استیفان شوارتز در مقالهای که در نشریه ویکلی استاندارد وابسته به گروه نومحافظه کاران آمریکا به چاپ رسید، نوشت: روابط خویشاوندی در آل سعود بسیار پیچیده است. سلمان و نایف بن عبدالعزیز در میان یک گروه هفت نفره مشهور به هفت سدیری بودند که همگی پسران حصه بنت احمد بن محمد السدیری همسر مورد علاقه بن سعود، موسس دولت سعودی بودند. حال آنکه ملک عبدالله پادشاه پیشین (14-2005) که به پادشاهی اصلاح طلب نیز مشهور بود، فرزند همسر دیگر بن سعود به نام فهده بنت العاصی بود.
در بین نزدیکان خاندان آل سعود، عبدالله همواره به عنوان دشمنی سرسخت برای سدیریها و البته وهابیت شناخته میشد. حال آنکه نایف بن عبدالعزیز به عنوان مظهر وهابیگری شناخته میشد.
البته فرزند وی محمد کمی معتدلتر از وی به نظرمیرسد که این مساله را میتوان ناشی از نوع رفتارهای مادر وی و تاثیرات تربیتی متاثر از او قلمداد کرد. همچنانکه گزارش آوریل 2015 مجله ونیتیفیر نشان از وجود رویکردهای ضدوهابیتی در مادر وی دارد. ماها بنت محمد بن احمد السدیری همسر مورد علاقه نایف تا پیش از مرگ وی در سال 2012، عکسی از خود را در این مجله ارائه داده بود که در آن نه یک نقاب سیاه که یک ماسک دوره رنسانسی را به صورت داشت. بر اساس این گزارش او میلیونها دلار صورتحساب پرداخت نشده به هتلها، مزونها و فروشگاههای لباس در پاریس بدهکار بود.
در چنین شرایطی با انتصاب محمد بن نایف به عنوان ولیعهد، عملا راه برای ورود بازماندگان سدیری و خروج دیگران از جمله مقرن غیر سدیری از خط جانشینی مهیا شد. همچنانکه انتصاب محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد را نیز میتوان در راستای قدرتیابی دوباره سدیری ها ارزیابی کرد.
مضاف بر آن، باقی ماندن محمد بن نایف و محمد بن سلمان در سمتهای خود یعنی وزارتخانههای کشور و دفاع را نیز میتوان در راستای تقویت نفوذ سدیریها در ساختار قدرت تلقی کرد.
بر اساس این تغییرات، نویسنده مقاله این سوال را مطرح میکند که آیا بازگشت سدیریها از جمله نایف به معنای سرکوب وهابیت است؟ و ادامه میدهد: این مساله تا حد زیادی بعید است و به نظر میرسد که بازگشت دوباره سدیریها در راس قدرت عربستان تا حد زیادی به دلیل تنزل جایگاه عربستان در میان قدرتیابی (داعش) در عراق وسوریه و قیام انصارالله در یمن باشد.
بر همین اساس سلمان به منظور جلوگیری از گسترش این وضعیت سعی دارد تا با در پیشگرفتن برخی اصلاحات، افکار عمومی داخلی و منطقهای را از موضوع افراطگرایی و نقش سعودیها در حمایت از آن منحرف کند، ضمن اینکه این مساله میتواند به متحد کردن مردم در حمایت از حاکمان آل سعود نیز کمک کند.
در چنین شرایطی انتقال قدرت به نسل جوان شاهزادگان همچون محمد بن نایف و محمد بن سلمان میتواند سیگنالهایی را درباره کاهش قدرت سالخوردگان در ساختار قدرت عربستان ارسال کند.
اما در میان تغییرات کابینه، انتصاب عادل الجبیر 53 ساله به عنوان وزیر امور خارجه این کشور بسیار حائز اهمیت است. کسی که بارها به دفاع از کشورش در برابر انتقادها و حملات رسانهای غرب درباره مشارکت عربستان در حادثه 11 سپتامبر پرداخته بود و در سال 2007 نیز به عنوان سفیر عربستان در واشنگتن منصوب شد. او جانشین سعود الفیصل 75 سالهای شده است که از این پس تنها به عنوان مشاور سلمان خدمت خواهدکرد.
علاوه بر این سلمان نیز همچون ملک عبدالله، هیچ سمتی را به بندر بن سلطان فرزند یکی از هفت سدیری نداد تا نشان دهد که در سیاستهای سلمان عملگرایی جای منافع قبیلهای را گرفته است. همچنانکه سپردن وزارت خارجه به فردی خارج از خانواده سلطنتی را میتوان موید همین سیاست دانست.
با این حال جایگزینی روند انتقال قدرت از کانالهای مدنی به جای سازوکارهای وراثتی با توجه به آشفتگیهای داخلی چندان ساده نیست، همچنانکه انتظار برای تحقق دگرگونیهای عمیق اجتماعی و تحقق وعدههایی همچون گسترش حقوق زنان، ایجاد رقابت واقعی و افزایش قدرت قوه قضائیه که آل سعود برای انتخابات محلی 2015 داده، چندان امیدوارکننده نیست.
0 Comments