چوک فریلیچ در مقاله خود تلاش دارد تا آمریکا و رژیم صهیونیستی را بهسوی جلوگیری از بهرهمندی دولتهای خاورمیانه از حق غنیسازی ترغیب کند و بر این اساس از گسترش سریع برنامههای هستهای غیرنظامی در منطقه ابراز نگرانی میکند. او اگرچه اقرار میکند این برنامههای متنوع از نیاز مشروع به انرژی حکایت میکند، اما مدعی است در خاورمیانه دگردیسی برنامههای هستهای غیرنظامی به برنامههای نظامی یا حداقل رسیدن به اساس دانش فنی آن، محتمل است.
این نویسنده نوشته است: هم اکنون عربستان سعودی تقریباً 25 درصد از کل نفت تولیدی خود را مصرف میکند و اگر تنوعی در منابع انرژیاش ایجاد نکند، این کشور (بهطور شگفت آوری) تا دهه 2030 به وارد کننده محض نفت تبدیل خواهد شد. از این رو، عربستان اخیراً مجوز مناقصه ساخت دو نیروگاه از شش نیروگاه راکتور هستهای برنامه ریزی شده را صادر کرده است.
سعودیها با درخواستهای آمریکا برای چشم پوشی از حق غنی سازی اورانیوم بهعنوان پیش شرط فروش راکتورهای آمریکایی، مخالفت کردهاند. این در حالی است که مصر و امارات این شرط را در سالهای اخیر در معامله با آمریکا، پذیرفتهاند.
توافق هستهای با ایران در سال 2015، حق ایران بر غنی سازی اورانیوم در سطح پایین را به رسمیت شناخته و باعث شده است که درخواست آمریکا از عربستان برای چشم پوشی از توانمندی مشابه، دشوار شود. همچنین، آمریکا نگران است اگر بر این پیش شرط خود اصرار کند، احتمال دارد که عربستان به دیگر تولیدکنندهها، از جمله روسیه و چین روی بیاورد که برای فروش راکتورها شرایط چندان دشواری ندارند.
بنابراین، آمریکا اکنون در اندیشه چشم پوشی از این درخواست خود از عربستان است، اما چنین اقدامی ممکن است درخواست مشابه مصر و امارات برای غنی سازی را به دنبال داشته باشد.
روسیه از معاملات هستهای و فروش تسلیحات برای تقویت موقعیت خویش در منطقه استفاده میکند. این کشور اخیراً با عربستان توافق همکاری هستهای منعقد کرده و اولین معامله تسلیحاتی خود با عربستان، ازجمله فروش سامانههای ضد-هوایی و موشکی و… را به امضا رسانده است.
در دسامبر 2017 نیز، روسیه موافقتنامه دیگری را با مصر برای ساخت و تأمین منابع مالی چهار نیروگاه هستهای تا سال 2028 و تأسیس چند کارخانه برای تولید قطعات ضروری در این کشور به امضا رساند. برخی ناظران معتقدند که برای تولید انرژی در مصر، روشهای مقرون بهصرفهتری وجود دارد، از همین رو، این توافق را زیر سؤال میبرند.
همچنین، روسیه در سال گذشته هواپیماهای جنگنده پیشرفته در اختیار مصر گذاشت و حتی درباره استفاده روسیه از پایگاههای هوایی مصر، توافق اولیهای حاصل شد که از زمان خروج شوروی از مصر در سال 1974 بیسابقه بوده است.
انعکاس صدای سیلی عربستان سعودی و مصر بر چهره آمریکا تا واشنگتن طنین انداز شده است.
در سال 2016، روسیه برای ساخت دو راکتور نیروگاه هستهای، موافقتنامهای با اردن به امضا رساند که قرار است تا سال 2025 تکمیل شود. راکتور هستهای تحقیقاتی ساخت کره جنوبی نیز در سال 2016 در اردن عملیاتی شده بود.
در امارات، اولین راکتور از چهار راکتور ساخت کره جنوبی که قرار است تا 2020 عملیاتی شوند، امسال به مرحله اجرا درآمد. در سال 2017، روسیه توافق فروش تسلیحات به ارزش 2 میلیارد دلار، ازجمله سامانههای موشکی و دفاع هوایی پیشرفته را با امارات امضا کرد. گفته میشود ظاهراً امارات به دنبال خرید جنگنده سوخو از روسیه نیز است. ترکیه هم اخیراً همان سامانههای دفاع هوایی را خریداری کرده است و بحرین، قطر و مراکش نیز به خرید آنها علاقهمند شدهاند. روسیه هم اکنون این سامانهها را در سوریه مستقر کرده است.
به نوشته این تحلیلگر آمریکایی، رژیم صهیونیستی از همه طرف در محاصره برنامههای هستهای غیرنظامی قرار گرفته است. اگرچه هیچ خطر قریبالوقوعی وجود ندارد و تبدیل این برنامهها به برنامه نظامی، سالها و بلکه دههها زمان میبرد، اما شمارش معکوس دست یابی به دانش فنی آن، احتمالا آغاز شده است. علاوه بر این، چنین برنامههایی احتمالا باعث تخریب ثبات نسبی حاصل از توافق هستهای ایران خواهد شد.
این تحلیلگر بابیان اینکه، اسرائیل در بررسی سیاستهای خود در قبال این تحولات، با چالش قابل توجهی مواجه است، ادامه میدهد: همه کشورهای [دارای برنامه هستهای] مذکور، دارای صلح رسمی یا عملی با اسرائیل هستند، دوست آمریکا محسوب میشوند و حداقل در برخی موارد دفاعی از تعهد و ضمانت آمریکا برخوردارند. در حقیقت، اسرائیل، بهجز در شرایط خیلی حاد، دارای گزینه نظامی علیه این کشورها نیست؛ بنابراین تلآویو به پایان «دکترین اقدام» نزدیک میشود که طبق آن، اسرائیل برای رفع خطر هستهای باید پس از امتحان گزینههای دیگر، به اقدام نظامی بپردازد.
نویسنده از این مقدمات نتیجه میگیرد: همانطور که درباره سایر چالشهای مهم فراروی اسرائیل (فلسطین، ایران، «جبهه شمال») مصداق دارد، هیچ گزینه نظامی که اسرائیل خواهان پرداخت هزینه آن باشد، وجود ندارد و اسرائیل با محدودیت نیروی نظامی مواجه شده است. در حالی که ارتش اسرائیل میتواند گزینهها و فرصتهای نظامی برای سیاستمداران فراهم کند، اما تنها راه حل حقیقی مقابله با این چالشها (در صورت وجود) در حوزه دیپلماتیک است. اسرائیل باید آمریکا را به اصرار برای چشم پوشی عربستان از غنی سازی اورانیوم، ترغیب کند. حتی در این نقطه عطف تاریخی که اسرائیل به ایجاد روابط حسنه با ریاض امیدوار است، مقامات اسرائیل باید با تصمیمی که موجب بروز مسابقه تسلیحاتی در منطقه میشود، مخالفت کنند. با این حال، راه حلی که هم منافع و هم آبروی عربستان را حفظ کند، احتمالا در پیشنهاد اخیر رابرت آینهورن، کارشناس هستهای آمریکا، موسوم به «سازش عملی» یافت میشود، یعنی تعلیق غنی سازی عربستان تا بعد از یک دوره پانزده ساله. در آینده نیز آمریکا همواره میتواند تقاضای تمدید این توافق را کند.
فریلیچ ادامه میدهد: یک راه حل احتمالی دیگر عبارت است از اینکه دولت آمریکا شش کشور تولید کننده راکتور هستهای را به پیروی از قوانین جدیدی ترغیب کند، بهطوری که فروش این تجهیزات منوط به چشم پوشی خریدار از غنی سازی اورانیوم و خرید سوخت هستهای از فروشنده تا پایان عمر راکتور باشد. این هدف بهآسانی به دست نخواهد آمد. با توجه به برخی توافقات جاری، رقبای آمریکا نگران از دست رفتن مزایای تجاری خود خواهند بود، اما این اصل برای همه قابل قبول است و ارزش امتحان شدن را دارد.
در ادامه این متن که خواهان حفظ تبعیض در بهرهبرداری از انرژی هستهای است، میخوانیم: این تحولات به همراه روندهای موجود، در بلند- مدت اسرائیل را به فکر عمیق درباره سیاستهای راهبردی خویش سوق خواهد داد. رفع خطر خاورمیانهی مملو از بازیگران هستهای، احتمالا مستلزم آن است که اسرائیل در سیاستهای مبهم خود تجدید نظر کند، به دنبال یک پیمان دفاعی با آمریکا برود و حتی به دنبال کنترل تسلیحات در منطقه باشد. در حالی که همه این تحولات در اطراف اسرائیل اتفاق میافتند، مقامات اسرائیل همچنان مشغول خوشگذرانی در تلآویو هستند.
0 Comments