جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
فراتر از کاتالونیا
نگاهی به جنبشهای جداییطلب اروپا
اندیشکده استراتفور نوشت: قرنها جنگ، تهاجم و مهاجرت اجباری، مرزهای سیاسی و قومی را از نو تعیین کرده و منجر به قارهای پرجمعیت با کشورهای مستقل شده است. حدود یک چهارم از تمام کشورهای جهان در اروپا قرار دارند و تقریبا در همه کشورها گروههای کوچکتری وجود دارند که خواستار حقوق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیشتری میباشند.
بههمین دلیل است که فشار کاتالونیا برای جدایی از اسپانیا، اتحادیه اروپا را عصبی کرده است. در چند دهه گذشته، تعداد کمی از جنبشهای خودمختار در اروپا به عظمت کاتالونیا رسیدهاند. و دیگر ملتها بیثباتیاین منطقه را بهدقت زیر نظر دارند و ازاین که نیروهای جداییطلب آنها نیز شعلهور شوند، وحشت دارند. اما در حالی که بسیاری از اعضای اتحادیه اروپا نیاز به مقابله با مسائل مشابه با انگیزه جداییطلبان کاتالان دارند، هر جنبش خاص متفاوت است و در چارچوب اقتصادی و سیاسی منحصر به فرد خود قرار دارد. و کاتالونیا بههیچوجه یک نقشه راه آسان برای دیگران ارائه نمیدهد.
همدلی محتاطانه
بیشتر جنبشهای خودمختاری در اروپا با کاتالونیا همدردی میکنند. اما بهندرت به پیروی مستقیم از مسیر کاتالونیا، بهویژه پس از مشاهده نااطمینانی سیاسی و اقتصادی ناشی از اقدامات یکجانبه آن، ابراز علاقه میکنند. برای مثال، در فرانسه، رئیس مجمع منطقهای کورسیکا به تازگی از “تولد جمهوری کاتالونیا” ستایش به عمل آورد، اما پس از آن پذیرفت که جزیره کوچک او هنوز آماده استقلال نیست. همچنین رهبر اتحاد دموکراتیک مجارها در رومانی، موضع محتاطانه مشابهی گرفت و گفت که اقلیت مجارستانی استقلال نمیخواهد و تنها خواهان حق حفاظت از هویت خود است. و در اسپانیا، دولت باسک نگران است که جداییطلبان کاتالان میتوانند درخواست برای جداییطلبی باسک را شعلهور سازند و احتمالا صحنه را برای کنترل مستقیم منطقه، همانند کاتالونیا فراهم نمایند. بااین حال، جنبشهای فوق در مقایسه با جنبشهای کشورهایی مانند ایتالیا، بلژیک و انگلستان که گروههای خودمختاری فعال و قدرتمندی هستند و اغلب بر سیاستهای کشورهای خود تاثیر میگذارند، کوچک میباشند.
همدلی محتاطانهایتالیا: اجتناب از مقایسه
درایتالیا، کوههای آلپ به طرف شمال یک مرز طبیعی با همسایگان خود ایجاد میکند، در حالی که رشته کوههای آپنین شبهجزیره را به طرف جنوب مرکزی به دو قسمت تقسیم میکند. در نزدیکی ساحل، ایتالیا دو جزیره بزرگ سیسیلی و ساردینیا را در دریای مدیترانه تحت کنترل دارد. ایتالیا که از نظر جغرافیایی تقسیمشده میباشد و پیوسته تحت حمله قرار میگیرد، به مدت طولانی علیه تجزیه مبارزه کرده است. پس از یکپارچه شدن در دهه 1860، هویتهای منطقهای قوی و سطوح متضاد توسعه اقتصادی – بهویژه بین منطقه صنعتی و ثروتمند شمال و منطقه نسبتا فقیر و عمدتا کشاورزی جنوب – این کشور را تعریف کرد.
مناطق شمالی به طور معمول در پرداخت مالیات به دولت ایتالیا، بیشتر از آنچه که در عوض دریافت میکنند، کمک میکنند. و در دهههای اخیر احساسات خودمختاری در شمال فعالتر بوده و از سوی “حزب سیاسی اتحادیه شمالی” حمایت شده است.این حزب که در اواسط دهه 1980 تشکیل شد، در ابتدا بر روی استقلال مالی بیشتر برای شمال ایتالیا تمرکز داشت. در اواسط دهه 1990، حزب آشکارا خواستار جدایی شد اما پس از یک رشته نتایج ناامید کننده در انتخابات و تغییر رهبری، به سیاست ضد مهاجرت، ضد ساختار قدرت موجود و مخالفت با افزایش قدرت اتحادیه اروپا در اوایل سالهای 2010 روی آورد تا مخاطبان بیشتری را جذب کند. این حزب اکنون سکوی نزدیکتر به ملیگرایی بهجای جداییطلبی شمال را ترویج میکند.
حتی اگر رم کاتالونیای از نوع ایتالیا را روی دست خود نداشته باشد، با چالش یافتن موازنهای که مناطق مختلف را راضی کند بدون آن که به درآمدهای مالی ایتالیا آسیب برساند، مواجه است.
نظرسنجیهای کنونی نشان میدهد اکثر رایدهندگان شمال ایتالیا خودمختاری مالی را به استقلال ترجیح میدهند. در 22 اکتبر، دو منطقه شمالی لومباردی و وِنِتو همهپرسیهای غیرالزامآور برای رسیدگی بهاین مسئله برگزار کردند که طی آن رایدهندگان به دولتهای منطقهای اجازه دادند که از رم خواستار خودمختاری بیشتر در مورد مسائلی چون مالیات و آموزش و پرورش شوند. لومباردی و ونتو روشن ساختهاند که ادعای آنها هیچ ارتباطی با کاتالونیا ندارد و گفتهاند که خواستار استقلال نیستند. ولی حتی اگر رم یک کاتالونیای از نوع ایتالیا روی دست خود نداشته باشد، هنوز هم با چالش یافتن موازنهای که این مناطق را راضی کند بدون آن که درآمدهای مالی ایتالیا را به خطراندازد، مواجه میباشد. در صورتی که رم نتواند به چنین موازنهای دست یابد، امکان دارد لفاظیهای جداییطلبان از سر گرفته شود.
بلژیک: قانون ظریف ایجاد موازنه
بحران کاتالان در بلژیک، بروکسل را در موقعیت ناراحتکنندهای قرار میدهد. بلژیک همانند ایتالیا یک کشور تقسیم شده میباشد. کسانی که در منطقه ثروتمند و هلندی زبان فلاندرز در شمال هستند اغلب از کسانی که در منطقه فقیر و فرانسه زبان والونیا در جنوب میباشند، انتقاد میکنند. و اگر چه در هر دو منطقه جنبشهای ملیگرایانه وجود دارد، ملیگرایی فلاندرزها بهویژه در سالهای اخیر فعال بوده و بسیاری در فلاندرز معتقدند نظام بلژیک مبنی بر انتقال سرمایه از مناطق ثروتمندتر به مناطق فقیرتر ناعادلانه است. علاوه براین، دولت پیچیده فدرال بلژیک تمایل دارد دولتهای ائتلافی غولپیکرایجاد کند که رأیدهندگان آن را بیاثر میدانند. اهداف ملیگرایان فلاندرز گوناگون است بهطوری که برخی پیشنهاد میکنند بلژیک به یک کنفدراسیون تبدیل شود و عدهای دیگر خواستار استقلال فلاندرز هستند. زمینه مشترک میانه این آرزو است که بروکسل امتیازهای اضافی ویژه در زمینههایی مانند امنیت اجتماعی و عدالت به دولت منطقهای فلاندرز اعطا کند.
بحران کاتالان موجب تشدید تلاشهای دولت بلژیک برای متحد ماندن، بهویژه اکنون که رئیس پیشین کاتالونیا به بروکسل فرار کرده، شده است. برخی از گروههای ملیگرای فلاندرز از آرمان کاتلونیا حمایت میکنند و یک عضو ارشد “اتحاد جدید فلاندرز” اخیرا پیشنهاد پناهندگی به رهبران برکنار شده کاتالان را داد. ولی بروکسل با تاکید بر کنترل جنبشهای جداییطلب خود و وفادار ماندن به اتحادیه اروپا اعلام کرد که بیانات ائتلاف فلاندرز منعکسکننده موضع رسمی بلژیک نمیباشد. این کشور در اقدام دیگری برای ایجاد موازنه در حمایت از وحدت ارضی اسپانیا به دیگر اعضای اتحادیه اروپا پیوست.
بریتانیا: منطقههای بیشتر، مشکلات بیشتر
در عین حال، در بریتانیا بحران کاتالان، چشمانداز پرآشوب بعد از برکسیت را پیچیدهتر کرده است. همهپرسی برای خروج از اتحادیه اروپا، مباحثات دیرینه در مورد تمامیت ارضی، بهویژه در ارتباط با اسکاتلند و ایرلند شمالی را تجدید کرده است. و تلاش کاتالونیا برای رسیدن به استقلال تنها مسئله را شعلهور میسازد. در اسکاتلند که در سال 2014 همهپرسی برای استقلال برگزار شد، اکثریت به ماندن در اتحادیه اروپا رای دادند. و هرچند حزب ملی اسکاتلند همواره از آرمان کاتالونیا حمایت کرده است، نمیخواهد به عنوان حامی حرکتهای یکجانبه توسط دولتهای منطقهای یا مخالفت با اسپانیا مشاهده شود. در حال حاضر این حزب به دنبال رأی دیگری برای استقلال است و بهویژه نسبت به آسیب رساندن به رابطه ارزشمند خود با اتحادیه اروپا محتاط است.
اما در حالی که لندن گرفتار مذاکرات برکسیت است و حزب ملی اسکاتلند در موقعیت ضعیفی قرار دارد، حداقل تا زمانی که مذاکرات برکسیت در نیمه 2019 به پایان نرسد، بعید به نظر میآید که همهپرسی برگزار شود. در همین حال احتمالا لندن سعی میکند با انتقال کنترل برخی زمینههای سیاسی به اسکاتلند، جداییطلبان را آرام کند. در حالی که لندن برای ساکت کردن اسکاتلند تلاش میکند، باید همچنین بتواند ناطمینانیهای فزاینده درایرلند شمالی را اداره کند.
پس از خروج بریتانیا از بازار مشترک اتحادیه اروپا، به احتمال زیاد جمهوری ایرلند که در اتحادیه اروپا باقی میماند ازایرلند شمالی که همراه با بریتانیا از اتحادیه خارج میشود، جدا خواهد شد. این مسئله بین دو حزب بزرگ منطقه مناقشه ایجاد کرده است. به نظر سین فین ملیگرا، برکسیت فرصتی برای مطرح کردن اتحاد با جنوب را ایجاد میکند، که حزب اتحادیه دموکراتیک به شدت با آن مخالف است. و هر چند که قرار است با یکدیگرایرلند شمالی را اداره کنند، ولی از مارس گذشته تا کنون نتوانستهاند به توافق برسند. لندن تهدید کرده که اگر به توافق نرسند، کنترل مستقیم را به دست خواهد گرفت ولی به دنبال رویدادهای کاتالونیا تا حد امکان از دخالت اجتناب خواهد کرد.
محدودیتهای عملی
واقعیت این است که همانطور که کشورهای اروپایی از جنبشهای استقلالطلب در مرزهای خود ترس دارند، جداییطلبان نیز خود با چالشهای جدی مواجه هستند. بسیاری ازاین جنبشها در اتحادیه اروپا میخواهند در نهایت کشورهای خود را تشکیل دهند که به اتحادیه اروپا تعلق نخواهند داشت. عدهای باور دارند که چون اراضی آنها بخشی از اتحادیه است، بهطور خودکار پس از استقلال اعضای اتحادیه میشوند. دیگران فکر میکنند که ممکن است بهطور موقت محروم شوند، اما به سرعت صلاحیت برای عضویت خواهند داشت زیرا با معیارهای اتحادیه موافق هستند. برخی دیگر معتقدند که با حفظ گذرنامههای کشور قبلی خود، شهروندان یک کشور جدید میتوانند از بسیاری از مزایای عضویت در اتحادیه اروپا برخوردار شوند.
پیمانهای اتحادیه اروپا حاوی روشهای ویژه برای چگونگی برخورد با سرزمینهای جداشده نمیباشند، و نهادهای آن معتقدند که مناطق تازه استقلالیافته از کشورهای عضو به طور خودکار به اتحادیه نمیپیوندند. آنها باید برای عضویت درخواست کنند و اعضای کنونی باید آنها را به اتفاق آرا به تصویب برسانند.
بنابراین بحران کاتالونیا، کشورهای عضو اتحادیه اروپا و نیروهای خودمختار را تقریبا به یکاندازه سرگردان میکند. جنبشهای جداییطلب همچنان تمامیت ارضی کشورها را در سراسر اروپا تهدید خواهئد کرد. اما با وجود این که امکان دارد قلب جداییطلبان با کاتالونیا باشد، ولی بحران منطقه احتمالا درسهایی را به آنها آموخته که مورد توجه قرار میدهند.
++++
0 Comments