جدیدترین مطالب
عقبنشینی نیروهای روسیه از قفقاز جنوبی؛ راهبرد یا تاکتیک؟
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل قفقاز گفت: به دنبال انتشار خبری مبنی بر آنکه کرملین به طور ضمنی تأیید کرد که صلحبانان روس از منطقه قرهباغ عقب میکشند و سلاحها و تجهیزات خود را به همراه میبرند، این پرسش به طور جدی مطرح است که آیا روسیه میخواهد منطقه قفقاز جنوبی را به غرب واگذار کند؟
اهمیت راهبردی کریدور اقتصادی هند – خاورمیانه – اروپا
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل شبه قاره گفت: هند و امارات متحده عربی کار بر روی اولین مرحله از ایجاد کریدور اقتصادی هند – خاورمیانه – اروپا معروف به کریدور آیمک (عربمِد) که به عنوان مسیری جایگزین برای تنگه هرمز و طرح جاده ابریشم چین معرفی شده بود را آغاز کردهاند. اگرچه برخی گمانهزنیها مطرح است که با ادامه جنگ در غزه و التهاب در خاورمیانه، ممکن است کار بر روی این کریدور به حاشیه رانده شود.
تلاشهای کابینه جنگ نتانیاهو برای انحراف افکار عمومی از جنگ غزه
شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: رژیم صهیونیستی درصدد «بهرهبرداری روانی» از مسائل اخیر منطقه، برای انحراف افکار عمومی جهانی از جنایات این رژیم در غزه است. بررسی فضای حاکم بر محافل سیاسی و رسانهای رژیم صهیونیستی و مراکز همسو با آن در سطح منطقه و بینالملل نشان میدهد که این رژیم، بهدنبال «برجسته و غالبسازی» تنشهای اخیر با جمهوری اسلامی ایران است تا فشار سنگینی که را که در افکار عمومی داخلی، منطقهای، بینالمللی و حتی دولتهای اروپایی علیه جنگ غزه ایجاد شده است، را کاهش دهد.
أحدث المقالات
دشواریهای قفقاز برای مسکو: روابط ترکیه-روسیه و محدودیتهای «رقابت راهبردی»
پیترو شاکاریان، استاد تاریخ دانشگاه آمریکایی ارمنستان و بنیامین پوقوسیان، رییس مرکز مطالعات راهبردی سیاسی و اقتصادی در یادداشتی مشترک برای اندیشکده شورای امور بینالملل روسیه نوشتند: فدراسیون روسیه کشورهای استقلال یافته از فروپاشی شوروی را منطقهای مهم برای منافع امنیت ملی خود میداند و همواره درصدد محدودکردن نفوذ دیگر بازیگران منطقهای و جهانی به ویژه آمریکا و اتحاد نظامی ناتو در این منطقه بوده است. کرملین گسترش ناتو در شرق را زنگ خطری برای خود میداند. مسکو به فعالیتهای اعضای ناتو در همسایگی خود بسیار مشکوک بوده است و ترکیه نیز از این امر مستثنی نیست.
اولین ورود آنکارا به قفقاز بعد از سال 1991 با تمرکز ویژهاش بر گسترش روابط با جمهوری آذربایجان صورت گرفت. پیوندهای قومی و زبانی با باکو، مبنایی ایدهآل برای این سیاست ترکیه بود. با حمایت جنگ طلبان در واشنگتن شبکهای از خطوط لوله نفت و گاز برای انتقال منابع انرژی آذربایجان به غرب، از طریق ترکیه و گرجستان ایجاد شد. هدف از این کار تضعیف جایگاه روسیه در میان دولتهای استقلال یافته از شوروی، به ویژه در بلاروس و اوکراین بود. از منظر جنگطلبانِ علاقمند به محدود کردن روسیه، این کریدور انرژی میتواند در شرق گسترش بیشتری یابد. یعنی در سراسر دریای خزر تا آسیای میانه به ویژه در ترکمنستان که دارای پنجمین ذخائر بزرگ گاز طبیعی جهان است، ادامه یابد. هدف نهایی از این اقدام این است که ناتو بتواند روسیه و مرزهایش را محصور کند.
این دیدگاه در تضاد با دیدگاه مسکو است که قفقاز را بخش مهمی از اوراسیا میداند. یک نگرانی مهم کرملین منطقه متزلزل قفقاز شمالی است. روسیه به دنبال توسعه روابط محکم و متحد با سه همسایه جنوبی خود یعنی گرجستان، آذربایجان و ارمنستان است. در این میان گرجستان برای مسکو از اهمیت بیشتری برخوردار است. با این حال با توجه به روابط پرتنش مسکو با تفلیس، بعید است این روابط در آینده نزدیک بهبود یابد. مسکو توانسته است با باکو روابط بهتری داشته باشد. با این حال این روابط همیشه قابل اعتماد نبوده است. روابط نزدیک باکو با ترکیه، نقش باکو در پروژههای انرژی مورد حمایت غرب و جریان ضد روسی کنونی در گفتمان ملیگرای آذربایجان مانع از توسعه مناسب این روابط شده است. برعکس، مسکو با ارمنستان رابطهای قوی دارد و ایروان برای امنیتش در برابر ترکیه به روسیه وابسته است. ارمنستان با مسکو روابطی راهبردی دارد و میزبان پایگاه نظامی روسیه است.
ژئوپلیتیک این منطقه به رویارویی ضمنی دو بلوک رقیب تبدیل شده است: بلوک شرقی-غربی شامل ترکیه-آذربایجان-گرجستان که تحت حمایت آمریکاست و بلوک شمالی-جنوبی شامل روسیه-ارمنستان-ایران است. این موازنه در حل مناقشات منطقهای نقشی تعیینکننده داشته است.
دهه دوم قرن بیستویکم چالشهای جدیدی را برای مسکو در این منطقه رقم زد. وخامت روابط روسیه با غرب در بحبوحه بحران اوکراین در سال 2014 و سیاست رجب طیب اردوغان برای تبدیل ترکیه به یک بازیگر منطقهای مستقل از عوامل اصلی تغییرات بودند. اگرچه آنکارا به دنبال اتخاذ موضعی جدا از آمریکا بوده اما سیاستش در قبال جنگ داخلی سوریه با سیاست آمریکا همسو است درحالی که اهدافی متفاوت از اهداف واشنگتن را دنبال میکند. رقابت ترکیه-روسیه در سوریه بسیار فشرده بود و به سرنگونی هواپیمای روسی توسط ترکیه در حریم هوایی سوریه منجر شد که روابط دو کشور را به پایینترین سطح بعد از جنگ جهانی اول تنزل داد. با این حال مسکو و آنکارا توانستند به سمت نزدیکی روابط با یکدیگر حرکت کنند و این روند بعد از کودتای 2016 در ترکیه شدت گرفت. با این حال منافع دو کشور در بیشتر موضوعات به ویژه در مورد ادلب و شمال شرق سوریه و وضعیت لیبی همچنان با هم در تضاد بود.
دو طرف این منافع سازگار و در عین حال متضاد را با اعمال قواعدی ناگفته مدیریت کردند. یکی از این قواعد پذیرش بیقیدوشرط جایگاه برتر روسیه در میان کشورهای استقلال یافته از شوروی توسط ترکیه بود. با این حال خشم اردوغان از روسیه در سوریه و لیبی باعث شد تا این قاعده را در مناقشه شدید آذربایجان و ارمنستان بر سر قرهباغ نقض کند. این مداخله آشکار سود سیاسی قابلتوجهی برای اردوغان به همراه داشت. جنگ سریع اردوغان در قفقاز باعث تقویت جایگاهش در داخل شد و در عین حال متحد راهبردی روسیه در منطقه (ارمنستان) و در کل جایگاه منطقهای مسکو را تضعیف کرد. این جنگ همچنین آنکارا را جسورتر کرد. اردوغان در حوزه دریای سیاه، اختلافات با واشنگتن را کنار گذاشت تا در اقدام به رهبری ناتو برای افزایش فشار بر روسیه در دنباس کمک کند. در دریای سیاه، آذربایجان با حمایت ترکیه به اقدامات تحریکآمیز علیه ارمنستان و قرهباغ دست میزند. باکو با درخواست از ایروان برای دادن دسترسی بدون کنترل به ترکیه از طریق دالان زنگزور راهبرد اجبار نظامی و ارعاب را دنبال کرده است. اگرچه برخی مفسران روسی ایده محافظت سربازان روسی از دالان زنگزور را مطرح کردهاند اما این رویکرد فقط به عنوان سکوی پرش برای گسترش نفوذ ترکیه در این منطقه عمل میکند. در عین حال باکو با حمایت ترکیه برای تقویت روابط با ترکمنستان و گسترش کریدور انرژی شرق-غرب تلاش کرده است. به نظر میرسد که آنکارا با وجود اقتصاد ضعیفش، در تلاش ناتو برای محاصره روسیه نقش یک پیشرو را ایفا میکند.
اگرچه موقعیت مسکو در منطقه همچنان مستحکم است اما نخبگان کرملین نگران اقدامات ترکیه برای نفوذ در مرزهای روسیهاند. در واقع اینها تهدیداتی قابل توجه محسوب میشوند. مسکو با اقدامات آنکارا و تقویت حضور ناتو در اوکراین با یکی از بزرگترین چالشهای امنیتی بعد از سال 1991 روبرو شدهاست. باید منتظر ماند و دید که ولادیمیر پوتین و دولتش چگونه با این موقعیت برخورد خواهند کرد. یک موضوع بسیار واضح است: صبر کرملین بینهایت نیست.
0 Comments