محمد عبدالقادر خلیل در تحلیلی که مرکز منطقه ای پژوهش های راهبردی قاهره منتشر کرد، نوشت: با وجود آنکه تفاوت های اساسی و محتوایی میان تجربه اتحادیه عرب و اتحادیه اروپا از نظر ساختار، مراحل و شیوه تأسیس و میزان انسجام وجود دارد، اما تجربه خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و دلایل آن، درس ها و پیام های هشدارآمیزی برای اتحادیه عرب و دیگر سازمان های منطقه ای دارد.
بسیاری از مناطق جهان با تغییرات شگرفی روبرو هستند، به شکلی که در حال حاضر انگیزه های استقلال طلبی در داخل کشورها رو به رشد و تحرکات استقلال طلبانه در برابر اتحادیه های منطقه ای و قاره ای رو به افزایش است. این موضوع به شکل مستقیم یا غیرمستقیم بر وضعیت اتحادیه عرب به عنوان یکی از قدیمیترین مجامع منطقه ای در جهان به شکل زیر تأثیرگذار خواهد بود:
1- تغییرات ساختاری : نظام جهانی و در نتیجه بسیاری از نظام های خرد به دلیل چالش های پیش روی آنها در سطح منطقه ای و بین المللی شاهد تغییرات ساختاری هستند. در سپتامبر 2014 اسکاتلند به دنبال جدایی از انگلیس بود، اما مردم اسکاتلند در همه پرسی با رأی 55 درصدی با جدایی از انگلیس مخالفت نمودند. این در حالی است که در 23 ژوئن که شاهد اعلام خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بودیم، نیکولا ستروژون، نخست وزیر اسکاتلند مسأله جدایی از انگلیس را برای باقی ماندن در اتحادیه اروپا مطرح نمود. در همین حال بخش هایی در ایرلند شمالی نیز دیدگاه مشابهی را برای باقی ماندن در اتحادیه اروپا مطرح کردند و این امر تحولات شگرف چند سطحی را در صحنه اروپا پیش خواهد کشید که مسأله باقی ماندن و یا استقلال را در داخل مرزهای ملی و یا میان برخی کشورها مطرح می نماید که به روندهای تاریخی و یا عوامل فرهنگی ارتباطی ندارد، بلکه این تحولات بر منافع عملگرایانه استوار است.
این مسأله می تواند به عنوان الگویی قابل سرایت نه تنها در سطح کشورهای عربی که با چالش های بی سابقه روبرو هستند، بلکه در سطح اتحادیه عرب مطرح شود و اتحادیه عرب نیز در صورتی که یکی از کشورها به دلیل تعارض با دیدگاه و طرح های اتحادیه عرب تصمیم به خروج از این اتحادیه بگیرد، از تجربه خروج انگلیس از اتحادیه اروپا تأثیر خواهد گرفت. در این باره می توان به مطالبه برخی از جریان های سیاسی الجزایر برای خروج از اتحادیه عرب در اعتراض به مواضع این اتحادیه در برابر بسیاری از مسائل منطقه ای و در رأس آن بحران سوریه اشاره کرد.
2- محاسبه هزینه و فایده: افکار عمومی نقش ملموسی در تعیین و ایجاد روابط بین الدولی ایفا می کنند. در این باره مخالفت گروه ها و جریان های انگلیسی با سیاست های اتحادیه اروپا در زمینه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی باعث بسیج سیاسی برای جدایی از اتحادیه اروپا شد و رویکرد افکار عمومی بر اساس معادلات و حساب هزینه و فایده بر سیاست های انگلیس تأثیر گذاشت. این معادلات پیچیده که نقش ملموسی در خروج انگلیس از اتحادیه اروپا ایفا نمود، می تواند تأثیر منفی بر ساختار اتحادیه عرب داشته باشد. در این باره می توان به افزایش نارضایتی برخی از اعضای اتحادیه عرب از “به کارگیری نامتعادل” اتحادیه عرب از سوی برخی از کشورها برای همراهی با دستورالعملها و سیاست های منطقه ای آنها اشاره کرد. این مسأله می تواند منجر به اتخاذ مواضع ناگهانی از سوی برخی کشورها با حمایت جریان های سیاسی و بخش های مردمی و تهدید به خروج از اتحادیه عرب و یا اقدام به خروج از این اتحادیه شود.
3- خروج نرم: در این باره می توان به عدم برگزاری نشست سران اتحادیه عرب در سال جاری به دلیل مخالفت مراکش با میزبانی برگزاری این نشست به دلیل شکاف میان عملکرد اتحادیه عرب با طبیعت چالش های پیش روی ملت های عرب اشاره می نمود. این امر به آن معناست که خروج از اتحادیه عرب ضرورتا رسمی نخواهد بود، بلکه گاهی این خروج به شکل نرم و دارای شکلها و مراحل متفاوتی خواهد بود. در مجموع نارضایتی های روز افزونی نزد تعدادی از اعضای اتحادیه عرب از جمله الجزایر، عراق، مراکش و … در قبال مواضع این اتحادیه در برابر مسائل منطقه ای وجود دارد تا آنجا که کشوری همچون مراکش با برگزاری نشست سران اتحادیه عرب در کشور خود مخالفت می نماید.
4- گرایش های استقلال طلبانه: یکی از انگیزه های اصلی که باعث خروج انگلیس از اتحادیه عرب شد، تمایل به اقدام بر اساس استقلال و اتخاذ رویکردهای نزدیک به منافع ملی در عرصه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی بود. با وجود آنکه کشورهای عربی از استقلال نسبی در برابر اتحادیه عرب برخودار هستند، اما این اتحادیه در سال های اخیر مواضعی اتخاذ کرد که باعث نارضایتی بسیاری از اعضایش شد. در این باره مواضع اتحادیه عرب در تعلیق عضویت سوریه و لیبی باعث شد برخی از کشورهای عربی به این باور برسند که اتحادیه عرب به ابزاری در خدمت سیاست های برخی از کشورهای داخل اتحادیه و یا خارج آن تبدیل شده است. این امر یکی از شاخص ها و نشانه های ضعف انسجام ساختاری داخل اتحادیه عرب به شمار می رود و در صورتی که عملکرد این اتحادیه منافع برخی از اعضای آن را تهدید نماید، امکان موضعگیری علیه سیاست ها و رویکردهای آن وجود دارد.
بر این اساس حضور در اتحادیه عرب مانع تلاش بسیاری از اعضا برای تقویت روابط خود با قدرت های منطقه ای خارج از چهارچوب اتحادیه عرب بر اساس منافع عملگرایانه و ترجیح چهارچوب های فراملی نمی شود و این امر به معنای توانایی خروج از اتحادیه عرب بدون نیاز به تحمل پیامدهای آن می باشد.
ما بر این باور نیستیم که در آینده نزدیک شاهد برگزاری همه پرسی عربی برای ماندن یک کشور در اتحادیه عرب و یا خروج ازآن باشیم، آن هم پس از آن که این اتحادیه چند پاره شده و اهمیت آن از بین رفته است و محبوبیت و جایگاه مردمی آن در 20 سال گذشته به کمترین میزان خود رسیده است؛ زیرا پول و اعمال نفوذ برخی از کشورها مواضع مستقل این اتحادیه را تحت تأثیر قرار داده است. بر این اساس در آینده باید شاهد همراهی نکردن کشورهای مستقل عضو با سیاست ها و مواضع این اتحادیه باشیم.
0 Comments