شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: سفر رئیس جمهوری اسلامی ایران به سه کشور آمریکای لاتین، یکی از رخدادهای «بسیار مهم» سیاست خارجی ارزیابی میشود.
حمید خوشآیند - کارشناس مسائل بینالملل
اهمیت و جایگاه ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی آمریکای لاتین بهخصوص ونزوئلا در جهان از یک طرف و پیامدهای داخلی، منطقهای و بینالمللی ناشی از گسترش مناسبات راهبردی ایران با آمریکای لاتین از طرف دیگر، بر اهمیت سفر رئیس جمهور افزوده است.
این سفر از ابعاد گوناگون، حائز اهمیت و دربردارنده پیامدهای راهبردی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
یک؛ از زمان خروج دولتهای استعماری اسپانیا، پرتغال، بریتانیا و فرانسه از آمریکا لاتین، ایالات متحده این منطقه را «حیاط خلوت» خود میداند. بخش عمدهای از مشکلاتی که در دهههای گذشته در آمریکای لاتین وجود داشته و هنوز هم در برخی کشورها ادامه دارد، ناشی از دخالتهای استعماری آمریکا بوده است. کودتای پینوشه در شیلی، جنگ کنتراها در نیکاراگوئه و جوخههای مرگ در السالوادور، جزو تاریکترین دورههای تاریخ آمریکای لاتین است که آمریکا در قالب «دکترین مونرو»، در وقوع آنها نقش اصلی را ایفا کرد.
طی دو دهه اخیر، میزان نفوذ ایالات متحده در آمریکای لاتین رو به افول بوده است. کشورهای منطقه بهصورت فزایندهای «مستقل» از آمریکا و منافع آن عمل میکنند. فاصله گرفتن از آمریکا و در نیمی از کشورها نیز «آمریکاستیزی» در حال تبدیل شدن به یک «رویکرد» غالب است. در حال حاضر، نیمی از کشورهای آمریکای لاتین و بیش از 80 درصد مساحت آن را دولتهای ضدآمریکایی تشکیل میدهد. دولت بایدن امروز بهخاطر ناکارآمدی و عملکرد نامطلوب سیاستهایش در آمریکای لاتین بهشدت مورد انتقاد است.
در همین حال، علاقه کشورهای این منطقه در سطح دولتی و غیردولتی به گسترش روابط راهبردی با جمهوری اسلامی ایران که در سفر اخیر رئیس جمهوری اسلامی ایران به ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه نیز کاملاً مشهود بود، مسألهای است که پذیرش آن برای آمریکاییها بسیار دشوار است.
واکنش دولت آمریکا به سفر آقای رئیسی به امریکای لاتین که در اظهارات جان کربی هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید تجلی یافت، بهخوبی نشاندهنده «اهمیت راهبردی» این سفر است.
برای آمریکا، توسعه نفوذ سیاسی، اقتصادی و گفتمانی جمهوری اسلامی ایران در نزدیکی مرزها و به اصطلاح در حیاط خلوتش، یک «چالش اساسی» است؛ کشوری که سالهاست در غرب آسیا به دنبال مهار جبهه مقاومت اسلامی است، هماکنون و در بیخ گوش خود شاهد گسترش عمق و دامنه «گفتمان ضدامپریالیستی» است که وجوه اشتراک زیادی با «گفتمان مقاومت» دارد.
دو؛ آمریکای لاتین یک منطقه ثروتمند از نظر برخورداری از منابع زمینی و زیرزمینی است و این امر باعث شده در دوره پساجنگ سرد نقش و اهمیت فزایندهای پیدا کند و مورد توجه قدرتهای بزرگ منطقهای و بینالمللی قرار بگیرد.
بهعنوانمثال، ونزوئلا که از شرکای ایران در آمریکای لاتین میباشد، از منابع عظیمی برخوردار است که بنا به مشکلات زیرساختی، تحریم و فقدان تکنولوژیهای نوین، امکان استحصال و بهرهبرداری از همه آنها را ندارد. این، یک «فرصت» ویژه برای جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود تا ضمن ارتقاء سطح مناسبات دوجانبه در قالب معادله برد – برد، «عمق راهبردی» خود را در این منطقه افزایش یابد.
در حال حاضر، حجم صادرات ایران به ونزوئلا بالغ بر 3 میلیارد دلار است که از صادرات آمریکا به این کشور بیشتر است! در سفر اخیر رئیس جمهوری اسلامی ایران، هدفگذاری برای سال ۱۴۰۴، بیش از 20 میلیارد دلار تعریف شد. در سه سال گذشته، جمهوری اسلامی ایران بهطور قابل توجهی همکاریهای خود با ونزوئلا در حوزه انرژی را از جمله پالایشگاههای فراسرزمینی و ارسال محمولههای نفت خام سنگین بیشتر کرده است.
سه؛ نگاه ایران به آمریکای لاتین و کشورهای آن، عمدتاً «ژئواکونومیکی» و اقتصادی است تا ایدئولوژیکی و امنیتی. بنابراین اقتصاد، مهمترین عرصه روابط ایران با برخی کشورهای این منطقه است. جمهوری اسلامی ایران در دوره جدید بهدنبال ارتقای جایگاه ژئواکونومیکی خود در زنجیرههای ارزشی موجود و بالقوه در آمریکای لاتین است.
ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه از پایههای «توازن ژئوپلیتیکی» ایران در منطقه آمریکای لاتین هستند و تقویت «جنبههای ژئواکونومیک» روابط با این کشورها بهویژه در ابعاد اقتصادی، تجاری و زیرساختی، «ضرورتی انکارناپذیر» است.
البته گسترش روابط ایران و سه کشور آمریکای لاتین بر مبنای مؤلفههای ژئواکونومیک نمیتواند بهمعنای نادیده گرفتن سایر ابعاد از جمله عرصههای «ژئوپلیتیکی» و «ایدئولوژیکی» باشد. در هر حال باید تأکید کرد که مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا در جهان، یکی از اولویتهای مهم سیاست خارجی ایران است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
چهار؛ در پایان توجه به دو نکته مهم ضروری است: اولاً، علاوه بر ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه، کشورهای مهم دیگری نیز در آمریکای لاتین وجود دارند که از نظر آرمانخواهی، پیوندهای تمدنی و فرهنگی، مبارزات ضداستعماری و ضداستکباری و همچنین داشتن نمادها و شخصیتهای برجسته مقاومت و ایستادگی، با جمهوری اسلامی ایران تشابه گفتمانی و تاریخی دارند.
روند رو به رشد روی کار آمدن دولتهای چپگرا از جمله در برزیل، کمبیا، آرژانتین و … که باعث تقویت «بلوک کشورهای ضدامپریالیسم» در آمریکای لاتین شده است، فرصت خوبی است که در تعمیق و گسترش تعاملات راهبردی ایران با این کشورها نیز مورد توجه جدی قرار بگیرد.
ثانیاً، جمهوری اسلامی ایران از ظرفیتهای مهمی در عرصههای مختلف «علم و فناروی» برخوردار بوده و از کشورهای سرآمد جهان در برخی از حوزه های فناوری صنعتی، هستهای، فضایی، نانو، سلولهای بنیادین، پزشکی و … است.
این، برای جمهوری اسلامی ایران و برخی کشورهای آمریکای لاتین که از نظر برخورداری از منابع طبیعی و مواد اولیه، بسیار ثروتمند ولی از حیث امکانات و فناوریهای علمی و صنعتی جهت بهرهبرداری از منابع خود، ضعیف هستند، یک «فرصت منحصربفرد» برای تحقق «همکاری های راهبردی» است.
با عنایت به این مهم و از آنجا که در جهان امروز برقراری همکاریهای علمی و فناوری بینالمللی از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است، بنابراین آنچه که امروز به عنوان یک اولویت در توسعه همکاریهای راهبردی با آمریکای لاتین باید مورد توجه قرار بگیرد، «دیپلماسی علمی و فناوری» است.
0 Comments