جدیدترین مطالب
همکاری دفاعی اروپا و کره جنوبی و محدودیتهای آن
شورای راهبردی آنلاین-رصد: «با تداوم تهاجم روسیه که امنیت شرق و شمال اروپا را برهم زده است، هیچ کشوری به اندازه کرهجنوبی نمیتواند با این وضعیت همدلی کند. سئول که در برابر همسایهای مسلح به سلاح هستهای و در آنسوی یکی از نظامیترین مرزهای جهان قرار دارد، سالهاست بر راهبردی دوگانه تکیه کرده است: تقویت بازدارندگی در داخل و ایجاد شرکای راهبردی در خارج. بااینحال، در سالهای اخیر پویاترین شراکتهای کرهجنوبی نه در آسیا یا آنسوی اقیانوس آرام، بلکه در اروپا، بهویژه با لهستان و چند کشور دیگر عضو اتحادیه اروپا شکل گرفته است.»
ناکارآمدی و ابهام در سیاست خارجی دولت ترامپ
شورای راهبردی آنلاین-رصد: دولت دوم دونالد ترامپ با وعده بازگرداندن قدرت و نفوذ آمریکا، خاورمیانه را به صحنه اصلی سیاست خارجی خود بدل کرده است. رویکرد ترامپ ترکیبی از عملگرایی تاکتیکی و تصمیمهای غیرقابلپیشبینی است. با وجود برخی دستاوردهای سریع، کمبود منابع، نبود راهبرد بلندمدت و ناتوانی در حل بحرانهای مزمن مانند یمن و لبنان، پرسشهایی جدی درباره پایداری این سیاستها در افق بلندمدت ایجاد کرده است.
أحدث المقالات
همکاری دفاعی اروپا و کره جنوبی و محدودیتهای آن
شورای راهبردی آنلاین-رصد: «با تداوم تهاجم روسیه که امنیت شرق و شمال اروپا را برهم زده است، هیچ کشوری به اندازه کرهجنوبی نمیتواند با این وضعیت همدلی کند. سئول که در برابر همسایهای مسلح به سلاح هستهای و در آنسوی یکی از نظامیترین مرزهای جهان قرار دارد، سالهاست بر راهبردی دوگانه تکیه کرده است: تقویت بازدارندگی در داخل و ایجاد شرکای راهبردی در خارج. بااینحال، در سالهای اخیر پویاترین شراکتهای کرهجنوبی نه در آسیا یا آنسوی اقیانوس آرام، بلکه در اروپا، بهویژه با لهستان و چند کشور دیگر عضو اتحادیه اروپا شکل گرفته است.»
ناکارآمدی و ابهام در سیاست خارجی دولت ترامپ
شورای راهبردی آنلاین-رصد: دولت دوم دونالد ترامپ با وعده بازگرداندن قدرت و نفوذ آمریکا، خاورمیانه را به صحنه اصلی سیاست خارجی خود بدل کرده است. رویکرد ترامپ ترکیبی از عملگرایی تاکتیکی و تصمیمهای غیرقابلپیشبینی است. با وجود برخی دستاوردهای سریع، کمبود منابع، نبود راهبرد بلندمدت و ناتوانی در حل بحرانهای مزمن مانند یمن و لبنان، پرسشهایی جدی درباره پایداری این سیاستها در افق بلندمدت ایجاد کرده است.
نقش راهبردی ایران در تامین امنیت دریایی منطقه

امنیت دریایی خلیجفارس و معماری قدرت نوین
دکتر احمد بخشایش اردستانی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی با اشاره به شرایط امنیتی جدید منطقه اظهار داشت: «حمله نظامی ۹ سپتامبر رژیم اسرائیل به دوحه را نمیتوان حادثهای محدود دانست، بلکه باید آن را رویدادی خطرآفرین در نظم امنیتی خلیجفارس تعبیر کرد.» وی تصریح کرد: «این حمله نخستین اقدام مستقیم رژیم اسرائیل علیه یکی از اعضای شورای همکاری خلیجفارس بود و از این نظر، تابوی سنتی عدم تجاوز به کشورهای عربی حوزه خلیجفارس را شکست.»
او افزود: «این حمله نهتنها حاکمیت ملی قطر را نقض کرد، بلکه اعتبار چتر امنیتی ایالات متحده را نیز به چالش کشید؛ چتری که دههها اساس امنیت کشورهای خلیجفارس بود.» استاد روابط بینالملل افزود: «قطر بهعنوان میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا یعنی العُدید، انتظار داشت تحت حمایت مطلق واشنگتن قرار گیرد؛ اما حمله رژیم اسرائیل در زیر این چتر، اعتبار تضمینهای امنیتی آمریکا را به شدت زیر سوال برد. اکنون در پایتختهای عربی این پرسش کلیدی مطرح است که اگر آمریکا نتواند از نزدیکترین متحد خود دفاع کند، تا چه اندازه میتواند ضامن امنیت دیگران باشد.» این استاد دانشگاه توضیح داد: «رژیم اسرائیل با این اقدام میخواست پیامی راهبردی بفرستد؛ اینکه منافع امنیتی خود را بر هرگونه تعهد آمریکا نسبت به متحدان منطقهایاش مقدم میداند. این پیام بهخوبی در جهان عرب درک شد و از همین رو، نقش مخرب رژیم اسرائیل اکنون به یکی از محورهای اصلی محاسبات امنیتی خلیجفارس تبدیل شده است.» او افزود: «ازاینپس، احتمال حمله مستقیم رژیم اسرائیل به سایر کشورها، دیگر فرضیهای دور از ذهن نیست، بلکه خطری واقعی است که باید در همه محاسبات دفاعی لحاظ شود.»
بخشایش اردستانی تأکید کرد: «این حمله در واقع پایان دوران تکیه مطلق کشورهای خلیجفارس بر چتر امنیتی آمریکا بود و آنها را وادار کرده تا به دنبال گزینههای بومی و منطقهای برای تضمین امنیت خود باشند. امروز، منطقه خلیج فارس در آستانه سامان دهی معماری امنیتی جدید و چندلایهای است که در آن، نظم تکقطبی گذشته جای خود را به تعاملات پیچیدهتری داده است. شاهد این مدعا، توافق راهبردی عربستان با پاکستان است و گویا بحرین، امارات، کویت و قطر نیز به دنبال توافقهای مشابه هستند.»
این استاد دانشگاه با اشاره به واکنشهای عربی پس از حمله رژیم اسرائیل گفت: «بلافاصله پس از حادثه دوحه، نشست اضطراری عربی – اسلامی برگزار شد تا همبستگی با قطر اعلام شود؛ اما مهمتر از بیانیههای سیاسی، تصمیم شورای همکاری خلیج فارس برای ایجاد تدابیر دفاعی جدید بود.» او توضیح داد: «این تدابیر شامل تقویت تبادل اطلاعات، تشکیل سامانه هشدار زودهنگام و برگزاری رزمایشهای دفاع هوایی مشترک بود؛ بااینحال تجربه تاریخی ابتکارهایی چون نیروی «سپر جزیره» نشان داده است که این طرحها معمولاً در مرحله اجرا دچار مشکل میشوند.» بخشایش اردستانی خاطرنشان کرد: «پروژه سپر جزیره که قرار بود ستون دفاع مشترک شورای همکاری خلیج فارس باشد، به دلیل نبود هماهنگی و اختلافات سیاسی، هیچگاه عملیاتی نشد. همان چالشها اکنون دوباره ظاهر شدهاند و بیاعتمادی تاریخی و رقابتهای پنهان میان اعضا، مانع اصلی هرگونه همگرایی واقعی است.»
وی تصریح کرد: «در شرایط بحرانی، هر کشوری ابتدا به منافع ملی خود میاندیشد و حاضر نیست اطلاعات حساس نظامی را با دیگران به اشتراک بگذارد. از سوی دیگر، ایجاد سامانههای دفاعی مشترک نیازمند یکپارچگی فنی و سیاسی است که نه زیرساختش فراهم است و نه اراده سیاسی لازم برای تحقق آن دیده میشود.» او افزود: «بنابراین، اگرچه تصمیمات اعضای شورای همکاری خلیج فارس پاسخی فوری به تهدید رژیم اسرائیل است، اما در واقع بیشتر جنبه نمادین دارد و در عمل تغییری بنیادی در معماری امنیتی ایجاد نخواهد کرد. از اینرو، آسیبپذیری امنیتی خلیج فارس همچنان پابرجاست.»
بخشایش اردستانی یادآور شد: «بااینحال، شکلگیری همکاریهای محدود میان مصر و عربستان در حوزه دریایی، آنگونه که در گزارش مؤسسه استیمسون آمده است، میتواند الگویی برای شکلگیری همکاریهای عملیتر در آینده باشد. این همکاریها نشان میدهد کشورهای عربی در پی ایجاد شبکههای امنیتی مکملاند؛ شبکههایی که از مسیر خلیج عدن تا تنگه هرمز امتداد پیدا میکنند و هدفشان مهار تهدیدات علیه کشتیرانی و مسیرهای انرژی است.»
او تأکید کرد و هشدار داد: «ایران باید با دقت این روندها را رصد کند، زیرا هرگونه ائتلاف جدید عربی در حوزه دریایی، حتی اگر در ظاهر علیه رژیم اسرائیل یا در واکنش به ناامنی باشد، در عمل میتواند به تغییر توازن قوا در خلیجفارس منجر شود. تهران باید از دیپلماسی هوشمند و حضور میدانی برای جلوگیری از شکلگیری ساختارهایی که امنیت ملیاش را تهدید میکند، بهره گیرد.»
راهبرد ایران برای بازدارندگی و حضور مؤثر دریایی
بخشایش اردستانی در بخش دیگری از گفتوگو، با اشاره بهضرورت نقشآفرینی فعال ایران در امنیت دریایی خلیجفارس گفت: «ایران باید با تکیه بر توان بومی و جایگاه ژئوپلیتیکی خود، به تامین امنیت منطقه کمک کند.» او تشریح کرد: «تجربه تاریخی نشان داده است که هرگاه کشورهای منطقه به نیروهای خارجی تکیه کردهاند، هزینه بیاعتمادی و بیثباتی افزایشیافته است. ایران باید محور دیپلماسی امنیت منطقهای باشد و ابتکارهایی چون «طرح امنیت جمعی هرمز» را دوباره مطرح و پیگیری کند.» وی افزود: «برای پیشگیری از تهدیدات امنیتی علیه کشتیرانی در خلیجفارس، سه راهبرد همزمان لازم است؛ نخست، ارتقای توان بازدارندگی نظامی از طریق گسترش حضور دریایی و پهپادی؛ دوم، تقویت همکاریهای فنی و اطلاعاتی با کشورهای ساحلی؛ و سوم، استفاده از مسیرهای دیپلماتیک برای کاهش سوءتفاهمها.»
او تأکید کرد: «ایران باید با کشورهایی مانند عمان و قطر گفتوگوهای امنیتی مستمر داشته باشد، زیرا این کشورها همواره نقش متعادلکنندهای در معادلات خلیجفارس ایفا کردهاند. حضور فعال در رزمایشهای مشترک ضد دزدی دریایی و مقابله با قاچاق نیز میتواند به اعتمادسازی کمک کند.» این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: «در شرایطی که توازن قدرت در منطقه در حال تغییر است و بازیگران جدیدی چون چین و روسیه نیز وارد میدان شدهاند، ایران باید بکوشد جایگاه خود را بهعنوان قدرت دریایی باثبات منطقه تثبیت کند. هرگونه خلأ حضور ایران در معادلات امنیتی خلیجفارس میتواند توسط ائتلافهای موقت پر شود که هدف آنها لزوماً همسو با منافع تهران نیست.»
وی در پایان تصریح کرد: «اگر تهران بتواند همزمان با تقویت بازدارندگی نظامی، ابتکارهای گفتوگومحور منطقهای را پیگیری و تقویت کند، میتواند نقش پیشرو و تعیینکنندهای در معماری جدید امنیت خلیجفارس ایفا کند. آینده امنیت دریایی منطقه نه در دستان قدرتهای فرامنطقهای، بلکه در گرو همکاریهای درون منطقهای و درک مشترک از تهدیدات واقعی است.»
0 Comments