پس از حمله نظامی امریکا به سوریه، این سوال به وجود آمد که دونالد ترامپ و دولت وی چه سیاستی را در قبال خاورمیانه دنبال خواهد کرد. ترامپ همواره اعلام میکرد که مسائل داخلی امریکا برای او اولویت دارد، اما اکنون پس از شکستهای پیاپی در مسائل داخلی رو به سیاست خارجی آورده تا وجهه خود را در افکار عمومی امریکا بهبود ببخشد. از طرفی موضع خصمانه دولت ترامپ نسبت به ایران نگرانیها را از نقش اعراب و اسراییل در خصوص نفوذ هرچه بیشتر در دولت کنونی امریکا افزایش داده است. از همین رو گفتوگویی داشتیم با نادر انتصار، استاد علوم سیاسی دانشگاه آلابامای امریکا تا سیاست خاورمیانهای دولت جدید امریکا را مورد بررسی قرار دهیم.
در دولت پیشین امریکا بحث برداشتن تمرکز از خاورمیانه و گردش به سمت شرق مطرح بود، اما حالا این سوال به وجود آمده است که با توجه به تفکرات فردی مانند ترامپ این سیاستها دنبال خواهد شد یا خیر؟
سیاست خارجی ترامپ به طور کامل شکل نگرفته است. حرفهایی مطرح کرده است اما تیم سیاست خارجی او و شخص خودش هنوز نتوانستند به یک دکترین سیاست خارجی دست پیدا کنند. بنابراین جواب این سوال را به طور قاطع نمیتوان بیان کرد. ولی اگر بخواهیم به سخنان او پیش از ریاستجمهوری در حوزه سیاست خارجی توجه کنیم، بسیار بر مبارزه با اقدامات چین تاکید داشت. ولی در زمانی که رییسجمهور شد و ملاقاتی که با رییسجمهور چین داشت اینگونه به نظر میرسد که دیدگاه ترامپ در این زمینه تا مقدار زیادی تغییر کرده است. برنامهای هنوز به طور جدی مطرح نکرده است اما نظرات انتقادی که پیشتر بیان میکرد را کنار گذاشته است. حتی برخی تهدیدات نظامی و حتی تجاری را علیه چین مطرح کرده بود که به نظر من کنار گذاشته شده است. اما دلیل این است که میخواهد سیاست خارجی جدیدی را در قبال شرق آسیا پیاده کند یا خیر هنوز واضح و مشخص نیست و زود است که بخواهیم نتیجهگیری کنیم. در خصوص خاورمیانه نیز پیش از انتخابات سخنانی را بیان کرده بود و در این زمینه هم پس از روی کار آمدن به عنوان رییسجمهوری امریکا تغییراتی در دیدگاههای خود نشان داد. به طور مثال شاهد حمله موشکی به سوریه بودیم. هرچند که این حمله به یک پایگاه نیروی هوایی سوریه بود که به اندازهای مهم نبود چرا که نصف آن تقریبا تخلیه شده بود و بر اهمیت حمله کاسته بود ولی برای اینکه به طرفداران خود در امریکا نشان دهد که با قدرت عمل میکنیم این کار را انجام داد و پس از آن نیز کار چندانی را انجام نداده است. در مورد ایران نیز تهدیدهایی انجام داده است و آن را به عنوان بزرگترین تهدید در خاورمیانه برای امریکا معرفی کرده است که این رویکرد بیشتر در چارچوب خط فکری عربستان و اسراییل است. اما در عمل هنوز اقدامات زیادی انجام نداده است و باید منتظر بمانیم و ببینیم که تحریمهایی را که کنگره در خصوص آن سخن میگوید را تا چه اندازهای پیاده خواهد کرد و تا چه اندازهای ترامپ از این تحریمها حمایت خواهد کرد و هنوز باید چند هفتهای صبر کرد.
موضوع انرژی در خاورمیانه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، امریکا در حال کاهش نیاز خود از منطقه است، این موضوع چه تاثیری میتواند بر سیاستهای خاورمیانهای امریکا داشته باشد؟
هرچقدر امریکا کمتر از خاورمیانه نفت وارد کند، اهمیت منطقه و به خصوص خلیج فارس کمتر خواهد شد. اما نفت تنها یک مساله امریکا در خاورمیانه است. در این بین نقش اسراییل نیز بسیار مهم است. امریکا که هیچگاه اسراییل را در منطقه تنها نخواهد گذاشت، بنابراین تا زمانی که رابطه اسراییل و امریکا به صورت کنونی وجود دارد، باقی بماند، امریکا خاورمیانه را به عنوان یک منطقه بسیار مهم استراتژیک در نظر خواهد داشت، چه نفت را بیشتر یا کمتر وارد کند، آن را نمیتوان تنها معیار تعیینکننده امریکا در خاورمیانه در نظر بگیریم.
در دوره اوباما شاهد آن بودیم که عربستان تلاش کرد تا مقداری وابستگی خود به امریکا را کاهش دهد، حتی با روی کار آمدن ترامپ هم پادشاه عربستان به شرق آسیا سفر کرد و قراردادهای با رقم بالایی را با کشورهای آسیایی منعقد کرد، به نظر شما عربستان هم سیاست کاهش وابستگی به امریکا را کماکان دنبال میکند، یا اینکه با توجه به سیاست دولت ترامپ در حال افزایش دوباره وابستگی هستند؟
من فکر میکنم باید رابطه عربستان و امریکا را بیشتر به صورت سنتی مشاهده کرد، در زمان ریاستجمهوری باراک اوباما و به خصوص در دوره دوم آن، یک مقدار تنشهایی میان ریاض- واشنگتن به وجود آمد که برخی از آنها کاملا به صورت عمومی عیان شد. اما در دولت جدید تنشهای اینگونه از بین خواهد رفت و عربستان رابطه سنتی خود با امریکا را به مانند پیش از دوره اوباما برقرار خواهد کرد. ولی این دلیل نمیشود که عربستان تلاش نکند که به سمت کشورهای دیگر برای تامین منافع خود پیش نرود. اخیرا هم شاهد سفرهای پادشاه عربستان به شرق آسیا بودیم که نشاندهنده این سیاست عربستان سعودی است. البته عربستان دو هدف را از این سفرها دنبال میکند، نخست اینکه نفوذ عربستان را به عنوان یک کشور مطرح زیاد کند که این اقدام را به وسیله سرمایهگذاری در کشورهای مختلف و از طریق مذهبی دنبال میکند. عربستان اکنون به دنبال ساخت مراکز مهم مذهبی در اندونزی و مالزی است که قصد دارد تعبیری از اسلام را ارایه دهند که عربستان میخواهد و این موضوع نیز برای سعودیها بسیار مهم است که پایگاه خود را در کشورهای مختلف نهتنها از طریق اقتصادی، بلکه مذهبی هم مستحکم کند. البته این دلیل نمیشود که نتیجه بگیریم قصد دارد رابطه خود با امریکا را کاهش دهد و این دو مقولهای مهم و متفاوت هستند و همان طور که گفتم روابط دو کشور به سمت رابطه سنتی خود بازخواهد گشت.
به نظر میرسد در کشورهای حاشیه خلیج فارس یک خوشبینی عمیقی در خصوص دولت ترامپ به وجود آمده و خوشحال هستند، آیا این خوشحالی را تنها به دلیل موضع ترامپ نسبت به ایران میدانید یا مسائل دیگری در این بین وجود دارد؟
مساله ایران بسیار مهم است و آن را نمیتوان نادیده گرفت. کشورهای حاشیه خلیج فارس و به خصوص عربستان سعودی و دیگر کشورهایی که به عربستان نزدیک ترند، به این نتیجه رسیدهاند که ایران به عنوان یک کشور مهم برای امریکا ظهور خواهد کرد. مهم از این نظر خواهد بود که امریکا، ایران را به عنوان بزرگترین تهدید برای خود حساب خواهد کرد و به این ترتیب با کشورهای عربستان در خلیج فارس همکاریهای بیشتری بر ضد ایران انجام خواهد داد. از همین رو موضوع ایران یکی از مسائل بسیار مهمی برای آنها به شمار میآید. از سوی دیگر گزینههایی که آقای ترامپ در حوزه سیاست خارجی خود قرار داده است، اکثر آنها نظامیان ردهبالای ارتش بودند و اکنون در راس تصمیمگیری سیاست خارجی امریکا قرار گرفتند و با دولتهای عرب حاشیه خلیج فارس روابط بسیار نزدیکی دارند. وزیردفاع امریکا روابط شخصی زیادی با افراد خاندان سلطنتی عربستان و بحرین دارد و از این طریق آنها خوشحال هستند که افراد بانفوذ و مهمی که با آنها روابط نزدیک دارند در راس تصمیمسازی دولت ترامپ قرار گرفتند. اگر شخص ترامپ آنها را نشناسد از طریق وزرای خود سیاستهای طرفداری از آنها را ادامه خواهد داد و از این منظر آنها بسیار خوشحال و خوشبین هستند.
ژنرال متیس، وزیر دفاع امریکا به تازگی به عربستان سفر کرد و از موضع این کشور در قبال یمن دفاع کرد و به نوعی سخنانی علیه ایران را ایراد کرد، آیا به نظر شما این را میتوان یک همصدایی میان امریکا و عربستان در قبال ایران دانست؟
همان طور که پیشتر گفتم دقیقا نمیتوانیم، در حال حاضر بگویم بله یا نه! اما چیزی که میتوانیم بگوییم اینکه این روند را طرفداران سیاست عربستان در خاورمیانه و خلیج فارس که در دولت ترامپ هستند و به خصوص آقای متیس که یکی از مهمترین تصمیمگیران سیاست خارجی امریکا به حساب میآید، از این مساله پشتیبانی میکند. حتی قبل از اینکه سرکار بیاید و پیش از بازنشستگی در ارتش امریکا در زمان جنگ عراق، تمام مدت معتقد بود که ما باید کاری را با ایران انجام دهیم که در مورد عراق انجام دادیم. البته شاید تاکنون حرف خود را تا حدودی تغییر داده است. اما موضع آقای متیس و افرادی همچون ایشان در کاخ سفید دیدگاهشان نسبت به ایران سابقهای طولانیتر دارد و بسیار خصمانه است و آن را نمیتوانیم نادیده بگیریم.
آقای متیس معتقد است که ایران کماکان جزو چالشهای امنیت ملی امریکا به شمار میآید، این موضوع را تا چه حد میتوان جدی گرفت و آیا برنامهای در خصوص ایران وجود دارد؟
امریکا همواره در خصوص ایران برنامه داشته است. اما برنامه داشتن دلیل بر این نمیشود که تمام آنها را اجرا کند. باید دید که ایران تا چه اندازه میتواند رابطه خود را با کشورهای دیگر همچون اروپا بهبود میبخشد. هرچند که اروپا قارهای نیست که بخواهد در مقابل امریکا ایستادگی کند اما هرچقدر ایران سیاست خود را با سیاست کلی اروپا هماهنگ کند و حداقل رابطه خود با اروپا را بهبود ببخشد، به نظر من، این موضوع میتواند تا مقدار زیادی از سیاستهای ماجراجویانه دولت امریکا در قبال ایران جلوگیری کند. کابینه ترامپ بسیار غیرقابل پیشبینی است. ما در آن شاهد چرخشهای ۱۸۰ درجهای در بسیاری از موارد هستیم که از جمله آن میتواند سیاست خارجی باشد.
یکی از موضوعاتی که تیم ترامپ پیش از ریاستجمهوری بهشدت دنبال آن بودند جدایی ایران از روسیه بود که به نظر میرسد با توجه به شرایط کنونی دستنیافتی است، آیا فکر میکنید که چنین برنامهای در دستور کار امریکا قرار دارد؟
امریکا این برنامه را داشته است. اما روابط امریکا با روسیه روز به روز سردتر میشود و از همین رو این اقدام نیز دست نیافتنیتر میشود هرچند که قصد آن را داشته باشند. به نظر من برداشت امریکا این است که چنین اقدامی کار سادهای نیست که دو طرف پشت میز بنشینند و امریکا به روسیه بگوید چنین کاری را انجام دهد چراکه روسیه مواضع خود را دنبال میکند و با ایران همکاری بسیاری نزدیکی دارند که به نفع روسیه است و به سادگی از ایران جدا نخواهد شد. به خصوص شخص پوتین به هیچوجه ناگهانی اعلام نمیکند که در رابطه با ایران چرخش ایجاد کنیم. به نظر من این بیشتر به یک آرزو از سمت امریکا به نظر میرسد. از طرف گفته میشود در سفر آقای تیلرسون به روسیه نیز این موضوع مطرح شد که بین ما و ایران یک کشور را انتخاب کنید، که روسها به وی پاسخ داده بودند که منافع خود را خودمان تعریف میکنیم بین دو طرف مجبور نیستیم یکی را انتخاب کنیم ما میخواهیم با همه کشورها رابطه خوبی داشته باشیم.
پس این موضوع را بیشتر از یک آرزو نمیدانید؟
بله دقیقا، مگر اینکه تحولات غیرقابل انتظاری در روسیه رخ دهد که در حال حاضر چنین چیزی را از شرایط روسیه مشاهده نمیکنم. ولی اگر یک اتفاق خیلی مهم در سیاست داخلی روسیه رخ دهد که در آن شخص پوتین حضور نداشته باشد شاید این شرایط تغییر کند در غیر این صورت چنین چیزی قابل تصور نیست. در قالب کنونی با حضور پوتین و منافعی که روسیه برای خود تعریف کرده است، مسکو به ناگاه یک چرخش در سیاست خود ایجاد کند. این خوابی بود که پیشتر امریکا دیده بود و به این نتیجه رسیده که به سرانجامی نمیرسد.
مساله دیگر، سیاست امریکا در سوریه است. شخص آقای ترامپ تاکید ویژهای بر مسائل داخلی امریکا داشت، اما اکنون شاهد مانور ایشان در سیاست خارجی هستیم و به سوریه حمله میکند و صحبت از ایجاد منطقه امن میکند، به نظر شما آقای ترامپ در سوریه پا را فراتر از حملهای که انجام داد بگذارد و دست به اقداماتی بزرگتر بزند؟
به نظر من شخص ترامپ مایل به اقدامات بیشتری در سوریه نیست. او نمیخواهد در جنگهای داخلی کشورهای دیگر وارد شود. اما کابینه ترامپ و مشاوران او اکثرا افرادی هستند که جزو نومحافظهکاران محسوب میشوند که در زمان بوش پسر حضور داشتند آنها دوباره یا وارد کابینه ترامپ شدند یا به عنوان مشاور خارج از کاخ سفید فعالیت میکنند. از همین رو دید آنها در خصوص سوریه با دید ترامپ متفاوت است. بنابراین تا چه اندازهای ترامپ تحت نفوذ آنها در آینده قرار خواهد گرفت را نمیدانیم، اما در مقطع کنونی برنامه وسیعی در خصوص دخالت بیشتر در سوریه ندارد.
بحث منطقه امن در سوریه چطور، اجرایی خواهد شد؟
به نظر میرسد ترامپ به این نتیجه رسیده است که در عمل چنین کاری انجام دادن بسیار مشکل خواهد بود زیرا این کار میتواند جنگ سوریه را گستردهتر کند و در حال حاضر چنین اقدامی امکانپذیر نیست. اکنون در بحران امریکا با کره شمالی شاهد آن هستیم که اگرچه شاهد تهدیدهای جدی از سوی امریکا بودیم اما به ناگاه این تهدیدها فروکش کرد. به طور کلی شخص ترامپ مایل به این کار نیست زیرا سعی دارد وارد جنگ نشود، مگر اینکه خاک امریکا مورد حمله قرار بگیرد. ولی اطرافیان ترامپ اکثرا افرادی هستند که طرفدار جنگ در زمان دولت بوش پسر بودند. حالا آنها تا چه اندازه میتوانند نظر ترامپ را تغییر دهند مسالهای است که نمیتوانیم جواب قطعی به آن دهیم. اما نمیتوان آن را هم با قطعیت گفت که شخص ترامپ جنگ بیشتری به راه نخواهد انداخت و وارد بحرانهای داخلی سایر کشورها نمیشود ولی در حال حاضر مایل به این کار نیست.
به نظر شما گام بعدی امریکا در خصوص سوریه چیست؟
هدف کلی امریکا این است که کشور طرفدار یا حتی سازنده با امریکا در سوریه سر کار بیاید. همان چیزی که عربستان و ترکیه نیز میخواهند. اما هنوز عقیده اینکه اسد باید قدرت را ترک کند از سر بیرون نکردند. ولی اینکه چگونه باید برود هنوز به یک تصمیمگیری قاطع نرسیدهاند. شخص ترامپ نیز چندان مایل نیست وارد جنگ داخلی سوریه برای تغییر حکومت شود، اما هدف کلی آنها تغییر حکومت در سوریه است.
موضوعی که به نظر آقای ترامپ نتوانسته در مسائل داخلی توفیق چندانی کسب کند و بر خلاف شعاری که پیشتر میدادند، بهشدت در حوزه سیاست خارجی ورود پیدا کرده است، آیا فکر نمیکنید برای کسب محبوبیت بیشتر دست به کارهای بزرگتری بزنند؟
این موضوع را نمیتوان نادیده گرفت که روسای جمهور امریکا همواره دست به چنین کاری زدند و آقای ترامپ هم شاید بخواهد این کار را انجام دهد. ولی اکثریت افرادی که به دونالد ترامپ رای دادند برای گسترش جنگ نبوده، بلکه رای دادند، که بتواند وعدههایی که در خصوص مسائل اقتصادی و اجتماعی داده بود را عملیاتی کند. اگر ترامپ سیاست گذشته خود را رها کند و شروع به جنگطلبی کند، خطری که برای او وجود دارد این است که پایه و پشتیبانی گروه اصلی حامیان خود را از دست خواهد داد. اکنون ترامپ بر سر یک دوراهی جدی قرار دارد. اما این مساله را نباید فراموش کنیم که اگر شکست داخلی ترامپ در حوزههای مختلفی که اعلام کرده بود ادامه پیدا کند، ترامپ جنگی را آغاز کند تا طرفدارهای خود را افزایش دهد. امریکا هرگاه جنگی به راه افتاده، محبوبیت روسای جمهور افزایش پیدا کرده است.
با توجه به اختلافاتی که بین امریکا و روسیه وجود دارد، آیا این احتمال وجود دارد که بر سر سوریه به توافق برسند؟
در حال حاضر اختلاف آنها در سوریه به اندازهای است که حل آن در کوتاهمدت بسیار بعید خواهد بود.
گفته میشد داماد آقای ترامپ، جرد کوشنر به عنوان سفیر صلح برای حل بحران در سرزمینهای اشغالی ورود پیدا کند، آیا به نظر شما برنامهای از سوی دولت در این خصوص وجود دارد؟
من فکر نمیکنم برنامه خاص و ویژهای داشته باشد و به نظر میرسد که برنامههای گذشته میان اسراییل و امریکا ادامه پیدا میکند. حتی بحثی که در خصوص انتقال پایتخت امریکا از تلاویو به اورشلیم نیز دیگر مطرح نیست و حرفی از آن به میان نمیآورد. بنابراین به نظر نمیرسد برنامه متفاوت از گذشته وجود داشته باشد. هرچند روابط نزدیکتر خواهد شد اما اتفاق غیرمنتظرهای رخ نخواهد داد.
ترکیه در پازل دولت جدید امریکا در خاورمیانه چه نقشی ایفا میکند؟
احتمال اینکه همکاری ترکیه و امریکا در دوره ترامپ نزدیکتر شود، احتمال بیشتری خواهد داشت. به خصوص اینکه اردوغان در حال افزایش قدرت خود در ترکیه است که به احتمال زیاد به یک دیکتاتوری در ترکیه منجر خواهد شد. به نظر من روابط امریکا با ترکیه افزایش خواهد یافت و اکنون امریکا، شخص اردوغان را یکی از طرفداران خود برای پیشبرد سیاستهای امریکا در خاورمیانه میداند.
چرا دولت جدید امریکا یک نگاه معطوف به ایران دارد؟ خانم نیکی هیلی، نماینده امریکا در سازمان ملل، عنوان کرد که قصد دارند تمرکز خود را بر ایران قرار دهند، آیا اعراب در این زمینه نقشی داشتند یا خیر؟
هم اعراب و هم اسراییل در این زمینه نقش زیادی داشتند. با توجه به اینکه در این زمینه پیشرو بودند، نقش برجستهتری را نیز ایفا کردند. ولی شکی در آن نیست که اسراییل هم قطعا در این زمینه نقش ایفا کرده است. ولی صد درصد اعراب و به خصوص عربستان سعودی نقش بسیار مهمی را در این مسائلی که اکنون شاهد آن هستیم، ایفا کرده است. عربستان به صورت دایم در حال مذاکره با امریکا در خصوص ایران است و تاثیر آن را در شورای امنیت و پیش کشیدن مساله ایران شاهد هستیم و همچنین مشاهده میکنیم که امریکا اعلام میکند که ایران به روح برجام پایبند نبوده است که البته شخص آقای ظریف نیز پاسخ این موضوع را نیز داده است. نقش لابی عربستان که تا چند وقت پیش بسیار ضعیف بود ولی اکنون تبدیل به یکی از قویترین لابیهای خارجی در داخل امریکا شده است و نقش آنها را نمیتوان در امریکا نادیده گرفت.
تا حدود کمتر از یک ماه دیگر آقای ترامپ باید تحریمهای ایران را تعلیق کند، آیا به نظر شما با توجه به گزارشی که آقای تیلرسون در خصوص پایبندی ایران به برجام داده چنین اتفاقی رخ خواهد داد؟
من فکر میکنم که کنگره چندین تحریم جدید دیگر را در خصوص ایران طراحی خواهد کرد. اما هنوز مشخص نیست بیشتر این تحریمها در چه حوزههایی است. اکنون چند لایحه مطرح شده و منتظر هستند تا در خصوص آن بحث کنند و وقتی که وارد صحن مجلس نمایندگان و سنا شود قطعا رای خواهد آورد و برخلاف کاری که آقای اوباما برای توقف این تحریمها انجام میداد، ترامپ آنها را امضا و اجرا میکند. البته به طور مشخص این اقدامات را در خصوص برجام انجام نمیدهند، بلکه بهانههای دیگری در حوزههای حقوق بشر و بحث مبارزه با تروریسم و… مهم نیست که نتیجه آن چه باشد ولی هرچه هست با تحریمها فشارها نیز افزایش مییابد. اما تا چه اندازه روی سرمایهگذاری و به روابط بانکی با ایران تاثیرگذار خواهد بود، هنوز مشخص نیست. اما تحریمهای امریکا به خودی خود نمیتواند نقشی را ایفا کند که سالهای قبل ایفا میکرد. ولی اگر کشورهای دیگر بخواهند دنبالهرو این طرحها باشند تبدیل به خطری بزرگ برای ایران خواهد شد.
با این وجود به نظر میرسد که آقای ترامپ به ادامه لغو تحریمهای مربوط به برجام ادامه خواهد داد اما تحریم جدید خواهد آمد و در این زمینه تردیدی ندارم که تحریمهای جدیدی خواهد آمد به خصوص در زمینه سرمایهگذاری و روابط بانکی این موضوع اجتنابناپذیر است.
0 Comments