جدیدترین مطالب
تحلیلی بر”اشغالگر” خواندن رژیم صهیونیستی توسط دیوان بینالمللی دادگستری
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل بینالملل گفت: شورای امنیت، مجمع عمومی و شورای حقوق بشر و دیگر نهادهای سازمان ملل از این پس، حتی اگر نخواهند هم ناچارند در بیانیهها و قطعنامههای آتی خود به رای مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری مبنی بر “اشغالگر” خواندن رژیم اسرائیل و اقدامات غیرقانونی آن در سرزمینهای اشغالی علیه فلسطینیان اشاره و به آن ارجاع دهند و این یک شکست سیاسی و حقوقی برای این رژیم و حامیانش است.
دلایل نزدیکی راهبردی ارمنستان به اروپا و آمریکا
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: سفیر پیشین ایران در ارمنستان گفت: نزدیکی راهبردی ارمنستان به اروپا و آمریکا، چندان دور از انتظار نیست، چراکه دولت پاشینیان نگران است که اگر حمله دیگری در مرزهایش اتفاق بیفتد، نتواند موقعیت خود را حفظ و از کشورش دفاع کند، از این رو سعی دارد متحدانی برای خود در غرب فراهم کند.
دلایل و شانس اردوغان برای آشتی با دولت سوریه
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل قفقاز گفت: اخیرا وزیر خارجه ترکیه در نشست خبری مشترک با همتای سعودی خود اظهار داشت: «استراتژی ما در حال حاضر گفتگو و صلح است و از ایران و روسیه نیز میخواهیم که در این روند نقشی سازنده ایفا کنند.» با توجه به این صحبتها بار دیگر این مسئله مورد توجه قرار گرفته که سیاست ترکیه در قبال پناهجویان سوریه به چه صورت است و تبعات این سیاست چیست؟
![Loading](https://www.scfr.ir/wp-content/plugins/ds-divi-extras/extra-images/pagination-loading.gif)
أحدث المقالات
![Loading](https://www.scfr.ir/wp-content/plugins/ds-divi-extras/extra-images/pagination-loading.gif)
ریشه مشکلات بریتانیا: برگزیت یا شکست سیاست حکمرانان و نخبگان انگلیسی؟
![Brexit](https://www.scfr.ir/wp-content/uploads/2023/07/لرب.jpg)
تد بروماند در یادداشتی که در پایگاه اینترنتی اندیشکده آمریکایی هریتیج منتشر شد، نوشت: خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا به یک مشکل اساسی اشاره دارد: اگرچه اکثریت رایدهندگان بریتانیایی به خروج از اتحادیه اروپا رای دادند، اما برگزیت انتخاب اکثریت سیاستمداران بریتانیا و حتی اکثریت نخبگان بریتانیا نبود. در نتیجه، نظام بریتانیا با چنگ و دندان با برگزیت مبارزه کرد.
برگزیت به خودی خود یک هدف بود و آن هدف احیای حاکمیت بریتانیا تعریف شده بود. چپها از اهمیت دفاع از حاکمیت اوکراین در مقابل روسیه صحبت میکنند، اما دفاع از حاکمیت بریتانیا را یاوه میدانند. این در حالی است که اصول مربوطه یکسان است: اگر حق حاکمیت برای اوکراین خوب است،که هست، برای بریتانیا نیز خوب است. برگزیت بیشتر مطالبهای برای این بود که بریتانیا حق و فرصت داشته باشد که خودش سیاستهایش را اتخاذ کند و این در واقع، سیاست محسوب نمیشود. حالا بریتانیا این حق را به دست آورده است، اما باید به تنهایی از این مسیر عبور و سیاستهای برگزیت را اجرا کند. این کشور تاکنون، عمدتا در انجام این کار شکست خورده است و سیاستهایی که برگزیده نیز عمدتاً اشتباه بودهاند.
دلیل این امر ساده است. ایدههای بد مورد علاقه نخبگان بریتانیایی به علاقه آنها به اتحادیه اروپا محدود نمیشود و خروج از این اتحادیه هیچ کمکی به پایان دادن به حمایت نخبگان از این سیاستها نکرده است. وقتی این سیاستها با شکست روبرو میشود، این نخبگان از این فرصت طلایی استفاده میکنند و شکستهای خود را گردن برگزیت میاندازند.
آنچه در رسانههای آمریکا و بریتانیا درباره وضعیت بریتانیا به چشم میخورد، معمولاً به شدت منفی است و دلیل همه آنها نیز برگزیت توصیف میشود.
مشکل اصلی اقتصادی بریتانیا که بسیار شبیه به مشکل اصلی اقتصادی آمریکا و در واقع مشکل اصلی اروپا است، این است که بریتانیا تحت قدرت محافظه کاران، دست کم از سال 2010 تا کنون، به جای بهبود کاراییِ عرضه تقریباً به طور کامل بر افزایش تقاضا و ایجاد دولت بزرگتر تمرکز کرده است.
بریتانیا سیاست «تسهیلات کمّی» را به اجرا درآورده است که شامل تزریق مقادیر زیادی پول به اقتصاد است که به آن پول آزاد گفته میشود؛ اما این سیاست به بهبود ساختوساز خانه و کارخانهها هیچ کمکی نکرد. در عوض برای خرید خانه و مراقبت از کودکان یارانه پرداخت شد؛ و همچنین به یک نظام بهداشت ملی که هیچ اصلاح قابل توجهی نشده بود، پول تزریق شد. تقریباً در طول دوران کرونا، بریتانیا یکی از سختترین و طولانیترین قرنطینهها را تجربه کرد. همچنین بریتانیا به هجوم قابل توجهی از مهاجران کم مهارت وابسته شده که منجر به رشد سرانه حداقلی برای جمعیت بریتانیا شده است.
وقتی تقاضا از عرضه موجود بیشتر شود، میتواند به کمبود، تورم و رشدِ محدود منجر شود. این دقیقاً همان چیزی است که بریتانیا (و آمریکا و اروپا) با آن مواجه شده است. بله، شوکهایی وجود دارد که به کووید-19 و اوکراین مربوط میشود، اما اگر این سیستم انعطافپذیرتر بود، شوکها آسیب کمتری به آن وارد میکرد.
بریتانیا اتحادیه اروپا را ترک کرده، اما در طول 15 سال گذشته، بیشتر از مدل اقتصادی اتحادیه اروپا استفاده کرده، زیرا این مدلی است که نخبگان عاشق اتحادیه اروپا در بریتانیا به آن علاقمند هستند.
بریتانیا چند کار را درست انجام داده است. به عنوان مثال، توسعه موفق یک سیاست جدید تجارت آزاد در خارج از اتحادیه اروپا که تحت هدایت لیز تراس، وزیر تجارت اسبق (و نخست وزیر سابق) انجام شد. اما سقوط تراس مشکل را نشان میدهد: وقتی کشوری به دلیل نگرانی از شوک بازار حتی نمیتواند درباره کاهش مالیات صحبت کند، بدیهی است که همین حالا هم پول زیادی خرج کرده باشد. موقعیت امروز بریتانیا بسیار شبیه موقعیتی است که در اواسط دهه 1970 در آن قرار گرفت. بین سالهای 1945 و 1975، بریتانیا یک سیاست اقتصادی را دنبال کرد که در پی دستیابی به اهداف متعدد به طور همزمان بود. این اهداف شامل رشد بالا، تورم و بیکاری کم، نرخ بهره پایین، صادرات بالا، پوند پایدار و قوی و یارانههای دولتی قابل توجه میشد. اما انجام این کار برای بریتانیا غیرممکن بود. آنها با اجتناب از تصمیمات دشوار، در نهایت نتوانستند به دستاورد قابل توجهی دست یابند. در نتیجه به کمک مالی صندوق بینالمللی پول نیاز پیدا کردند.
محافظهکاران در اوایل دهه 1970 میدانستند که این رویکرد کارایی ندارد، اما شجاعت انجام کاری را در اینباره نداشتند. در زمان تد هیث، نخست وزیر محافظه کار بریتانیا تلاشی برای تغییر مسیر صورت گرفت که به یک چرخش منجر شد. در نهایت شرایط سخت شد و به دنبال آن حزب کارگر در انتخابات با شکست روبرو شد. مشابهتهای آشکاری میان آن شرایط و شکست تراس و پیشتازی کنونی حزب کارگر در نظرسنجیها وجود دارد.
برای برگزیت هنوز هم فرصتهایی وجود دارد. بریتانیا هنوز هم میتواند از نظام مقررات تجویزی اتحادیه اروپا فاصله بگیرد. میتواند تجارت آزاد مواد غذایی را دنبال کند، ساخت خانه را آسانتر کند، مهاجرت را جدی بگیرد و رشد به بهای رشد سرانه را متوقف کند.
برگزیت هرگز یک نوشداروی اقتصادی نبود. اتحادیه اروپا هم آلمان و هم یونان را شامل میشود، پس بودن در اتحادیه اروپا هم با مرفه بودن و هم با در تنگنا بودن، سازگار است. اتحادیه اروپا هزینههایی جدی را تحمیل میکند، اما در نهایت، کشورهای اتحادیه اروپا (و خارج از آن) از پس شرایط اقتصادی خود برمیآیند. هدف برگزیت کسب آزادی بیشتر بود، نه رسیدن به منافع پولی. اما وقتی یک دولت مثل دولت محافظهکاران مرتکب اشتباهات زیادی شود، محکوم به رنج بردن از پیامدهای شکستهایش خواهد بود. جدای از این که برگزیت یکی از آن اشتباهات است یا خیر، یکی از معدود اقداماتی بوده که محافظهکاران، اغلب به شکل ناخواسته، برای جدا شدن از مدل اقتصادی اتحادیه اروپا انجام دادند. به همین دلیل است که طرفداران مدل اقتصادی اتحادیه اروپا، برگزیت را برای مشکلات سرزنش میکنند. یک گزینه جایگزین این است که آنها بپذیرند که بیش از یک دهه زمام امور را به دست داشتند و مدل خود را اجرا کردند، و در نهایت مدلشان و خودشان شکست خوردند.
اما آنها قصد اعتراف و پذیرش چنین شکستی را ندارند.
0 Comments