اسکات بنت، تحلیلگر مبارزه با تروریسم و افسر سابق جنگ روانی ارتش آمریکا در مصاحبه با سایت شورای راهبردی روابط خارجی به بررسی زوایای مختلف بحران امنیتی اروپا از جمله، پیامدهای بازگشت شبه نظامیان تروریست به این قاره پرداخت.
این کارشناس برجسته آمریکایی براین باور است که بسیاری از شبهنظامیان افراطی که در حال بازگشت از سوریه و عراق به کشورهای خود اعم از آلمان، دانمارک، فرانسه، بریتانیا و دیگر کشورهای اروپا هستند، افرادی آموزشدیده در حوزههای نظامی، شکنجه و حملات چریکی می باشند که بهخوبی آماده مقابله با اصول و نگرشهای اروپای مدرن هستند.
آنچه در پی میآید، متن کامل این گفتگوست.
پرسش: امروز نظم امنیتی اروپا با چه چالشهایی مواجه است و دلیل ظهور این چالشها چیست؟
اروپا برخلاف آن چیزی که بسیاری از گلوبالیست های سوسیالیست بر اساس باورهای اشتباه خود وانمود میکنند، یک کشور یا ایالاتمتحده نیست. اروپا آمیختهای از کشورها با طوایف، عشیرهها، خانوادهها، فرهنگها، تاریخها، گرایشهای سیاسی و ارزشهای مستقل است. از همین رو، تحقق رؤیای تشکیل یک اروپای سیاسی واحد اساساً غیرممکن است؛ چراکه قدرت اروپا در تنوع قومی و فرهنگی آن نهفته است. بااینحال، این واقعیت، تکبر نخبگان سوسیالیست اروپای لیبرال را برطرف نکرده است و این افراد توهم نظم نظامی- سیاسی و اقتصادی جهانی را در سر دارند و برای دستیابی به آن، جنگهای تجاوزکارانهای در خاورمیانه و آفریقا به راه انداختند.
درنتیجه این جنگهای آمریکایی – اروپایی، رژیمهای سیاسی خاورمیانه به طرز قابلتوجهی از هم پاشیدهاند و این موضوع باعث شده است تا گروههای رادیکال و افراطی شکل بگیرند و بهتدریج گسترش یابند. همان روندی که ما در ظهور داعش، جبهه النصره و دیگر گروههای مزدور وهابی – سلفی شاهد آن بودیم؛ اما جالبتر آنکه این گروههای مزدور وهابی – تکفیری توسط تعدادی از دولتها مسلح شده، آموزشدیده، حمایت مالی شده، درمان شده و برای حملات آمادهشدهاند. به شکل باورنکردنی، آمریکا، اروپا، اسرائیل، عربستان، قطر و کویت این حمایتهای گوناگون را برای شورشیان سوریه و شبهنظامیان گسیلشده به اروپا فراهم کردهاند.
در حال حاضر بازگشت این شبهنظامیان از بخشهای مختلف قاره آفریقا و خاورمیانه بزرگترین تهدید برای نظم اجتماعی کشورهای اروپایی محسوب میشود، چراکه میتواند به زمینهای برای تنشهای قومی، مذهبی و ایدئولوژیک در اروپا منجر شود. همچنان که این روند، سبب خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و ظهور رژیمهای سیاسی راستگرا در کشورهایی مانند انگلیس، فرانسه، آلمان، سوئد و اتریش شده است.
پرسش: ابعاد بازگشت شبهنظامیان اروپایی از عراق و سوریه به سرزمینهای خود و آغاز موج حملات تروریستی در این قاره تا چه میزان امنیت اروپا را دچار چالش خواهد کرد؟
بازگشت شبهنظامیان وهابی – اروپایی از عراق و سوریه بدون شک جرقهای برای شعلهور کردن آتش تقسیمبندیهای اجتماعی، جنگ داخلی و پاکسازی قومی در اروپا خواهد بود. البته برخی از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) عناصر اسلامی افراطگرا را به شکل مصنوعی ایجاد کرده و آموزش داده و پسازآن آمریکا و اروپا را بهصورت هماهنگ و موزون تحت حملات قرار داده است تا در راستای یک طرح استراتژیک بزرگتر، اروپاییها و آمریکاییها را علیه مسلمانان وارد جنگ نماید؛ و همه اینها در حالی است که خود اسرائیل در سایه باقی میماند. این نگاه توسط محققانی همچون دکتر جیم فتزر و کوین بارت در نشریه «وترنز تودی» مطرحشده است.
در حال حاضر بسیاری از شبهنظامیان افراطی در حال بازگشت از سوریه و عراق به کشورهای خود اعم از آلمان، دانمارک، فرانسه، بریتانیا و دیگر کشورهای اروپا هستند. این شبهنظامیان آسیبدیده روانی از جنگ و آموزشدیده در حوزههای نظامی، شکنجه و حملات چریکی بهخوبی آماده مقابله با اصول و نگرشهای اروپای مدرن هستند.
پرسش: در حال حاضر جدیترین تهدیدهای داخلی و خارجی پیش روی اروپا کدماند؟
بزرگترین تهدید پیش روی اروپا، از جنبه متافیزیکی است، چراکه چنین تهدیدی، سرمنشأ تهدیدهای فیزیکی میشود. این تهدید جنبهی سوسیالیستیِ اسکیزوفرنی ذهنی- روحی- اخلاقی دارد که بیشتر مردم اروپا دچار آن هستند که درواقع پیامد سالها انزوای نسبی و وابستگی به آمریکا هست. اروپاییها عمدتاً بهجای قالب فکری، میراث و ارزشهای مسیحی سنتی خود، نوعی دین متکی بر فلسفه لذت پرستی را که غیراخلاقی ولی ازنظر سیاسی صحیح است، برگزیدهاند. درواقع، یک گفتمان مبتنی بر آزادی فردی و فلسفه «هر چیزی امکانپذیر است» معرف هویت اروپایی و همچنین حکومت است که تأمینکننده همه مناسبات زندگی ازجمله (شکلگیری شخصیت، مناسبات اجتماعی، سازوکارهای اقتصادی، صنعت سرگرمی و غیره) محسوب میشود.
نشانههای چنین امری در وسواس ایدئولوژیک بیمارگونه و شبه فاشیست اروپا در پدیده پذیرش اغیار و چند فرهنگی قابلمشاهده است که درواقع بیانگر همان نارضایتی و رد میراث و هویت اروپایی سنتی هست که اولین گام از خودکشی اجتماعی- سیاسی یک ملت محسوب میشود.
متعاقباً، تهدید رو به رشد علیه اروپا، ظهور تفکر وهابی تندرو و عدم پذیرش مذهبی- سیاسی- اجتماعی و انقلاب علیه چنین بیاخلاقی و فلسفه لذت پرستی اروپایی است که به تعبیر وهابیون، منحط و مانعی بر سر راه مدینه فاضله جهانی به رهبری وهابیون است. چنین تفکری از جانب سردمداران نظامی- جهادی که هوشمندانه و ماهرانه مفاهیمی مانند طرد شدن از اجتماع، انزوای اجتماعی و سرکوب را میان مسلمانان مقیم اروپا القاء نموده و از آن بهرهبرداری میکنند، تقویت میشود. این بهرهبرداران و قاچاقچیان انسان، نماد جاسوس یا نفوذی در جامعه اروپایی هستند که به سرزمین اروپایی که اختیار کردهاند، خیانت ورزیده و ثبات و نظم اروپا را با تعصب خشونتآمیز تهدید مینمایند. درواقع بیثباتی و اختلال تاکتیک آنها برای پیگیری مقاصد بزرگتر سیاسی-جغرافیایی شان است.
پرسش: آینده روابط امنیتی اروپا و آمریکا در دوران ترامپ چگونه خواهد بود؟
رئیسجمهور ترامپ به دنبال رهایی از برنامه «تغییر رژیم» اوباما و ایجاد رابطه کاری دوستانه با روسیه (و بهتبع آن متحدان روسیه) است. ترامپ همچنین درصدد ساماندهی مجدد روابط آمریکا – ناتو باهدف چرخش آن به سمت مقابله با تروریسم وهابی و دوری جستن از جنگ آمریکا – روسیه است.
مسلماً یکی از ملزومات اتخاذ چنین سیاستی آرامسازی برخی از چهرههای ایران ستیز محافظهکارتر در هیئت حاکمه خواهد بود. حائز اهمیت است که عنوان کنیم هیچ آمریکایی پایینتر از 40 سالی، هیچ عداوت و ترسی از ایران یا روسیه ندارد و درواقع همین نسل است که تأثیر سیاسیشان در ایالاتمتحده و اروپا روزافزون است.
بهموازات این روند، سناریوی واقعی بهاحتمالزیاد بیداری جامعه اروپایی و وحدت میان مرزهای قومی و تغییر و تحول عمده در حدومرزهای ملی و انقطاعهای قومی- مذهبی و بهطور همزمان آگاه شدن به مزایای اتحاد با روسیه و اجتناب از خرده جنگهای اخیر خواهد بود. قاعدتاً واقف شدن اروپاییان به ارزش اتحاد با روسیه آنها را بیشتر متمایل به اتحاد با متحدان روسیه منجمله ایران خواهد نمود؛ بنابراین ضربالمثل قدیمی که دشمنِ دشمنِ من دوست من است، احتمالاً بهزودی معادلات سیاسی را رقم خواهد زد که بهتبع آن اتحادهای جغرافیایی- سیاسی خواهد بود.
پرسش: راهبردهای احتمالی اروپا برای مقابله با تهدیدهای امنیتی چه چیزهایی هستند؟
راهبردهایی که اروپا برای مقابله با این تهدید احتمالا اتخاذ میکند عبارتاند از:
- اصلاحات سیاسی در تکتک کشورهای اروپایی، از پیام پوپولیستی که حفظ مرزهای ملی، سنتها، فرهنگ و مذهبها (مجموعه مسیحیت، لیبرالیسم و هدونیزم) را نوید میدهد، گرفته تا نفی ستیزهجویی و مقابله با حملات گروههای وهابی افراطگرای اسلامی؛
- طرد و اخراج حاکمان سیاسی چپگرای طرفدار جهانیشدن که ازنظر سیاسی محق بوده و به اتحادیه اروپا و هژمونی این قاره، بیشتر از تمامیت ارضی و استقلال ملی کشورها متعهد و علاقهمند هستند؛
- جهتبخشی اتحادهای سیاسی – اقتصادی دولتهای اروپایی در راستای دوری گزینی از عربستان سعودی/ وهابی – اسرائیلی آمریکایی – صهیونیستی و تمایل بیشتر به سمت ایران روسیه چین و هند؛
- پایان بخشی به تحریمهای اقتصادی علیه ایران و روسیه؛
- افزایش محکومیتها علیه شهرکسازی اسرائیل در فلسطین،
- افزایش قوانین جمعی ضد وهابی و تنظیم مقررات در خصوص ممنوعیت فعالیتها، شیوهها و عباراتی که مفاهیم فرهنگ ملی را مختل و یا تقسیم میکنند و همچنین تعریف بخشی جدیدی از ارزشهای هویت اروپایی.
- ایجاد برنامههای افراطگرایی ضد خشونت، بازتعریف ایدهها و فعالیتهای وهابی تکفیری که در راستای خیانت به اسلام حقیقی و حضرت محمد (ص) (که پیامبر صلح خوانده میشود) عمل میکنند.
- افزایش نظارت بر تمام عوامل اطلاعاتی اسرائیلی – صهیونیستی که ممکن است از حساسیت مسلمان برای تبدیل آنها به افراطگرایان خشونتطلب بهرهبرداری و از آنها برای روشن کردن آتش جنگی عظیم و بیپایان میان مسلمانان و مسیحیان استفاده کنند.
- ارتباطات مالی تروریسم و بانکداری اسراییلی-صهیونیستی را محکوم کرده، به انزوا بکشانند و مشمول تحریم اقتصادی نمایند.
- تقویت استقلال سازمان ملل از سلطه اصول سیاست خارجی ایالاتمتحده.
اینها فقط بخشی از راهکارهایی است که اروپا میتواند در تلاش برای توقف حملات داخلی و دفاع از ملتهای خود در نظر داشته باشد.
0 Comments