شورای راهبردی آنلاین-رصد: با تغییر پویایی قدرت جهانی و فرسایش اتحادهای سنتی، راهبردهای کلان فعلی استرالیا به محدودیتهای خود نزدیک شدهاند و این کشور نیازمند یک بازاندیشی جسورانه در راهبرد ملی خود به شکلی است که بر وابستگی متقابل مبتنی باشد تا بتواند تاب آوری را افزایش داده و امنیت و رفاه بلندمدت را تضمین کند.
دکتر پیتر لیتن در تحلیلی که در وب سایت «موسسه امور بینالملل استرالیا» منتشر شد، نوشت: راهبردهای کلان یک چرخه عمر دارند: پدید میآیند، پیشرفت میکنند و به پایان میرسند. این امر اجتنابناپذیر است. این راهبردها شامل تعامل با بازیگران دیگری است که در پیگیری اهدافشان، به طور عمدی یا ناخواسته باعث کاهش اثربخشی یک راهبرد کلان میشوند.
در حال حاضر دو راهبرد کلان استرالیا، یعنی «موازنه قدرت» و «تعامل»، به پایان عمر خود نزدیک شدهاند. زمان تغییر این راهبردها فرارسیده است.
راهبرد کلان «موازنه قدرت» شامل دفاع جمعی به همراه ایالات متحده بوده است و بهطور ضمنی چین را هدف میگیرد. با این حال، در حال حاضر سیاست خارجی آمریکا غیرقابل پیشبینی شده، حمایت این کشور در زمان بحران مورد تردید است و امکان دارد متحدان به زودی مجبور به کاهش شدید روابط با چین، بزرگترین شریک تجاری استرالیا، شوند. ارزشها و منافع مشترکی که بهطور سنتی زیربنای رابطه استرالیا و آمریکا بودند، اکنون رو به زوال به نظر میرسند.
راهبرد کلان «تعامل»، قدرتهای متوسط و کوچک در جنوب شرق آسیا و اقیانوسیه را هدف گرفته و از تعاملات گسترده دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی استفاده میکند. این راهبرد با توجه به اهمیت حفظ روابط خوب منطقهای، رویکردی عملگرایانه دارد، اما برخی جنبههای مهم را نادیده میگیرد. روابط تجاری دوطرفه استرالیا با تایوان، کره جنوبی، ویتنام، هند و ژاپن سریعترین رشد را داشته است. علاوه بر این، آمریکا، بریتانیا، ژاپن و کانادا بزرگترین سرمایهگذاران مستقیم خارجی در استرالیا هستند و در نهایت، بیشترین نیروی کار مهاجر استرالیا از بریتانیا، هند، چین، نیوزیلند و فیلیپین میآیند.
زمینهای که این دو راهبرد برای آن طراحی شده بود، در حال تحول است. همزمان با رشد آسیا و با ظهور ترتیبات تجاری جدید، تغییرات ساختاری گستردهای در اقتصاد جهانی در حال وقوع است که جنگ تعرفهای آمریکا علیه همه، یک تجلی ملموس آن است. درگیریهای سراسر خاورمیانه، جنگ بزرگ روسیه در اروپا و تشدید فعالیتهای نظامی چین در غرب اقیانوس آرام نیز قابل توجه است. پیشرفتهای فناوری به سرعت در حال تغییر صنایع اولیه، ثانویه و بخش سوم صنعت است که منجر به تغییرات اجتماعی عمدهای میشود. در پسزمینه این تحولات، تغییرات آبوهوایی با سرعتی بیامان در حال پیشروی است و بلایای مرتبط با آبوهوا روزبهروز بیشتر میشوند.
این عوامل به معنای فشاری جدید برای تابآوری است؛ که به معنای توانایی یک کشور برای بهبود یافتن از یک شوک بزرگ راهبردی، اقتصادی، فناورانه، زیست محیطی یا اجتماعی است. برای مقاومت در برابر چنین طیف گستردهای از احتمالات، استرالیا و بیشتر کشورها نیاز دارند تا از طریق پیوندهای گسترده دیپلماتیک، اجتماعی، نظامی و اقتصادی با دیگران در نظام بینالملل ارتباط برقرار کنند.
تجارت بینالمللی دو طرفه کالا در استرالیا حدود 40 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است. این نشان میدهد که ارتباط بینالمللی چقدر مهم است و اختلال در این اتصال میتواند تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد بگذارد.
برای استرالیا، تابآوری مستلزم برقراری ارتباطی مطمئن با دیگران در سطح بینالملل است. دستیابی به این امر مستلزم ایجاد پیوندهای متعدد با کشورهای مختلف بهطوری است که از دست دادن هر یک از این ارتباطات، تأثیری محدود برجای گذارد. این پیوندها نشاندهنده نوعی استقلال پیچیده است که در آن کانالهای متعدد رسمی و غیررسمی، کشورها را به هم متصل میکنند. این نظم بینالمللی بر اساس این درک مشترک عمل میکند که دولتها باید برای کسب منافع چانهزنی کنند و با دستکاری در وابستگیهای متقابل به اهداف مورد نظرشان برسند. هر کشوری حساسیتهای کوتاهمدت و آسیبپذیریهای بلندمدت متفاوتی خواهد داشت که میتوان از آنها به طور هدفمند برای دستیابی به اهداف مورد نظر بهره برد.
راهبرد کلان جدید
در چارچوب یک راهبرد کلان مبتنی بر وابستگی متقابل، هدف نهایی حفظ آن دسته از ارتباطات بینالمللی است که برای تابآوری ملی در برابر شوکهای بزرگ راهبردی، اقتصادی، فناوری یا اجتماعی حیاتی است. این هدف مستلزم ایجاد پیوندهای قوی با دیگران بهگونهای است که قطع این ارتباطات، چه بهصورت عمدی و چه غیرعمدی، برای آنها دشوار باشد.
ایجاد چنین پیوندهایی مستلزم ایجاد وابستگیهای نامتقارن حسابشده به شکلی است که بتوان از آنها در زمان تنش یا قطع رابطه بهره برد. پیوندها با استرالیا باید بهگونهای باشد که ادامه آن به نفع دیگر کشورها باشد. هدف این است که این پیوندهای متعدد را به یک شبکه بادوام از روابط تبدیل کنیم که متوازن باشد تا بتواند در برابر طیفی از شوکهای احتمالی مقاومت کند. برای طراحی چنین شبکهای، میتوان مهمترین شرکای تجاری استرالیا از جمله چین، ژاپن، آمریکا، کره جنوبی، هند، سنگاپور، نیوزیلند، مالزی، تایوان، تایلند، بریتانیا، آلمان، اندونزی و ویتنام را در نظر گرفت. این چارچوب، امنیت و رفاه را در کنار هم در نظر میگیرد، نه بهصورت جداگانه که در روشهای سنتی مرسوم بود.
راهبردهای کلان هم ساختن قدرت را شامل میشود و هم به کارگیری آن را در بر میگیرد. دولت استرالیا باید نقشآفرین باشد. این نقشآفرینی میتواند به صورت غیرمستقیم انجام شود، از طریق دولتهای فدرال و ایالتی که با استفاده از یارانهها، اعتبارات مالیاتی، اعطای زمین، خریدهای دولتی، سرمایهگذاریها، مقررات و روایتهای راهبردی، نیروهای بازار و جامعه را هدایت میکنند.
راهبرد کلان جدید مستلزم تلفیق راهبردهای کنونی «توازن قدرت» و «تعامل» خواهد بود. قدرتهای بزرگ و متوسط با میزان اهمیتی که بر اساس جایگاهشان در ملاحظات تابآوری استرالیا دارند، در کنار یکدیگر قرار خواهند گرفت. دیگر یک یا دو کشور بر گفتگوها یا اقدامات تسلط نخواهند داشت. پیوندهای استرالیا با دیگران نه بر اساس مصلحتگرایی تجاری یا ملاحظات اتحادهای دفاعی، بلکه بر اساس میزان ثبات آنها در زمان شوکهای راهبردی، اقتصادی، فناورانه یا اجتماعی شکل خواهد گرفت.
0 Comments