شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: هرچند که در فاصله انقلاب صنعتی و انقلاب هوش مصنوعی، انقلابهای دیگری اتفاق افتاده، مخصوصا انقلاب فاوا یا فناوری اطلاعات و ارتباطات و در همین راستا، بشر پیشرفتهای شگرفی داشته، ولی از نظر تحولات بنیادین در شیوه تولید و مناسبات اجتماعی میتوان گفت که تحولات هوش مصنوعی و دامنه آثار آن شاید با مقیاسی خیلی بزرگتر شبیه به انقلاب صنعتی باشد و در واقع یک انقلاب نوینی است که بسیار عمیقتر و پیچیدهتر از انقلاب صنعتی است.
رضا مجیدزاده – کارشناس توسعه
اما نکته مهمی که وجود دارد این است که در این انقلاب جدید، کشورهای کمتری میتوانند مثل دوران انقلاب صنعتی از محصولات فرعی، از اشاعه دانش فنی، از اشاعه روشهای جدید تولیدی و محصولات فرعی این انقلاب جدید بهرهمند شوند. گزارش اخیر سازمان ملل هم نشان میدهد که شتاب رقابت هوش مصنوعی بسیار فراتر از توان کشورها است و نابرابری در سطح جهان تشدید میشود. قبل از این گزارش و قبل از طرح جهانی موضوع هوش مصنوعی، گزارشهای دیگری نیز نشان میداد که ورود دنیا به عصر اقتصاد دانایی به خودی خود باعث میشود که شکافهای نابرابری عمیقتر شود. حتی قبلتر از آن در شرح پیامدهای اقتصاد شبکهای و اقتصاد ناشی از تحولات فاوا، مانوئل کاستلز نشان داد که در حال ورود به عصری هستیم که هندسه دسترسیها دچار تغییر میشود، جریان منابع و دسترسی کشورها به منابع نیز دچار تغییر و تحولات جدی خواهد شد. لذا ممکن است کشورهای زیادی از این دسترسیها دور بمانند و دچار یک نوع تنهایی تکنولوژیک شوند که آنها را در پشت دروازههای پیشرفت نگه دارد. بنابراین موجهای جدیدی ایجاد شدهاند که فاصلههاشان نیز کمتر میشود، به نحوی که امروز، تغییرات تحولات فناوری به دورههای زمانی کمتر از یک ساله رسیده است. زمانی شاید ۲۰، ۲۵ سال طول میکشید تا یک تحول فناورانه عمیقی اتفاق بیفتد؛ و بعدها کم کم به یک دهه رسید و حالا در عصر هوش مصنوعی تقریباً میتوان گفت که به یک ماه رسیده است. چیزی مثل ابداع واکسن کرونا هم این را نشان داد؛ اما موضوع این است که چه کسی یا چه گروهی تامین مالی میکند که در آنجا نوآوری اتفاق بیافتد؟ اما موضوع نابرابری که ناشی از این تحولات عمیق و انقلاب هوش مصنوعی است، موضوعی است که نباید به راحتی از کنار آن گذشت؛ به هر حال این نابرابری چند وجه عمیق و مهم دارد که یک وجه آن، وجه زیرساخت هوش مصنوعی است. هوش مصنوعی که الان در دسترس همه قرار دارد و اپلیکیشنهایش را استفاده میکنند، آن هوش مصنوعی نیست که قابلیت یادگیری و تفکر عمیق دارد و میتواند کارهایی را انجام دهد که کاملاً جایگزین انسان شود. در واقع این تکنولوژی برتر هوش مصنوعی در دسترس همگان نیست. عموم مردم، اصطلاحا ماکتی از هوش مصنوعی را تجربه میکنند که به صورت رایگان در دسترس همگان قرار گرفته است. با هدف اینکه بازخوردها برود به این سمت که بشر در چه زمینههایی میخواهد از هوش مصنوعی استفاده کند؛ در چه زمینههایی میخواهند روی آن متمرکز شوند و پاسخهایی که میدهد چقدر میتواند موثر باشد.
نکته مهم اینجا است که وقتی هوش مصنوعی واقعی و هوش مصنوعی که ایجاد کننده قدرت تولیدی و قدرت هدایت فرایندهای فناورانه کلیدی دنیا است، فقط در اختیار چند کشور با زیرساختهای مناسب باشد، آن زمان نابرابری خود را به صورت جدیتری نشان میدهد و آنجاست که مشخص میشود که هوش مصنوعی واقعی چه کاربردهایی خواهد داشت. پس یک وجه آن، زیرساختهای مربوط به هوش مصنوعی، محاسبات رایانهای و فرایند پردازش است و وجه دیگر آن سرمایه انسانی است که قابلیت آن را دارد که با هوش مصنوعی کار کند. لذا سرمایه انسانی بسیار مهم است که تنها در معدود کشورهایی پرورش داده میشوند. موضوع بعدی، رقابتهای فناورانهای در دیگر فناوریها است که هوش مصنوعی آنها را شدت میبخشد؛ مانند خودروهای برقی و سایر رخدادهایی که مربوط به آینده است، مثل اقتصاد فضا و سفر در فضا. این موارد، هر کدام به این معناست که کشورهایی که این فناوریها را در دسترس دارند، میتوانند صاحب قدرت باشند و حتی معضلات بنیادین کشورهای در حال توسعه مانند معضل آب یا آلودگی هوا را با آن حل کنند.
در این صورت قدرت چانه زنی برخی کشورها بسیار ضعیف میشود؛ یعنی باید برای حل این مسائل بدیهی و ابتدایی، امتیاز زیادی بدهند و این شکاف، شکاف خیلی بزرگی است.
این موضوع نشاندهنده آن است که این نابرابری در اینکه کشورها به چه سمتی فرایندهای دانایی را طراحی میکنند تاثیر دارد و حتی میتواند قدرت کشورها را تحت تاثیر قرار دهد و امنیت آنها را به مخاطره بیاندازد. برای اینکه دریابیم چطور میتوان این شکاف و عقبماندگی را پر کرد، نیازمند این است که زیرساخت را بهروز کرد، با مغزهای فرار کرده شبکه انسانی تشکیل داد و انتخاب اول در زمینه فناوری را مورد توجه قرار داد تا به تدریج مسئله تعامل با جهان نیز حل و فصل شود.
0 Comments