آندرو اف. کرپینویچ و یاکوب کوهن در گزارشی که مرکز ارزیابیهای راهبردی و بودجهای آمریکا منتشر کرد، با تشریح عصر دوم هستهای و مقایسه آن با رقابت هستهای در دوه جنگ سرد نوشتند: با فروپاشی شوروی در سال 1991، تهدید جنگ هستهای آخرالزمانی به طور قابل ملاحظهای کمرنگ شد و فروکش کرد.
در جنگ سرد رقابت هستهای دوقطبی وجود داشت. اگرچه کشورهای دیگری همچون انگلیس و فرانسه سلاح هستهای داشتند، اما زرادخانه هستهای آنها در مقایسه با زرادخانه دو ابرقدرت آن زمان خیلی کوچک بود.
رقابت رو به افزایش آمریکا با چین و روسیه در عرصه جهانی، رقابتی هستهای بین سه بازیگر است. به عبارت دیگر یک رقابت هستهای چندقطبی وجود خواهد داشت و احتمال ظهور قدرتهای هستهای بیشتر در یک دهه آینده وجود دارد.
جهان امروز بسیار متفاوت از گذشته است. از یکسو هم آمریکا و هم روسیه زرادخانه هستهای بسیار کوچکتری نسبت به دوره جنگ سرد دارند. موافقتنامه استارت جدید سلاح هستهای هر یک از دو کشور آمریکا و روسیه را محدود ساخته و این دو کشور هر یک بیش از 1550 سلاح اتمی ندارند. از سوی دیگر قدرتهای هستهای جدیدی ظهور کردهاند. این تحولات، رقابت هستهای دوقطبی زمان جنگ سرد را به یک رقابت هستهای چندقطبی تغییر دادهاست.
عصر دوم هستهای
افزایش اهمیت سلاح راهبردی غیرهستهای، تغییر از رقابت دوقطبی به چندقطبی از جمله ویژگیهای عصر دوم هستهای میباشد. به عبارت دیگر توازن هستهای جنگ سرد به توازن راهبردی گستردهتر توسعه یافته است که شامل سلاح های غیرهستهای توانمند برای دستیابی به اثرات راهبردی همچون سلاح نقطهزن و سایبری و نیز دفاع هوایی و موشکی پیشرفته است.
افزایش اهمیت سلاح غیرهستهای راهبردی همچون جنگ افزار سایبری، نیروهای متعارف با توان وارد ساختن ضربه دقیق و دفاع موشکی پیشرفته از نظر فنی به قدرتهای غیرهستهای پیشرفته همچون آلمان و ژاپن توانایی اعمال اثرگذاری قابل ملاحظه بر رقابت راهبردی خواهد داد. اگر زرادخانههای هستهای قدرتهای بزرگ، کوچکتر شود، توانایی قدرتهای هستهای کوچک برای نفوذ بر رقابت راهبردی احتمالا بیشتر خواهد شد.
عصر دوم هستهای چالشهای امنیتی اساسی برای سیاستگذاران و طراحان دفاعی ایجاد میکند. این چالشها هم در شکل و هم در مقیاس در یک دهه آتی تغییر خواهد کرد.
آمریکا و بسیاری از قدرتها از سال 1991 تلاشهای خود را برای جلوگیری از اشاعه هستهای مضاعف ساختند. نتیجه این تلاشها بینابینی بوده، بدین مفهوم که حذف سلاح هستهای از جمهوریهای شوروی سابق موفقیتآمیز بود، اما تلاشها برای جلوگیری از هستهای شدن هند، پاکستان و کره شمالی نتیجه بخش نبودهاست.
علاوه بر مسائل مرتبط با اشاعه هستهای، نگرانی رو به رشدی در خصوص بیثباتی داخلی کشورهای دارای سلاح هستهای همچون پاکستان و کره شمالی وجود دارد. یک دولت ورشکسته هستهای ممکن است زمینه مناسبی برای دسترسی گروههای تروریستی مواد هستهای باشد. افزایش تعداد کشورهای هستهای همراه با بیثباتی داخلی و نیز افزایش بازیگران غیردولتی با منابع کافی در اختیار، دلیل اصلی درخواست کارشناسان امنیتی و سیاستگذاران بازنشسته برای حرکت موثر به سمت حذف سلاح هستهای از جهان است.
بحران و مدیریت ائتلاف
سیاستگذاران آمریکایی در پاسخ به استفاده از سلاح اتمی یا تهدید به استفاده از آن، از گزینههایی همچون حملات دقیق، دفاع هوایی و موشکی و سلاح سایبری صحبت میکنند. البته آمریکاییها به گزینههای هستهای گسترده در پاسخ به تهدیدات هستهای نیز قایل هستند.
ارائه بازدارندگی گسترده به متحدان و شرکای عمده، احتمالا از مسائل چالشبرانگیز باقی خواهد ماند. متحدان آمریکا خواهان شکل های مختلف تضمین از سوی آمریکا هستند.
رقابتهای هستهای چندقطبی
رقابت هستهای در دوره جنگ سرد دو قطبی و بین آمریکا و شوروی سابق بود و قدرتهای دیگر همچون انگلیس و فرانسه زرادخانه هستهای کوچکی در اختیار داشتند. اما دنیای امروز یک رقابت هستهای چندقطبی است که بسیار پیچیدهتر از آن دوره است. در زمان جنگ سرد هر یک از دو قدرت تلاش میکرد تا توان خود را با یک قدرت دیگر برابر کند. اما رقابت هستهای در دنیای امروز که چندقطبی است، منجر به افزایش رقابت و مسابقه تسلیحاتی میشود و هر قدرتی باید توان خود را با دو یا چند قدرت دیگر برابر کند. مضافاً اینکه افزایش توان یک قدرت رقیب، موجب تشکیل ائتلاف هستهای در مقابل آن خواهد شد. در چنین وضعیتی، تشدید بحران در رقابت هستهای چندقطبی ممکن است بیش از دوره جنگ سرد از کنترل خارج شود.
نقش دفاع
در هر دوره از رقابت هستهای چه در عصر جنگ سرد و چه در زمان فعلی، حمله نسبت به دفاع برتری دارد. با وجود تلاشها برای ایجاد دفاع موثر در مقابل حملات هستهای با نیروهای موشکی و هوایی، فائق آمدن بر سامانه های دفاعی همواره کم هزینهتر بودهاست. به علاوه، هر یک از دو قدرت هستهای (در زمان جنگ سرد) دارای هزاران سلاح هستهای راهبردی بودند که حتی اگر 99 درصد آنها با سامانه دفاعی نابود میشد، ولی یک درصد باقیمانده که از سیستم دفاعی عبور میکرد و به هدف اصابت میکرد، فاجعه آفرین میشد.
جغرافیا
جنگ سرد عمدتا در حوزه جغرافیایی بین دو ابرقدرت آن زمان بود که مراکز جمعیتی، پایگاههای موشک بالستیک و مراکز صنعتی آنها هزاران مایل از یکدیگر دور بودند. با این فاصله جغرافیایی، هر یک از طرفین فرصت زمانی 20 تا 23 دقیقهای از زمان شلیک موشک از سرزمین طرف مقابل داشتند. اما در دوره رقابت هستهای چندقطبی، زمان هشدار حمله هستهای بیش از اینها کاهش یافته است.
امروزه تعدادی از قدرتهای هستهای از نظر جغرافیایی به یکدیگر نزدیک هستند، مثل چین، هند، پاکستان و روسیه. همه این قدرتها دارای صدها کلاهک هستهای و موشک بالستیک هستند. همه این کشورها هم توان موشکی و هم زرادخانه هستهای خود را نوسازی کردهاند. به عنوان مثال با توجه به همسایگی هند و پاکستان، زمان هشدار حمله هستهای بین این دو کشور به 5 تا 6 دقیقه کاهش یافتهاست. به علاوه برخی دارندگان سلاح های هستهای همچون اسرائیل فاقد عمق راهبردی هستند و به دلیل وسعت کم، قادر به بکارگیری برخی موشکهای متحرک نیستند. به همین دلیل، وسعت کم و فقدان عمق استراتژیک، اسرائیل را بسیار آسیبپذیر ساخته است. از حیث ضربه هستهای، اسرائیل به دارنده “یک بمب” توصیف شدهاست، یعنی یک بمب کل اسراییل را نابود میکند.
توسعه نفوذ ایران در منطقه
در همین حال، توافق هستهای بین ایران و کشورهای 1+5 موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، امیدها را برای کاهش تنش در منطقه خاورمیانه زنده کرده است. این توافق همچنین ایران را به عنوان کشوری که به صورت دوفاکتو در آستانه هستهای شدن(یعنی علیرغم برخورداری از دانش و توان هستهای، بمب اتمی تولید نکردهاست) قرار دارد، پذیرفته است و این یعنی توسعه نفوذ ایران در منطقه.
منبع:
Krepinevich, Andrew F., and Jacob Cohn. RETHINKING ARMAGEDDON. Washington: The Center for Strategic and Budgetary Assessments, 2016.
0 Comments