پائول استرونسکی و ریچارد سکولسکی تحلیلگران بنیاد کارنگی درگزاشی تحلیلی می نویسند، از سال 2012، روسیه فعالیتی پیچیده، با منابع مالی کافی و تا به امروز موفق را به منظور گسترش نفوذ جهانیاش به هزینه آمریکا و کشورهای غربی انجام دادهاست. مسکو مجموعهای از اهداف را پی گرفتهاست: اهدافی همچون مشوش جلوهدادن دمکراسی و تضعیف نظم بینالمللی لیبرالِ تحت رهبری آمریکا، بویژه در مناطقی که به طور سنتی تحت نفوذ آمریکا قرار دارد؛ ایجاد اختلاف بین نهادهای سیاسی و امنیتی غربی؛ نمایش بازگشت روسیه به عنوان یک ابرقدرت جهانی؛ تقویت مشروعیت داخلی ولادیمیر پوتین؛ و گسترش منافع بازرگانی، نظامی و انرژی روسیه.
اگرچه اقدامات روسیه در حوزه سیاست خارجی اغلب فرصتطلبانه است، این کشور به طور فزایندهای در پی تشکیل جهان چندقطبی است که خود در آن نقش برجستهتری داشته باشد. تشکیلات امنیت ملی روسیه در سطحی گسترده از این هدف و دسترسی بینالمللی حمایت می کند؛ امری که احتمالا پایدارترین ویژگی سیاست خارجی روسیه باقی خواهد ماند. واشنگتن و متحدانش باید اقدامات روسیه را بادقت و مورد به مورد ارزیابی کنند و در صورت لزوم، واکنش هماهنگ نشان دهند.
دستورکار بینالمللی کرملین
- مسکو برای اعمال نفوذ و گسترش جای پای بینالمللی خود به ابزار نسبتاً کمهزینه دیپلماتیک، نظامی، اطلاعاتی، سایبری، تجاری، اقتصادی و انرژی تکیه زدهاست.
- مسکو بر روی اقدامات اشتباه و افزایش احساسات ضدتشکیلاتی در اروپا و شمال آمریکا سرمایهگذاری کردهاست.
- روسیه احتمالا به تلاش خود برای پر کردن خلا قدرت جهانی ناشی از سیاست خارجی ترامپ مبنیبر «اول آمریکا» ادامه خواهد داد.
پیامدها بر سیاست خارجی آمریکا
ساماندهی واکنشی موثر به فعالیتهای جهانی روسیه چالشبرانگیز خواهد بود. برای تحقق این امر، سیاستگذاران آمریکا باید چهار نکته اساسی را در نظر بگیرند:
0 Comments