جدیدترین مطالب
همکاری دفاعی اروپا و کره جنوبی و محدودیتهای آن
شورای راهبردی آنلاین-رصد: «با تداوم تهاجم روسیه که امنیت شرق و شمال اروپا را برهم زده است، هیچ کشوری به اندازه کرهجنوبی نمیتواند با این وضعیت همدلی کند. سئول که در برابر همسایهای مسلح به سلاح هستهای و در آنسوی یکی از نظامیترین مرزهای جهان قرار دارد، سالهاست بر راهبردی دوگانه تکیه کرده است: تقویت بازدارندگی در داخل و ایجاد شرکای راهبردی در خارج. بااینحال، در سالهای اخیر پویاترین شراکتهای کرهجنوبی نه در آسیا یا آنسوی اقیانوس آرام، بلکه در اروپا، بهویژه با لهستان و چند کشور دیگر عضو اتحادیه اروپا شکل گرفته است.»
ناکارآمدی و ابهام در سیاست خارجی دولت ترامپ
شورای راهبردی آنلاین-رصد: دولت دوم دونالد ترامپ با وعده بازگرداندن قدرت و نفوذ آمریکا، خاورمیانه را به صحنه اصلی سیاست خارجی خود بدل کرده است. رویکرد ترامپ ترکیبی از عملگرایی تاکتیکی و تصمیمهای غیرقابلپیشبینی است. با وجود برخی دستاوردهای سریع، کمبود منابع، نبود راهبرد بلندمدت و ناتوانی در حل بحرانهای مزمن مانند یمن و لبنان، پرسشهایی جدی درباره پایداری این سیاستها در افق بلندمدت ایجاد کرده است.
أحدث المقالات
همکاری دفاعی اروپا و کره جنوبی و محدودیتهای آن
شورای راهبردی آنلاین-رصد: «با تداوم تهاجم روسیه که امنیت شرق و شمال اروپا را برهم زده است، هیچ کشوری به اندازه کرهجنوبی نمیتواند با این وضعیت همدلی کند. سئول که در برابر همسایهای مسلح به سلاح هستهای و در آنسوی یکی از نظامیترین مرزهای جهان قرار دارد، سالهاست بر راهبردی دوگانه تکیه کرده است: تقویت بازدارندگی در داخل و ایجاد شرکای راهبردی در خارج. بااینحال، در سالهای اخیر پویاترین شراکتهای کرهجنوبی نه در آسیا یا آنسوی اقیانوس آرام، بلکه در اروپا، بهویژه با لهستان و چند کشور دیگر عضو اتحادیه اروپا شکل گرفته است.»
ناکارآمدی و ابهام در سیاست خارجی دولت ترامپ
شورای راهبردی آنلاین-رصد: دولت دوم دونالد ترامپ با وعده بازگرداندن قدرت و نفوذ آمریکا، خاورمیانه را به صحنه اصلی سیاست خارجی خود بدل کرده است. رویکرد ترامپ ترکیبی از عملگرایی تاکتیکی و تصمیمهای غیرقابلپیشبینی است. با وجود برخی دستاوردهای سریع، کمبود منابع، نبود راهبرد بلندمدت و ناتوانی در حل بحرانهای مزمن مانند یمن و لبنان، پرسشهایی جدی درباره پایداری این سیاستها در افق بلندمدت ایجاد کرده است.
متن کامل سخنرانی دکتر خرازی در همایش «حقوق بینالملل تحت تهاجم: تجاوز و دفاع» – مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه

بسم الله الرحمن الرحیم
تشکر میکنم از جناب آقای دکتر عراقچی و جناب آقای دکتر خطیبزاده که چنین اجلاسی را برگزار کردهاند. این اجلاسها میتواند در جهت تبیین مسائل ایران و منطقه نقش بسیار مهمی را ایفا کند. اجلاس امروز که بحث تجاوز و دفاع است و در سخنرانیهای مختلفی که امروز در پنلهای چندگانه انجام گرفته، آنگونه که به من گزارش شد، به خوبی شرایط امروز بینالمللی را از جهت عدم احترام به قانون و حقوق بینالملل تبیین کردهاند.
متأسفانه گرچه زحمات بسیار زیادی در دنیا کشیده شد تا سازمان بینالملل به وجود اید و قوانین بینالمللی تدوین شود، با این امید که بتواند بر روابط کشورها حاکم باشد و از جنگ و خونریزی جلوگیری شود، متأسفانه میبینیم که قانونمداری تبدیل به زورمداری شده است. بهخصوص با ظهور آقای ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا که اصالتاً اعتقادی به قوانین بینالمللی ندارد و حتی برای اینکه بتواند به اهداف خودش نائل آید، به زور و فشار و جنگ متوسل میشود.
ایران از بانیان سازمان ملل متحد بوده است و در تمام این دورهها تلاش کرده است قوانین بینالمللی جاری و از جنگ و خونریزی جلوگیری شود، ولی متأسفانه قدرتها همواره از چنین سازمانی سوءاستفاده کردهاند و سال به سال سازمان ملل ضعیفتر شده است. امروزه میبینیم سازمان ملل متحد وضعیت بسیار ضعیفی دارد، به طوری که قدرتها هر تصمیمی بخواهند میگیرند و سازمان ملل در اینکه بتواند جلوی تصمیمات غلط آنها را بگیرد، ناتوان است. حتی شاهد بودیم که در همین مسائل اخیر جنگ غزه چه بیاحترامیهایی به شخص دبیرکل سازمان ملل شد. این نشاندهنده تنزل سازمان ملل از جایگاه خودش است، به جای اینکه قانون مبنا باشد و سازمان ملل بتواند نقش خودش را ایفا کند، زورمداری حاکم شده است.
به هر صورت، اسم این اجلاس که «تجاوز و دفاع» است، برگرفته از عنوان کنفرانس «تجاوز و دفاع» است که ما در آخر جنگ تحمیلی هشتساله داشتیم. آن موقع من مسئول تبلیغات جنگ بودم و کنفرانسی را برگزار کردیم که در آن از حقوقدانان و افراد برجسته از کشورهای مختلف دعوت شد. کنفرانس «تجاوز و دفاع»، کنفرانس بسیار موفقی بود از این جهت که مبانی حقوقی آنچه را در جنگ تحمیلی به عنوان یک تجاوز آشکار اتفاق افتاده بود، بررسی کردند و تجربهای شد که چگونه میتوان از تجاوزات بعدی جلوگیری کرد.
ما در جنگ هشتساله، هشت سال استقامت کردیم. تلاشهای زیادی بود که ما آتشبس را بپذیریم و بعداً به مذاکره بپردازیم، ولی ایران این را نپذیرفت و تلاش کرد که به دست جوانان خودش و نیروهای مسلحش، دشمن را از خاک ایران اخراج کند. این توفیق بزرگی برای ایران بود که در زمانی که تازه انقلاب شده بود و دشمنان فکر میکردند که همه چیز به هم ریخته است، میتوانند ایران را تجزیه کنند و به اهداف خودشان برسند، با ارادهای که مردم عزیز ما و جوانان غیور ما از خود نشان دادند توانستند دشمن را از سرزمین ایران بیرون کنند.
اگر ما بررسی کنیم، میبینیم که بین آن جنگ هشتساله و این جنگ 12 روزه وجوه تشابهی وجود دارد. در جنگ هشتساله استقامت، انسجام و تابآوری مردم بود که در برابر دشمن به پیروزی انجامید. اراده، تصمیم و انگیزه نیروهای مسلح ما بود که در برابر دشمن ایستادند و از کشور دفاع کردند. در جنگ 12 روزه هم میبینیم که به همین ترتیب بود. دیدید که تابآوری و ایستادگی مردم و انسجامی که ایرانیان در برابر بیگانگان از خود نشان دادند، خیلی مؤثر بود. در حالی که دشمنان میخواستند کاری کنند که فروپاشی رخ بدهد، ایرانیان در هر جا که بودند، چه در داخل کشور چه در خارج کشور، انسجام خودشان را در مخالفت با دشمن و مبارزه با دشمن به خوبی نشان دادند.
اتکا به خود در جنگ هشتساله و در این جنگ 12 روزه یکی دیگر از وجوه تشابه این دو جنگ بود. ما در جنگ هشتساله به بیگانه متکی نبودیم. به خودمان متکی بودیم. در این جنگ 12 روزه هم دیدید که کسی به ما کمک نکرد و تنها خودمان بودیم که از کشورمان دفاع کردیم. در جنگ هشتساله با اتکا به نیروهای توانمند خودمان توانستیم از سلاحهایی که از دوران رژیم گذشته باقی مانده بود، به خوبی استفاده کنیم. هواپیماهای اف۱۴که برخوردار از آخرین فناوری روز بود از دوران زژیم گذشته در اختیار نیوی هوایی کشور بود، اما وقتی کارشناسان و نیروهای آمریکایی ایران را ترک کردند، همه تصور میکردند که ما نمیتوانیم از این هواپیماها استفاده کنیم، ولی نیروهای زبده ایرانی توانستند از این هواپیماها به خوبی استفاده کنند. یعنی به اتکای خودمان و بدن کمک مشاوران خارجی توانستیم از سلاحهای موجود استفاده کنیم و سلاحهای دیگری را هم خودمان بسازیم. در دوران جنگ ۸ ساله تولید سلاح، از جمله موشک شروع شد. موشک در واقع محصول دوران جنگ است و امروز به مرحلهای رسیده که ایران به عنوان یکی از قدرتهای موشکی دنیا محسوب میشود.
همچنین شباهت دیگری که بین این دو جنگ وجود داشت، این بود که در دوران جنگ هشتساله سازمانهای بینالمللی هیچ اقدامی به نفع ایران نکردند. حتی قطعنامه ۵۹۸ را که صادر کردند، میبینید چیزی در آن به نفع ایران نیست، بلکه تنها آنچه وجود دارد این است که آتشبس شود، اسرا مبادله شوند، کمیتهای تشکیل شود که تشخیص دهد متجاوز کیست. البته آنقدر تجاوز آشکار بود که بالاخره سازمان ملل هم مشخص کرد که متجاوز رژیم صدام بوده، ولی کمکی به جمهوری اسلامی ایران نشد. در جریان اخیر هم دیدید سازمان ملل هیچ کمکی به جمهوری اسلامی ایران نکرد. تنها آقای دبیرکل به طرفین توصیه فرمودند که خویشتنداری کنید. اینها نشان میدهد که واقعاً سازمان ملل آن نقش برجستهای را که باید داشته باشد، ندارد.
حالا بر اساس شباهتهای این دو جنگ و واقعه بزرگ میتوان این نتیجه را گرفت که اولا ایرانی تن به ذلت نمیدهد و در برابر زور میایستد. ایرانی استقلال خودش را با هیچ چیز مبادله نمیکند. ایرانی خوداتکاست و بر اساس شعار «ما میتوانیم» تلاش میکند که مشکلاتش را خودش حل کند. این را ما امروزه به خوبی در تولید سلاح میبینیم که با اتکای نیروهای زبده خودمان توانستیم با تولید موشک و سایر سلاحها از خودمان دفاع کنیم.
در عین حال، ایرانی وقتی دست دوستی به سمتش دراز شود، آمادگی دارد که گفتوگو کند، صحبت کند و به صلح برسد. چنانکه ما بعد از اینکه رژیم صدام ساقط شد، زمانی که نیروهای داعش که ساخته آمریکاییها بودند، نزدیک بود حکومت بغداد را سرنگون کنند، با اینکه عراقیها قبلاً با ما در جنگ بودند، به کمک آنها رفتیم. لذا در برابر دست دوستی، مثبت برخورد و کمک کردیم. امروز هم به همه همسایگانمان از جمله عراق کمک میکنیم.
این سؤال در نشستهای مختلف همواره مطرح بوده است که استقامت ایران، ایستادگی ایران و مقاومت ایران در برابر زور و در برابر بیگانگان تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ و این سؤالی است که همواره مطرح بوده است. از جمله چند سال پیش که من در مجمع دوحه شرکت کرده بودم. عدهای از ایرانیانی که در اندیشکدههای مختلف مشغول فعالیت هستند، با من ملاقات داشتند. از جمله همین آقای ولی الله نصر بود که در آن جلسه از من سؤال کرد تا چه زمانی میخواهید به این روش مقاومتی خود ادامه دهید؟
من به ایشان گفتم تا زمانی که موجودیت ایران انقلابی را بپذیرند و چارهای نداشته باشند جز اینکه چه خوششان بیاید چه خوششان نیاید، این موجودیت را بپذیرند.
اخیرا آقای ولی الله نصر در مصاحبهای گفته بود ایرانیها طی 40 سال گذشته جامعهای خودکفا، ماهر و با اعتماد به نفس ساختهاند و به همین دلیل توانستهاند در برابر تحریمها و فشارها تاب بیاورند. او گفته بود که راهبرد ایران دارای دو ستون است، یکی حفاظت از استقلال خود و دوم مقاومت در برابر فشارهای غرب.
اینکه آقای ولی الله نصر، به عنوان کسی که در اندیشکدههای مختلف آمریکا فعال است، به این نتیجه رسیده، خودش خیلی جالب است که میگوید حفاظت از استقلال و مقاومت در برابر فشار غرب، دو ستون استراتژی ایران است.
باری، ایران با کسی سر استقلال خودش معامله نخواهد کرد. برخلاف کشورهایی که حاضرند استقلال خودشان را به حراج بگذارند، ایران هیچوقت تسلیم نخواهد شد. این روحیه «ما میتوانیم» ایرانی که وقتی تصمیم بگیریم میتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم و میتوانیم در برابر بیگانگان و زورمداری دیگران ایستادگی کنیم، این در واقع، ارمغان استقلال و تابآوری در برابر فشارهای بیگانه است.
علاوه بر آقای نصر، اخیراً آقای ارتشبد مککنزی که رئیس قبلی سنتکام بود و الان بازنشسته شده، مصاحبه خیلی جالبی کرده است. اولاً آقای مککنزی، اوضاع منطقه را بهخصوص ایران را خیلی بهتر از آقای ترامپ میشناسد، چون بالاخره متصدی این قضیه در این منطقه بوده است.
او در مصاحبه خود میگوید: «ایران فرهنگی متفاوت و تاریخی پرافتخار دارد. ایران از میان نخواهد رفت. این کشور ملتی است که از نقشه سیاسی منطقه حذفشدنی نیست. تحلیل قدرت ایران بدون درک عمیق تاریخی و فرهنگی آن ممکن نیست. ایران کشوری است که گذشته هزارانسالهاش، امروز آن را شکل داده و در مقابل نگاه کوتاهمدت و محدود آمریکاییها توانسته است، نه فقط باقی بماند، بلکه قدرت و نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد. تصور ناپدید شدن ایران خیال خامی است. این کشور هزاران سال است که پابرجاست و در آینده نیز پابرجا خواهد بود. حتی اگر از شکل فعلی حکومت در ایران بیزار باشیم، باید بپذیریم که این ملت ماندنی است.»
او در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به ماندگاری و مقاومت ملت ایران میگوید: «ایران توانایی بالایی برای تحمل فشار و حفظ موقعیت خودش را دارد.»
بنابراین میبینید دشمنان ما هم دارند تأیید میکنند که ایران ماندنی است، ایران مقاوم است، مردم ایران دارای تابآوری بسیار بالایی هستند، مردم ایران تسلیم نمیشوند و بر اهداف خودشان میایستند.
و اما تفاوت عمدهای که این دو جنگ، یعنی جنگ هشتساله و جنگ 12 روزه داشت، این بود که در حالی که در جنگ 12 روزه رژیم اسرائیل با کمک غرب و با حمایت و مشارکت آمریکا به ایران تجاوز کرد، اما رژیم صدام در تجاوز نظامی عراق به ایران تنها بود. در حالی که رژیم اسرائیل تنها نبود و کشورهای غربی و بهخصوص آمریکا، چه در تسلیحش و چه در حضور فیزیکی و عملی در این جنگ، به رژیم اسرائیل کمک کردند. سلاحهای کشنده به اسرائیل دادند و عملاً همانطور که آقای ترامپ خودش اخیراً مسئولیت پذیرفت، مشارکت عملی در این جنگ داشت.
آقای ترامپ اخیراً در یک مصاحبهای گفت که «اسرائیل اول حمله کرد. این حمله بسیار بسیار قدرتمند بود. من مسئول آن بودم». یعنی رسماً مسئولیت پذیرفت که او به قول صدر اعظم آلمان مسئول کار کثیفی است که رژیم اسرائیل انجام داده است.
وقتی که رئیس جمهور یک کشور میآید و رسماً مسئولیت میپذیرد، طبیعتاً باید مسئولیت عواقبش را هم بپذیرد. لذا این حق جمهوری اسلامی ایران است که خواستار حقوق خودش در قبال این تجاوزی باشد که با مسئولیت آمریکا انجام گرفت؛ از آمریکا بخواهد که غرامت خساراتی را که بر ایران وارد شده، چه خسارات مادی و چه خسارات جانی و چه خسارات روانی بپردازد.
آمریکاییها خودشان بابت خسارات روانی که به مردمشان، در اثر مسائل مختلفی که برایشان اتفاق میافتد، خسارت میطلبند، باید خسارت روانی دیگرانی را هم که در اثر تجاوز آمریکا رخ داده، بپردازند.
تردیدی نیست که عملیات نظامی رژیم اسرائیل و آمریکا علیه تأسیسات هستهای ایران غیرقانونی بود. اساساً حمله به تأسیسات هستهای اقدامی غیرقانونی است، مخصوصاً تأسیسات هستهای که تحت پادمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد. بنابراین وقتی آمریکا مسئولیت این جنگ را پذیرفته، طبیعتاً باید مسئولیت غرامت آن را هم بپذیرد.
به هر صورت رئیسجمهور آمریکا باید بداند که صلح از طریق اعمال زور به دست نمیآید و جمهوری اسلامی ایران در برابر زورگوییهای آنها خواهد ایستاد و ایران همانطور که در جنگ هشتساله و در جنگ 12 روزه نشان داد، از حقوق خودش دفاع خواهد کرد.
در عین حال جمهوری اسلامی ایران همواره در طول حیات خودش نشان داده که آماده مذاکره است؛ منتهی مذاکرهای که بر اساس اصل برابری و احترام متقابل باشد. اشکال کار این است که آمریکاییها برای چنین مذاکرهای آمادگی ندارند، بلکه صرفاً خواستار تحمیل خواست خودشان بر دیگران با استفاده از زور هستند.
طبیعتاً ایران هیچوقت زیر بار این تحمیل نخواهد رفت. آنها حتی با تمسک به فشار اقتصادی و عملیات نظامی میخواهند اهداف نامشروع خودشان را بر ایران تحمیل کنند. این روش طبیعتاً از نظر هر ایرانی، روش مردودی است. به همین دلیل است که ایرانیان در برابر این زورگوییها میایستند.
یکی از مشکلاتی که آمریکا امروزه با آن روبهروست، این است که آقای ترامپ سابقه و تجربه دیپلماتیک نداشته است. اتفاقاً تیمش هم اینگونه هستند. تیمش هم سابقه دیپلماتیک نداشتهاند. تیم ایشان اغلب مجریان و شومنهای تلویزیونی فاکسنیوز و امثال اینها بودند. آنها فکر میکنند صحنه سیاسی و دیپلماسی هم یک صحنه تلویزیونی است که بیایند نمایش بدهند و آن جنس کارشان را به پیش ببرند.
در گذشته افرادی بودند که رئیسجمهور آمریکا شدند و سابقه دیپلماتیک نداشتند. مثلاً آقای ریگان هنرپیشه بود، ولی قبل از اینکه رئیسجمهور شود، مدتی فرماندار کالیفرنیا بود و بالاخره تجربهای اندوخت. بعد هم تیمی قوی داشت و آنها برایش چهره ساختند. آقای کارتر کشاورز بود، ولی قبل از اینکه بیاید رئیسجمهور شود در جورجیا فرماندار بود. بنابراین تجربههایی کسب کرد.
ولی آقای ترامپ ملاک بود و بدون تجربه دیپلماتیک به شکلی رئیسجمهور شد. لذا واقعاً آقای ترامپ، چه خودش و چه اطرافیانش، اساساً آن تجربه لازم دیپلماسی را ندارند.
نمونهای از بیتجربگی این تیم همین روزها درست قبل از انتخابات عراق مشاهده شد. وزیر جنگ آمریکا با عراقیها تماس گرفت و خیلی بیادبانه آنها را در خصوص حشد الشعبی تهدید کرد که باید حشد الشعبی را برچینید.
خب این خیلی بیادبانه است که یک کشور برای کشور دیگری پیامی بفرستد و این گونه دستور دهد. عراقیها که طبیعتاً زیر بار این توهینها نمیروند. لذا در اثر همین بیتجربگی آمریکاییها، اتفاقاً انتخابات عراق بسیار باشکوه و با حضور بیش از ۵۹ درصد از مردم برگزار شد. اتفاقاً نیروهای انقلابی رأی بسیار بالاتری آوردند، به طوری که الان بیشتر صندلیهای پارلمان عراق در اختیار این نیروها است.
این نتیجه عدم تجربه در زمینه دیپلماسی است که جوری برخورد کنند که درست نتیجه عکس دهد. در مورد ایران با این نوع برخوردهایی که آقای ترامپ و اطرافیانش نسبت به ایرانیان کردند، طبیعی است که ایرانیان زیر بار این فشارها نمیروند و در برابر این زورگوییهای آمریکاییها میایستند.
البته مبارزه همواره فراز و نشیب دارد. در این تردید نیست. وقوع شکست یا پیروزی در مبارزه یک امر طبیعی است. اگر امروز اسرائیلیها با کمک آمریکاییها این جنایات عظیم را در غزه انجام دادند، کشتار بیرحمانهای کردند و مردم را با قحطی به عنوان یک سلاح روبهرو ساختند، این بدان معنا نیست که اراده مردم فلسطین از بین رفتنی است.
اراده انسانها را نمیشود با تفنگ از بین برد. بنابراین اگر امروزه فلسطین با این وضع در اثر تجاوزات و جنایات رژیم صهیونیستی و حمایت آمریکا روبهرو شده، این بدان معنا نیست که حماس از بین رفتنی است، این بدان معنا نیست که حزبالله در لبنان از بین رفتنی است، این بدان معنا نیست که انصارالله در یمن از بین رفتنی است یا حشد الشعبی عراق تحت فشار بیگانگان از بین رفتنی است.
فراز و نشیب طبیعی است، ولی اراده انسانها را در دفاع از خودشان و دفاع از میهنشان و دفاع از آرمانهایشان، با زور و فشار و اسلحه نمیشود از بین برد.
این نتیجه ظهور انقلاب اسلامی در کشور ماست. یعنی وقتی انقلاب اسلامی ظهور کرد، کشورهای منطقه، بهخصوص مسلمانان منطقه، نسبت به حقوق خودشان بیدار شدند و در جهت احقاق حقوقشان مصممتر گشتند.
طبیعتاً از آثار انقلاب اسلامی ایران است که ما امروزه در کشورهای منطقه از جمله در عراق، لبنان و یمن و کشورهای مختلف میبینیم مردم دارند برای حقوق خودشان مبارزه میکنند.
و اما در پایان من یک توصیهای به آقای ترامپ دارم. همان طور که اسلاف آقای ترامپ تجربه کردند و دیدند ایران با زور از بین رفتنی نیست، ایران کشوری مصمم است و بر سر احقاق حقوق خودش میایستد. ما این را در قضیه هستهای مشاهده کردیم. زمانی که کشورهای غربی حاضر نبودند ما حتی ۱۵ سانتریفیوژ را در کشورمان راهاندازی کنیم و انواع فشارها را بر ما وارد میکردند، ما در آخرین روزهای دوران وزارت خود من، تصمیم گرفتیم که تعلیق را بشکنیم و غنیسازی را شروع کنیم. آمریکاییها یکباره دیدند که ۱۹ هزار سانتریفیوژ به چرخش درآمده است. متوجه شدند که با فشار نمیشود ایران را منکوب کرد. خودشان پیشنهاد کردند که بیایید مذاکره کنیم. از طریق عمان مذاکراتی انجام گرفت و بالاخره به برجام منتهی شد.
بنابراین توصیه من به آقای ترامپ این است که تجربه پیشینیان خود را بررسی و مطالعه کنید. همانطور که آنها ناچار شدند که نهایتاً جمهوری اسلامی را با همین وضعیت و کیفیتی که هست، به عنوان یک کشور و ملت مقاوم بپذیرند، شما هم ناچار خواهید بود که جمهوری اسلامی ایران را بپذیرید. بیایید با جمهوری اسلامی ایران بر اساس احترام متقابل و بر اساس اصل برابری مذاکره واقعی کنید.
ما از مذاکره فراری نیستیم، ولی برای مذاکرهای که تحت فشار و تفنگ و اسلحه و جنایت باشد، طبیعتاً آمادگی نداریم.
بنابراین توصیه من به آقای ترامپ این است که بیایید و رویکرد مثبتی را انتخاب کنید و آمادگی خودتان را برای اینکه بتوانید بر اساس اصل برابری و احترام متقابل مذاکره کنید، نشان دهید و خواهید دید که چه آثاری در پی خواهد داشت.
البته در عین حال بدانید که ما از غنیسازی برای مصارف صلحآمیز دست برنخواهیم داشت. ما قدرت دفاعی خودمان را از دست نخواهیم داد و استقلال خودمان را هم به حراج نخواهیم گذاشت.
خیلی متشکرم.
0 Comments