.
کشوری که در کانون تعدادی از کشورهای همگرا قرار میگیرد دارای ثبات در داخل و توانمند در ایفای مسئولیتهای برونمرزیاش به حساب میآید؛ چه اینکه وقتی کشوری با تعدادی از کشورهای همگرا، یک «بلوک» تشکیل میدهد میتواند بسیاری از نیازمندیهای داخلی را خود تأمین نماید و در بستر تحولات بینالمللی به طور طبیعی و حذفناپذیر ایفای نقش نماید.
مسئله منطقه ما این نیست که یک قدرت جدید تحت نام «مقاومت» و با معرفی «ایران» شکل گرفته است. مسئله منطقه ما این است که این قدرت جدید نه در بستر و نه در چارچوب مفاهیم و نه در کارکرد قدرتهای پیشین نیست. قدرتهای پیشین ذیل عنوان «هژمونی» یا قدرت اجبار تعریف میشوند و مشروعیت اقدامات به ذات قدرت اجبارگر بازمیگردد اما در اینجا قدرت مقاومت براساس نیاز کشورها و دولتهایی که به آن میپیوندند و براساس تأمین آن نیاز صورت میگیرد. در این جا تحمیل و اجبار معنای ندارد و توافق و تفاهم بر مبنای کمک به طرف ضعیفتر در کانون توجه است و از این رو چنین قدرتی از مانایی بیشتری برخوردار است.
0 Comments