شورای راهبردی آنلاین – رصد: پایان دخالت آمریکا در افغانستان و تغییر نخست وزیر در پاکستان، فرصتی برای آمریکا فراهم کرده است تا روابط طولانی مدت خود با پنجمین کشور پرجمعیت جهان را بازتنظیم کند.
بروس ریدل در یادداشتی که وب سایت اندیشکده بروکینگز آمریکا آن را منتشر کرد، با توصیه به جو بایدن برای آغاز هر چه سریعتر گفتوگو با شهباز شریف، نخست وزیر جدید پاکستان که تا انتخابات سال آینده در قدرت خواهد بود، نوشت: در 40 سال گذشته، سیاست آمریکا در قبال پاکستان حول محور منافع این کشور در جنگهای افغانستان میچرخید. در دهه 1980، آمریکا به دیکتاتور نظامی، ضیاءالحق نزدیک شد تا مجاهدین افغان را علیه شوروی مسلح کند. پس از آن نیز به دنبال همکاری با پاکستان برای مبارزه با القاعده و طالبان بود که در اغلب موارد نیز به نتایج دلخواه منجر نشد. بندر کراچی همواره برای تامین تجهیزات برای نیروهای ناتو و متحدان آمریکا در افغانستان بسیار مهم بود. تمرکز آمریکا بر این جنگها، ذهن رهبران این کشور را از دیگر مسائل پاکستان منحرف کرد.
از آنجایی که سیاست آمریکا بر جنگهای افغانستان متمرکز بود، شرکای اصلی این کشور در پاکستان، سرویس اطلاعاتی و ارتش بودند و از همین رو توجه کمتری به دولتهای غیرنظامی شد که این مسئله ناخواسته باعث تقویت ارتش پاکستان علیه دولتهای غیر نظامی شده بود.
خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان، فضای مناسبی را برای بهبود روابط آمریکا با این کشور مسلمان دارای سلاح هستهای با جمعیت بالغ بر 243 میلیون نفر فراهم کرده است.
اکنون واشنگتن میتواند با اسلام آباد بدون اولویتبخشی به مسائل افغانستان در جهت تقویت منافع دو کشور بهویژه در اقیانوس هند و جنوب آسیا وارد تعامل شود. آمریکا همچنین باید به دنبال ایجاد توازن در برابر نفوذ چین، نزدیکترین متحد پاکستان، در تصمیم گیریهای اسلام آباد باشد.
دولت بایدن تا به امروز رفتار سردی در قبال پاکستان داشته است. بایدن در زمان نخست وزیری عمران خان با وی تماس نگرفت؛ اما اینک کاخ سفید باید به شهباز شریف نزدیک شود. شریف سه بار وزیر ارشد سابق پنجاب، بزرگترین و مرفهترین ایالت پاکستان و برادر نواز شریف، نخست وزیر سابق پاکستان است. شریفیها به رغم اتهاماتی که درباره فساد آنها وجود دارد، سیاستمدارانی عملگرا هستند که به دنبال توسعه زیرساختها و اقتصاد پاکستان بوده و از ماجراجوییهای خارجی و درگیری با هند نیز خودداری کردهاند. علاوه بر این، اسلام آباد بیش از هر بازیگر خارجی دیگری در کابل نفوذ داشته و در خط مقدم تعامل با حکومت طالبان بوده است. همکاری با اسلام آباد ممکن است به کاهش رنجهای مردم افغانستان در طول زمان کمک کند.
بعید به نظر میرسد دولت شریف با ژنرال قمر جاوید باجوا، رئیس ستاد ارتش پاکستان که فردی میانه رو است، دچار تنش شود. ژنرال باجوا آشکارا از تهاجم روسیه به اوکراین انتقاد کرد که خلاف موضع «بیطرفی» عمران خان در قبال این جنگ بود.
با توجه به اینکه عمران خان روابط خوبی با دولت بایدن نداشت به سمت روسیه و چین متمایل شده بود. این در حالی است که ژنرال باجوا و دولت شریف خواستار تقویت روابط با آمریکا هستند. با این وجود، کار دولت بایدن برای تعامل با دولت جدید چندان هم آسان نخواهد بود. شهباز شریف وارث اقتصاد ضعیفی است که اکنون چالش اصلی دولت وی میباشد. ضمن آنکه عمران خان با تکیه بر حامیان فراوان خود مصمم است تا دوباره به قدرت برسد. هچنانکه او تظاهرات بزرگی را در شهرهای مختف پاکستان با تکیه بر شعارهای ضد آمریکایی رهبری کرده است. او در تلاش است تا مشروعیت دولت جدید را با معرفی آن به عنوان یک «دولت وارداتی» و انتقاد از پروندههای فساد علیه اعضای آن تضعیف کند.
درمجموع سیاست پاکستان به طور فزایندهای نامطمئن بوده و زمان برای آغاز گفتگوهای بایدن با شریف بسیار کم است.
اولویت اصلی آمریکا برای تعامل پایدار با دولت جدید پاکستان باید مبتنی بر تقویت روندهای دموکراتیک در دومین کشور بزرگ مسلمان در جهان باشد. هیچ نخست وزیر منتخبی در پاکستان برای پنج سال در این سمت حضور نداشته است. اغلب اوقات ارتش برای سرنگونی دولت منتخب مداخله کرده است. دولت بایدن با تأکید بر حمایت آمریکا از حاکمیت غیرنظامی از طریق تعامل با شریف و وزیر امور خارجه او، باید به تقویت دموکراسی در برابر استبداد کمک کند. این روند باید آغازگر دوره جدیدی از ثبات در روابط ایالات متحده و پاکستان باشد که فراز و نشیبهای زیادی را به خود دیده است، اساساً به این دلیل که این روابط بر اساس اهداف آمریکا در افغانستان پیش میرفته است. این رویکرد به معنای تعامل آمریکا با دولتهای غیرنظامی بدون توجه به اینکه کدام رهبر در قدرت است، خواهد بود که در درازمدت به نفع خود پاکستان و روابط ایالات متحده و پاکستان خواهد بود.
اما آنچه باید در دستور کار فوری دولت بایدن قرار گیرد، اول این است که روابط آمریکا با پاکستان دیگر نمیتواند صرفاً بر موضوع امنیت متمرکز شود، اگرچه توجه به آن به دلیل قدرت گرفتن طالبان در افغانستان، افزایش حملات توسط گروه دولت اسلامی خراسان و طالبان پاکستان، زرادخانه هستهای اسلام آباد و روابط پرتنش با دهلی نو امری بسیار ضروری است. یکی دیگر از دستور کارها میتواند پیدا کردن راههایی برای تقویت روابط اقتصادی باشد به گونهای که از پتانسیل اقتصادی قابل توجه پاکستان به نفع منافع دو کشور استفاده شود. یکی از تاثیرات مهم این اقدام ایجاد گزینه دیگری غیر از کریدور اقتصادی چین-پاکستان است تا اسلام آباد بتواند در آن سرمایهگذاری کند. اقتصاد قوی همچنین میتواند سلطه ارتش پاکستان بر کشور را تضعیف کند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت امروز یک فرصت بزرگ برای تغییر اساسی در روابط ایالات متحده و پاکستان ایجاد شده است.
0 Comments