شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک عضو هیئتعلمی پژوهشکده مطالعات راهبردی با بیان اینکه شرایط و الزاماتی که کرونا برای مداخله فوری دولتها در امور داخلی مردم ایجاد کرده، به ضرر آزادی های فردی و اجتماعی است، گفت: ویروس کرونا ممکن است با ساخت واکسن تضعیف شود و حتی از بین برود، اما به نظر میرسد پیامدهای آن بر روابط میان انسانها، جوامع و دولتها پایدار خواهد بود.
مهدی شاپوری در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی با بیان اینکه همه گیری کرونا یکی از عارضه های جهانی شدن است، اظهار کرد: تا قبل از کرونا، دنیا هیچگاه روی ترسناک جهانی شدن را به این شکل تجربه نکرده بود و اعتقاد بر این بود که جهانی شدن باعث نزدیکی و به هم پیوستگی روزافزون جوامع شده و این فرآیند همچنان استمرار خواهد داشت. پیامد مهم شیوع کرونا این است که پیوندها را از هم میگسلد و انسانها، جوامع و دولتها را در درون مرزهای خودشان مشغول می کند.
کرونا در زنجیره جهانیشدن اختلالهای اساسی ایجاد کرد
وی افزود: جهانی شدن، اهمیت مرزها را کمرنگ کرد، اما کرونا مرزها را بست و جایگاه مرز به عنوان نماد جداکنندگی را در مناسبات انسانها و جوامع بسیار برجسته کرد. جهانی شدن، هم زنجیره تأمین و هم زنجیره توزیع تولید را جهانی کرد، اما کرونا در این زنجیره ها اختلال های اساسی ایجاد کرده است.
این تحلیلگر مسائل راهبردی با بیان اینکه ویروس کرونا ممکن است با ساخت واکسن تضعیف شود و حتی از بین برود، اما به نظر میرسد پیامدهای آن بر روابط میان انسانها، جوامع و دولتها پایدار خواهد بود، گفت: حتی اگر کرونا شکست بخورد، ترس از کرونایی دیگر اجازه نخواهد داد که انسانها و جوامع بتوانند مانند گذشته ارتباطات درهم تنیده ای داشته باشند یا دستکم به فراتر از ارتباطات و بههمپیوستگیهای گذشته گام بردارند.
شاپوری ادامه داد: این تحول یعنی توقف یا حتی پایان جهانی شدن به معنای کمرنگ شدن یا از بین رفتن مرزهای سرزمینی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میان جوامع و دولتها. بر این اساس، پدیده کرونا بهاحتمالزیاد باعث رشد درون گرایی سیاسی و حمایت گرایی اقتصادی دولتها خواهد شد. دولتها بر امور داخلی خود بیشتر متمرکز خواهند شد و برای شرایطی برنامهریزی خواهند کرد که مجبور هستند بدون ارتباطات یا با کمترین ارتباطات با دیگران زندگی کنند.
این عضو هیئتعلمی پژوهشکده مطالعات راهبردی تمرکز بیشتر دولتها بر مسائل داخلی را نیازمند تحولاتی اساسی در سیاستها و اولویت هایشان دانست که می تواند جهان متفاوتی نسبت به قبل از کرونا بیافریند.
الزامات کرونا برخلاف اصول نظم بینالمللی لیبرال
وی خاطرنشان کرد: کرونا همچنین شرایط و الزاماتی برای مداخله فوری دولتها در امور داخلی شان به ضرر آزادیهای فردی و اجتماعی ایجاد کرده است. وضعیت اضطراری ناشی از همه گیری کرونا شرایطی ایجاد کرده که افراد و جوامع، خودشان خواستار مداخله و کنترل بیشتر دولت باشند و این در نهایت میتواند به رشد اقتدار سیاسی منجر شود. مجموع این تحولات برخلاف اصول و قواعد نظم بین المللی لیبرال، ازجمله دموکراسی، بازار آزاد و دولت حداقلی است که آمریکا و متحدانش بعد از جنگ جهانی دوم تلاش زیادی برای شکل دهی آن انجام دادند.
شاپوری درعینحال با یادآوری اینکه اصول و قواعد اساسی نظم لیبرال قبل از همه گیری کرونا با روی کار آمدن دولت ترامپ و سیاستها و اقدامات دولتش بهطورجدی به چالش کشیده شده بودند، ادامه داد: در چنین شرایطی، ظهور پدیده کرونا، تضعیف نظم بین المللی لیبرال را تسریع میکند. در صورت تداوم همه گیری این ویروس و انتخاب دوباره ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا در انتخابات سال جاری، نظم لیبرال بهاحتمالزیاد با چالشهای اساسی تری مواجه خواهد شد.
وی تأکید کرد: به نظر میرسد نظم جایگزین نظم لیبرال جدای از اینکه ممکن است به چه شکلی باشد که بستگی به توزیع توانمندی ها میان بازیگران اصلی نظام بین الملل دارد، مبتنی بر مؤلفههای «سیاست قدرت» (Power politics) خواهد بود. برخلاف نظم لیبرال که تا حدودی قانون محور است و بر اعمال زور، محدودیت قائل میشود، نظم مبتنی بر «سیاست قدرت» زورمحور است و تهدید یا استفاده از قدرت نظامی برای حل وفصل اختلافات بین المللی مبنای اصلی چنین نظمی است.
شاپوری اضافه کرد: قاعده اصلی در نظم مبتنی بر سیاست قدرت این است که قدرتمندان آنچه را که بتوانند، انجام میدهند و ضعفا ناچارند آنچه را که توان تغییرش را ندارند، بپذیرند. تهدیدهای نظم مبتنی بر سیاست قدرت برای ایران بسیار بیشتر از فرصتهای آن است. در چنین نظمی، قدرتمندترین بازیگران بینالمللی قواعد و رویه ها را تعیین میکنند؛ صحنۀ بین المللی به بازی این قدرتها تبدیل میشود و استقلال عمل و نقش آفرینی قدرت های منطقه ای محدود و در سایه قدرتهای اصلی نظام بین الملل قرار میگیرد.
این کارشناس مسائل راهبردی گفت: در دوره هایی که چنین نظمی حاکم بوده، منافع بازیگران ضعیف تر پایمال یا وجه المصالحه قدرتهای اصلی قرارگرفته است. نمونه بارز آن رقابت های قدرتهای استعماری بریتانیا، روسیه و تا حدودی فرانسه در ایران در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است که بارها منافع ایران قربانی رقابتها و وجه المصالحه منافع این قدرتها قرار گرفت.
0 Comments