شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک استاد اقتصاد سیاسی با اشاره به پیامدهای اقتصادی همهگیری کرونا برای اقتصاد بینالملل، گفت: دوران پسا کرونا دورانی نیست که بر محوریت اروپا و آمریکا استوار باشد و در آینده نزدیک شاهد خواهیم بود که قدرتهای آسیایی با قدرت و سرعت بیشتری فرآیند توسعهای و قدرت اقتصادی خود را در عرصه بینالمللی افزایش خواهند داد.
دکتر علیرضا سلطانی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی با بیان اینکه هم شیوع کرونا ریشه در ماهیت تحولات اقتصاد جهانی دارد و هم گسترش این پدیده تاثیرات زیادی بر اقتصاد جهانی داشت، مناسبات اقتصاد بینالمللی بعد از روی کار آمدن ترامپ را همراه با نوعی رقابت خشن با رویکرد حمایت گری دانست که موجب نوعی توقف و ترمز بر سر حرکت اقتصاد جهانی شد.
وی با اشاره به جنگ اقتصادی آمریکا با سایر کشورها و سیاست اعمال تحریم افزود: گر چه هنوز به صورت دقیق و مشخصی نمیتوان سندی ارائه کرد که نشان دهد شیوع کرونا ریشه در این جنگ اقتصادی میان ابرقدرتهای اقتصادی دارد، اما با ظهور و بروز این پدیده، آمریکا زیان اقتصادی سنگینی را تجربه کرد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه گرچه جنگ اقتصادی که آمریکا با دنیا آغاز کرد در کوتاه مدت به نفع اقتصاد آمریکا بود، اما در ادامه با تغییر قواعد بازی همه دستاوردهای اقتصادی ترامپ از بین رفت، تأکید کرد: کرونا بعد از جنگ جهانی دوم بیشترین تاثیر منفی را بر اقتصاد جهانی داشته است.
وی در عین حال گسترش ملیگرایی را در سه چهار ماه گذشته باعث مشغول شدن دولتها و ملتها به امور داخلی خود عنوان کرد که به نوعی فضای بینالمللی را به لحاظ سیاسی – امنیتی دچار آرامش نسبی کرده است و گفت: آثار شدید اقتصادی ناشی از کرونا در آینده قابل رفع است و کشورها و فعالان اقتصادی در بازه زمانی شش ماهه با رویکردی متفاوت دوباره وارد فضای فعالیت خود خواهند شد و سعی میکنند زیانهای حاصل شده را جبران کنند.
سلطانی خاطرنشان کرد: البته پدیده جبران در بردارنده آثار مختلفی در رفتارهای بنگاههای اقتصادی و دولتها در عرصه اقتصادی خواهد بود که لزوما نمیتواند منفی باشد و باید به آن به عنوان یک فرصت برای گذار از دوران اپیدمی شدید کرونا نگاه کرد.
کرونا و چشمانداز همکاریهای بینالمللی آینده
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه کرونا پدیدهای نیست که به زودی دست از سر کشورها و دولتها بردارد، اضافه کرد: این پدیده تمرینی برای اقتصاد جهانی و فعالان آن برای مواجه با پدیدههایی از این دست در آینده بود که به این نتیجه برسند لازمه مواجهه با این مخاطرات همکاری میان کشورها است و برای چالشهایی از این دست در آینده نمیتوان صرفا از ظرفیتها و توانمندیهای یک ملت و یک دولت بهره برد؛ بنابراین مناسبات اقتصادی، سیاسی و بینالمللی باید بازتعریف شود و به نظر میرسد رقابتهای اقتصادی و سیاسی که ماهیت حذفی خواهد داشت، در آینده کاهش پیدا میکند تا کشورها بتوانند با پرداخت هزینه کمتر و با هماهنگی و همکاری بیشتر به رویارویی با مخاطرات و پدیدههای ناشناخته آینده بروند.
پایان ظرفیتهای توسعهای آمریکا و اروپا
این استاد اقتصاد سیاسی با اشاره به تبعات همهگیری کرونا بر قدرت جهانی آمریکا و برخی تحلیلها در خصوص افول آمریکا تصریح کرد: البته این برداشت را که ایالات متحده رو به افول گذاشته، به معنای کوچک و ضعیف شدن آن به نسبت گذشته خود نمیبینم. در واقع آمریکا از چند دهه گذشته به این سو سرعت رشدش پایین آمده؛ اما این مسئله در این کشور و سایر کشورهای توسعه یافته نه ناشی از کم کاری است، بلکه ناشی از پایان یافتن ظرفیتهای توسعهای در این کشورهاست.
وی توضیح داد: همان اتفاقی که در قرن بیستم برای اروپا افتاد؛ اروپایی که در قرن نوزدهم پیشرو بود در قرن بیستم تحت تاثیر رشد قابل توجه آمریکا دچار نوعی توقف شد. به این دلیل که ظرفیتهای توسعهایاش در قرن نوزدهم شکوفا شده بود. ایالات متحده هم در حال چنین تجربهای است؛ اما در قرن بیستم قدرتهای جدیدی وارد بازی شدند، همان بازیای که نظام سرمایه داری ایجاد کرده است.
سلطانی سرعت رشد اقتصادی را در مناطقی مانند آسیا خیلی بیشتر ارزیابی کرد و گفت: در نتیجه کشورهایی مانند چین و هند در آینده ممکن است به لحاظ اقتصادی آمریکا را پشت سر بگذارند. البته سیاستهای ترامپ این مسئله را تشدید و کرونا به نوعی آن را تثبیت کرد. تحولاتی که در سه قرن گذشته رخ داده و مدام قدرتهای اقتصادی در حال تغییر هستند؛ ناشی از الزامات نظام سرمایهداری است. این نظام به دنبال مناطقی میگردد که دارای ظرفیت توسعهای و رشد باشند و در حال حاضر این مناطق خارج از آمریکا و اروپا هستند و در آسیا یا آمریکای لاتین و حتی در آینده نزدیک در آفریقا و خاورمیانه متجلی خواهند شد.
کرونا و تثبیت بازیگری قدرتهای آسیایی در معادلات بینالمللی
این کارشناس مسائل اقتصاد سیاسی با بیان اینکه کرونا به نوعی بازیگری آسیا و محوریت قدرتهای آسیایی را در عرصه معادلات بینالمللی تثبیت کرد و آسیب پذیری اروپا و آمریکا را به نوعی نشان داد، ادامه داد: این شرایط فرصتی برای قدرتهای نوظهور به خصوص در آسیا است که بتوانند قویتر و با انگیزهتر در فرآیندی که از دو دهه گذشته به ستونهای اصلی اقتصاد جهانی تبدیل شده، به تلاش خود ادامه دهند.
دوران پسا کرونا بر محوریت اروپا و آمریکا استوار نیست
وی با یادآوری اینکه دوران پسا کرونا دورانی نیست که بر محوریت اروپا و آمریکا استوار باشد، اضافه کرد: این یک واقعیت است که اروپا و آمریکا جزء قدرتهای تثبیت شده اقتصاد جهانی هستند و متناسب با ظرفیتها و توانمندیشان نقش خود را در معادلات اقتصاد جهانی ایفا خواهند کرد، اما پویایی اقتصاد جهانی در اروپا و آمریکا بروز پیدا نمیکند. ظرفیتهای توسعهای اروپا به نوعی محدود است و قطعاً نمیتواند در زمره قدرتهای جریانساز در آینده سیاسی – اقتصادی و حتی سیاسی بینالمللی باشد.
سلطانی گفت: امروز فارغ از چین، هند، ژاپن و کره که قدرتهای تثبیت شده اقتصادی هستند قدرتهای نوظهور کوچکی مانند حتی ویتنام، کامبوج، لائوس، فیلیپین و کشورهایی از این دست در آسیا در حال رویش هستند و احتمالا میتوانند در آینده روندهای توسعهای آسیا را تحت تاثیر خودشان قرار دهند. در آینده باید از این کشورهای کوچک حتی کشوری مانند برمه و بنگلادش نیز زیاد بشنویم که در حال تولید ثروت، توسعه و رشد اقتصادی هستند.
این استاد دانشگاه درعین حال افزود: کشورهای آسیای غربی و منطقه خلیج فارس به دلیل همان چالشهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی هنوز آمادگی ورود به این عرصه را ندارند. ممکن است در میانمدت ما شاهد تحول در حوزه آسیای غربی هم باشیم، اما حتی اگر خود آسیای غربی و خاورمیانه هم نخواهد، خود به خود کشورهای آسیا این منطقه را درگیر تحولات اقتصادی و طرحهای صنعتی خواهند کرد.
کرونا و انقلابی در حوزههای انسانی
سلطانی همچنین در ادامه شیوع جهانی کرونا و تحولات ناشی از آن را عاملی مهم در انقلابهای صنعتی برشمرد و اضافه کرد: ما تا کنون شاهد چهار موج انقلاب صنعتی بوده ایم. موج چهارم انقلاب، دستکم در یک دهه اخیر به قول آقای «کلاوس شواب»، اقتصاددادن آلمانی و رئیس مجمع جهانی اقتصاد، موجی است که گر چه بر بنیادهای انقلاب دیجیتال استوار است، اما طیفی از فناوریهای نوین و جهانهای فیزیکی، دیجیتال و بیولوژیک را در هم ادغام میکند و بر همه حوزههای علمی، اقتصادی و صنعتی تاثیر میگذارد.
وی گفت: موجی که در آن شاهد افزایش رقابت، اشتغال، بهره وری، درآمد و بهینه سازی فرآیندهای تولید و توسعه فناوریهای جهانی هستیم. انقلابی که با مبنای هوش مصنوعی و یا انقلاب هوشمند از آن یاد میکنند و عناصری مانند نانو تکنولوژی و پردازشهای کوانتومی و زیست فناوری و بسیاری دیگر از این عناصر را در برمی گیرد.
این استاد دانشگاه با طرح این پرسش که آیا با ظهور کرونا شاهد انقلاب جدیدی با عنوان «انقلاب پنجم» هستیم یا اینکه کرونا را باید عاملی برای تثبیت انقلاب صنعتی چهارم در نظر بگیریم؟ افزود: حداقل میتوان اینگونه ارزیابی کرد که کرونا باعث تسریع در نهادینه شدن فرآیندها و روندهای انقلاب صنعتی چهارم شده است، اما معتقدم این مسئله محدود به انقلاب صنعتی چهارم نخواهد شد و ما باید شاهد رویش انقلاب پنجمی باشیم؛ انقلابی که الزاما در حوزه صنعتی به صورت مستقیم ظهور و بروز پیدا نمیکند، بلکه در ساختار اقتصادی و صنعتی شکل میگیرد و به نوعی فناوریهای صنعتی را توسعه میدهد و در نتیجه آن انسان به پیشرفتهای غیرقابل باوری خواهد رسید؛ اما این پیشرفتها در ادامه انقلاب صنعتی چهارم است.
سلطانی گفت: انقلاب صنعتی پنجم را باید انقلابی در خارج از حوزه صنعت و در حوزه انسانی تلقی کنیم، انقلابی که مناسبات و رفتارهای انسانی را تغییر میدهد و به تبع آن رفتارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را دچار تغییر و تحولات جدی میکند. در کنار این باید شاهد تغییر مناسبات میان دولتها و ملتها باشیم و ماهیت رقابتها و همکاریها در عرصه بینالمللی را در مرحله تغییر قلمداد کنیم.
0 Comments