شورای راهبردی آنلاین: یک عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تاکید کرد: با هوش مصنوعی، ضمن افزایش چابکی و واقعنگری، اثر سوگیری حلقههای اطراف حکمران کاهش مییابد. در این شرایط، نیاز حکمران به داده صحیح و هوش مصنوعی جدی میشود. هیچ جایی نیست که هوش مصنوعی در دنیا توسعه پیدا کرده باشد، مگر اینکه حکمران به جد مشتری آن بوده باشد.
دکتر مجید نیلی احمدآبادی، عضو هیئت علمی دانشکده برق و کامپیوتر دانشگاه تهران در نشست تخصصی «روابط خارجی در عصر هوش مصنوعی» که از سوی شورای راهبردی روابط خارجی برگزار شد، درباره «هوش مصنوعی و حکمرانی دادهمحور؛ بهعنوان لازمه توسعه هوش مصنوعی»، اظهار داشت: تا زمانی که حاکمیت، مشتری همهجانبه حکمرانی دادهمحور نشود و نگاه خود را به حکمرانی عوض نکند، هوش مصنوعی و ابزارهای جدید دادهمحور در کشور رشد نخواهد کرد و زیست بومی که انتظار آن را داریم، ایجاد نخواهد شد.
وی با بیان اینکه حکمران در مدل سنتی، عموما رفتارهای تاخیری اقتصادی و اجتماعی جامعه را مثلا با تغییر الگوهای مصرف و یا بروز برخی نارضایتیهای عمیق اجتماعی میبیند و سعی میکند با تعامل با افراد و نهادهای محدود، راجع به جامعه اطلاعات کسب کند و در این میان نقش سوگیریها نیز در گرفتن نبض جامعه اهمیت دارند، گفت: حکمران سنتی، از ابزارهای خود با تاخیر استفاده میکند و نسبت به جامعه فعالانه عمل نمیکند. بنابراین اکثر حکمرانان سنتی برای جبران خطاها و کمبود اطلاعات برای حکمرانی، برخی مسائل را امنیتی میکنند که طیفهای آن را در دنیا شاهد هستیم.
این عضو هیئت علمی دانشکده برق و کامپیوتر دانشگاه تهران، با تاکید براینکه حکمران خوب سعی میکند جامعه را مشاهدهپذیر و پیشبینیپذیر کند و نقاطی که بهواسطه آنها از جامعه کسب اطلاعات میشود را متنوع کند تا ویژگیهای جامعه را بهتر بشناسد، تاکید کرد: اکنون جامعه دوزیستی شده است، به این معنا که در یک فضای فیزیکی و یک فضای دیجیتال زندگی میکند. در این شرایط، امکان مشاهدهپذیری و پیشبینیپذیری جامعه نسبت به قبل، افزایش یافته است.
نیلی ادامه داد: وقتی جامعه دو زیستی میشود، در فضای دیجیتال، از خود ردپاهای زیادی برجای میگذارد. ضمن اینکه تنوع ذاتی در کسب اطلاعات پیشدستانه از جامعه بهوجود آمده است و در این شرایط، الزاما متکی به افراد با سوگیریهای خاص در اطراف حاکمیت نیستیم. مهمتر اینکه، عقالهایی که حاکمیت در زیست اول ایجاد میکند، در زیست دوم، عموما کارآمدی ندارد.
وی به مفهوم منطقی بودن متناسب با زیست بوم اشاره کرد و توضیح داد: سوگیری خودی، غیرخودی، سوگیری تائیدی و سوگیری رفتارهای عادتی در تکامل و یادگیری ما بروز و رشد کرده تا بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم و متکی بر منطق بهینهسازی، روایت میشود که این نگرش از زمانی که اجداد ما غار نشین بودند بهوجود آمده است؛ اما این دوزیسته شدن، بهینگی این سوگیریها را درهم میشکند. بهعبارتدیگر، خودی و غیرخودی به شکل قبل معنا ندارد. اکنون افراد در محیطهای دیجیتال احساس میکنند افرادی در آن سوی دنیا، نسبت به برادر یا همسایهشان به آنها نزدیکتر هستند. بنابراین برخی مسائل در حال تغییر و فروریختن هستند.
این عضو هیئت علمی دانشکده برق و کامپیوتر دانشگاه تهران، تاکید کرد: اتفاقی که خواهد افتاد، این است که اگر حکمران دو زیست نشود و به زیست دوم توجه نکند، از منظر سوگیری، نگاه متفاوتی با جامعه خواهد داشت و این، شکاف جدی میان مردم و حاکمیت به وجود میآورد که البته بهوجود هم آورده است.
نیلی با بیان اینکه حجم عظیمی از داده در حال ایجاد شدن در زیست دوم است، گفت: این دادههای عظیم، با مدلهای ذهنی، سنتی و دستی قابل تحلیل نیستند. اینجاست که هوش مصنوعی نقش جدی بازی میکند تا نقصانهای حکمرانی سنتی تا حدی جبران شود.
وی با تاکید بر اینکه حکمرانی داده محور، لازمه توسعه و بهکارگیری همهجانبه هوش مصنوعی است، ادامه داد: یادگیری در کنار ژنها و تکامل، زیربنای هوشمندی بشر بوده است. ما سیستمهای حسگری داریم که متکی بر مشاهدات است. این مشاهدات ورای قدرت تحلیل و حافظه ماست، بنابراین تفاوتهای آدمها را بروز میدهد و یاد میگیریم چه اطلاعاتی را پردازش کنیم یا نکنیم. این سنسورهایی که ما داریم، کمی هستند و کیفی نیستند. ضمن اینکه این سنسورها کند هستند. در نتیجه هنر ما در طول تکامل و یادگیری این بوده است که چگونه داده مناسب را با حجم کم پردازش کنیم تا بتوانیم در زمانی که مشاهدات بزرگ بوده اند، تصمیمگیری مناسبی داشته باشیم.
نیلی با اشاره به انقلاب اتوماسیون بهعنوان انقلابی جدی بعد از انقلاب صنعتی که در آن ابزارهای تحلیل آنالیتیکال و کنترل اتوماسیونی بهوجود آمد، اضافه کرد: در اینجا بود که بشر توانست خود را از حلقه کنترلی خارج کند و ماشین را در حلقه کنترلی ابزارهای پیچیده قرار دهد و بتواند دستاوردهای بزرگی داشته باشد.
این عضو هیئت علمی دانشکده برق و کامپیوتر دانشگاه تهران، یادآورشد: اکنون با دوزیستیشدن ما و در حلقه شدن انسان، میتوانیم از این دینامیک بسیار پیچیده و سریع جامعه انسانی، اطلاعات عظیم کمی و کیفی داشته باشیم. پردازش اطلاعات ما محدود و سنسورهای انسانی ما نیز کیفی هستند. حکمران نیز همانی است که کمتر میتواند اطلاعات پردازش کرده و البته کند نیز عمل میکند. با این شناسه اطلاعاتی که جامعه در فضای زیست دوم خود ایجاد کرده است، برای اینکه بتوانیم تحلیلش کنیم، چیزهایی شبیه اتوماسیون، AI و ابزارهای کنترلی دیتامحور بهوجود آمده است.
وی ادامه داد: بنابراین با شبیهانگاری، علوم دادهها مدل جدیدی از مدلسازی و کنترلی است که قبلا بود، با این تفاوت که ابزارهای دستساز، متکی بر قواعد فیزیکی شناخته شده توسط انسان، قابل مدلسازی ریاضی بودند. بشر مدل حرکتی هواپیما را دارد و میتواند از آن مدل ریاضی درست کند. اما نسبت به تعاملات اجتماعی، مدلهای روشنی ندارد. بنابراین مدلهای دیگری در مغز خود ایجاد میکند و متکی بر آن با هم تعامل داشته و جامعه را کنترل میکند. در واقع، AI و علوم دادهها، همزیست این موارد است.
نیلی با بیان اینکه AI و علوم دادهها، در مسائل اقتصادی، اجتماعی و رفتاری، مساله ای جدی هستند، گفت: ما در هوش مصنوعی سه تحول جدی داشتیم. یکی اینکه ماشین، کاسپاروف را در شطرنج شکست داد و نشان داد ماشین در محیطهای قطعی نسبت به انسان، وقتی حافظه و پردازش زیاد داشته باشیم، برنده است. قدم دوم، وقتی اتفاق افتاد که بشر را در معیارهای غیر قطعی هم شکست داد. ماشین، هزار چهره را با دقت بالایی تشخیص میدهد. بنابراین انسان را در مقیاس شکست داد. سومین تحول این است که ما اکنون میتوانیم با زبان آدمیزاد با آن حرف بزنیم و تحلیل دادهها را مستقیما انجام دهیم. این بدین معنا است که هوش مصنوعی دیگر ابزار نیست، بلکه همکار است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اکنون در پیشنهاد تنظیم چینش و مدیریت شرکتها، گفته میشود هوش مصنوعی باید در تک تک عناصر سازمان حضور داشته باشد و اینگونه نباشد که دپارتمان هوش مصنوعی ایجاد کنید، افزود: از آنجا که ما اکنون در حال همکار شدن با ماشین هستیم، مدل تعامل عوض میشود و این معادله را جابهجا و بر هم خواهد زد.
وی با تاکید بر تاثیر ایجاد شاخصههای دادهمحور جامعه برای سیاستگذار بر چابکسازی آن و تصمیمگیری داده محور، ادامه داد: رفتارهای حکمران هم تغییر کرده و اکنون برای تغییر رفتار و تغییر جامعه در فضای دیجیتال میتواند تغییر ایجاد کند. البته منظور رفتارهای سلبی و بستن و زدن نیست، بلکه بستر توسعه است نه بستر رفتارهای سلبی. همه دنیا معتقدند اگر قرار باشد هوش مصنوعی در سازمانی وارد شود، مهمترین مانع آن، حکمران آن سازمان است. چرا که تصور میکند اقتدارش را از دست میدهد و سازمان بهراحتی میتواند این حکمران را با حکمران دیگر عوض کند، چرا که خداگونگی آن از دست مدیر سازمان میرود.
نیلی تاکید کرد: با هوش مصنوعی، ضمن افزایش چابکی و واقعنگری، اثر سوگیری حلقههای اطراف حکمران کاهش مییابد. در این شرایط، نیاز حکمران به داده صحیح و هوش مصنوعی، جدی میشود. هیچ جایی نیست که هوش مصنوعی در دنیا توسعه پیدا کرده باشد، مگر اینکه حکمران به جد مشتری آن بوده باشد. باید مشاغلی ایجاد شود که با همه ملاحظات ملی، دادهها را جمع کنند و حکمران از نتایج آنها استفاده کند. ما باید پلتفورمهای جدی و قوی در کشور داشته باشیم. خوشبختانه در منطقهای زندگی میکنیم که این پلتفورمها میتوانند از مرزهایمان بیرون بروند، به این شرط که، این نگاه سلبی و امنیتی را از روی آنها برداریم.
0 Comments