جدیدترین مطالب

تلاش ایران برای تثبیت نرم جدید

تلاش ایران برای تثبیت نرم جدید

نگاه بسیاری از مردم سراسر خاورمیانه، که ذهنشان آکنده از تصاویر مصائب فلسطینی است، به ایران، که به تنهایی جلوی اسرائیل ایستاده، هیچگاه تا این اندازه مثبت نبوده است.

پاکستان در انتظار سفر رئیس جمهور ایران

رئیس شورای همبستگی ملی پاکستان گفت: مردم پاکستان برای قدردانی از جمهوری اسلامی ایران به علت پاسخ دندان شکن این کشور به تهاجم و جنایات رژیم صهیونسیتی، مشتاقانه منتظر استقبال از «دکتر ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور ایران هستند.

Loading

أحدث المقالات

مراسم بزرگداشت روز سعدی در ترکمنستان برگزار شد

تهران- ایرنا- روز بزرگداشت سعدی شیرازی، شاعر نامدار پارسی‌سرا با مشارکت سفارت ایران در ترکمنستان و گروه زبان فارسی دانشگاه دولتی زبان‌های خارجی دولت‌محمد آزادی، در شهر عشق‌آباد برگزار شد.

کرملین ارتش اوکراین را به تعمد در هدف قرار دادن خبرنگاران روس متهم کرد

تهران- ایرنا- کمیته تحقیقات روسیه و کرملین روز شنبه در واکنش به کشته شدن «سیمون ارمین» خبرنگار روزنامه روسی «ایزوستیا»، ارتش اوکراین را به تعمد در هدف قرار دادن خبرنگاران روس در حال پوشش اخبار منطقه جنگی متهم کرد.

انفجار یک خودرو در غرب کابل

تهران- ایرنا- رسانه‌های افغانستان از انفجار یک مین مغناطیسی خبر دادند که یک خودرو را در کابل هدف قرار داده بود.

Loading

بررسی آینده روابط اتحادیه اروپا – آمریکا بر مبنای توافق تجارت و شراکت در سرمایه گذاری

۱۳۹۳/۰۹/۲۴ | موضوعات

توافق تجارت و شراکت در سرمایه گذاری ترانس آتلانتیک (TTIP) به مدت دو دهه برای دو سوی اقیانوس آرام حکم "هیولای دریاچه لاخ نس (Loch Ness)" را داشته است. این هیولا پس از سخنرانی سالانه اوباما در فوریه 2013 به طور کامل به روی آب آمد، اما این بار به شکل سیاستی دو منظوره شامل یک دستور کار بازرگانی و یک دستور کار راهبردی.

پیر دفراین (Pierre Defraigne)، مدیر اجرایی کالج ماداریاگا بنیاد اروپا در مقاله ای که بنیاد مطالعات مترقی اروپا به چاپ رساند، به بررسی سیاسی و اقتصادی توافق تجارت و شراکت در سرمایه گذاری ترانس آتلانتیک پرداخت و پیشنهاد فاصله گرفتن از TTIP و رفتن به سمت تعددگرایی (Plurilateralism) و شمول چین در این توافقنامه را مطرح کرد:

اقتصاددانان با قانون تینبرگن (Tinbergen) آشنا هستند: هر هدفی نیازمند به وسیله خود است. زدن دو تیر با یک نشان برای آنها یک توهم است، اما برای راهبردشناسانی که عاشق اقداماتی با تاثیراتی دوگانه هستند، اینطور نیست. به این ترتیب TTIP را داریم که محصول لابی های بازرگانی در هر دو سوی آتلانتیک و نیز محصول بررسی راهبردی جدید در دولت آمریکا است، یعنی راهبرد چرخش به سوی آسیا.

اتحادیه اروپا که خود را گرفتار بحران منطقه اروپا و فاقد هرگونه دید راهبردی می بیند و نیازمند رشد و فرصت های شغلی است، این مسیر را دنبال می کند. کارل دو گوش، کمیسر بازرگانی اتحادیه اروپا عنوان “بازار داخلی ترانس آتلانتیک” را به TTIP داد. هیلاری کلینتون هم آن را “یک ناتوی اقتصادی” نامید.

TTIP قرار است هم فرصت شغلی در اروپا ایجاد کند و هم چین را وادار سازد که یا بیشتر با شرایط غربی کنار آید و یا با انزوا روبرو شود؛ اما به هیچ کدام از این اهداف دست نخواهد یافت. این توافق نه به رشد منجر خواهد شد و نه چین را مجبور به انجام کاری خواهد کرد، زیرا از سویی منبع اصلی رشد در اروپا، داخلی است و از سوی دیگر چین ائتلاف منطقه ای خود را در پاسخ به این راهبرد “گازانبری” سازمان دهی خواهد کرد.

واشنگتن تصور می کند با به کار بستن این راهبرد یعنی با تلفیق TTIP و TPP (توافق ترانس پسیفیک) می تواند چین را محدود کند. اما از یک سو مساله رشد اتحادیه اروپا نه ناشی از آزادسازی تجارت است که قرار است TTIP علاج آن باشد و نه ناشی از کمبود رقابت است.

مازاد حساب جاری منطقه اروپا در واقع فراتر از مازاد حساب جاری چین است. رشد فعلی نزدیک به صفر، محصول بحران مالی شدید 2008 است و این بحران برای منطقه اروپا محصول بحران صندوق های سرمایه حکومتی است که هر دو نتیجه اقدامات این کشورهاست.

اروپا نتوانسته با جهانی سازی اقتصاد واقعی همراهی کند. اروپا اجازه داده مالی گرایی شدید (hyperfinancialisation) به بهای از دست رفتن بخش غیر مالی رونق پیدا کند و با ایجاد بدهی های مالی شدید باعث بی ثباتی شود. تورم کم و نرخ بالای بیکاری نتایج شکست های سیاسی و شکست های بازار است. تا زمانی که اتحادیه اروپا مشکل بدهی را حل نکند، رشد اقتصادی در این اتحادیه از سر گرفته نخواهد شد.

صادرات شبکه ای نمی تواند رشد چشمگیری را برای یک اقتصاد بسیار باز نظیر اتحادیه اروپا باعث شود. سیاست بازرگانی هم نمی تواند فقدان یک سیاست اقتصاد کلان را برای منطقه اروپا جبران کند. از سوی دیگر اولین و مهمترین چالش اصلی برای چین، آزادسازی بیشتر تجارت نیست؛ اگرچه مطمئنا این امر در نتیجه یک روند درونی اتفاق می افتد.

چین درگیر یک جهت یابی دوباره برای الگوی توسعه خود با تاکید بر ترکیب سازوکارها و سیاست های بازار است؛ الگویی که در آن شرکت های تحت مالکیت دولت (SOE)، خریدهای دولتی و تعیین هنجارها ابزارهایی تعیین کننده خواهند بود. علاوه بر همه این ها چین باید مدل اقتصادی خود را از مدلی که در آن صادرات پیشروست، به سوی مدلی بومی تر مبتنی بر تقاضا تغییر دهد که در جهت مصرف بیشتر، اصلاحات محیطی و بازدارندگی قرار دارد.

آنچه چین به آن نیازمند است، یک شبکه ایمنی اجتماعی موثرتر و یک راهبرد محیطی است، اما آزادسازی در چین مساله ای است که چینی ها باید درباره اش تصمیم گیری کنند. ممکن است از نظر چین تعجیل برای آزادسازی آن گونه که لابی های بازرگانی غربی می خواهند در اولویت قرار نداشته باشد. در هر حال در نظر گرفتن نقشی “تعیین کننده” برای بازار در کنار مبارزه افراطی علیه فساد، بخشی از راهبرد دگرگونی بزرگ است که ابتکار سومین مجمع عمومی هیجدهمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین است.

TTIP پاسخ صحیحی برای رشد اتحادیه اروپا یا ورود منصفانه چین به اقتصاد جهان ارایه نمی دهد. جهان به شکلی نامنظم به سوی تغییرات سازمانی و تعادل دوباره سیستم چندجانبه حاکمیتی برتون-وودز که با جهانی سازی مهجور افتاد، در حرکت است.

امروز ظاهرا همکاری میان چین ، اتحادیه اروپا و آمریکا معقول ترین راه به سوی آشفتگی در یک دوره گذار پیش رو خواهد بود. توطئه آمریکا و اتحادیه اروپا در جبهه تجارت علیه چین رویدادی خطرناک برای این سه اقتصاد بزرگ و حتی برای جهان خواهد بود.

در روند رشد جهان، رسیدن به توافق درباره مسایل آب و هوایی و ایجاد یک نظام بین المللی پولی چند مرکزی، چین شریکی جدایی ناپذیر است. منزوی کردن چین و تکه تکه کردن اقتصاد جهان امر خطیری است. جهانی سازی مستلزم چندجانبه گرایی، برقراری قوانین مستحکم و منصفانه و موسساتی برای مدیریت زوال نسبی غرب و دادن اجازه ظهور مسالمت آمیز به چین و دیگر اقتصادهای در حال ظهور است.

TTIP اقتصاد جهانی را خرد می کند و با نداشتن مزیت اقتصادی شبکه ای برای اروپا خطر رویارویی بلوک تجاری را افزایش می دهد. TTIP با طرف های متعدد تنها راه منطقی خروج از یک محاسبه غلط درباره یک راهبرد مهم است.

 

تعدد طرف ها در TTIP و ایجاد نظم در اروپا

  • رشد اقتصادی انحصاری مقابل رشد اقتصادی فراگیر

TTIP شامل دو بده بستان است. اولی میان دستاوردهای کارآمد حاصل از همگرایی نظارتی و نوع جامعه ای است که مردم برای خود می خواهند؛ جامعه ای با برابری بیشتر یا کمتر، حمایت بیشتر یا کمتر، خشونت بیشتر یا کمتر، باز بودن بیشتر یا کمتر، دوام بیشتر یا کمتر.

در طول چندین دهه آزادسازی تجارت به رشد اقتصادی وابسته بود، اما این روند به شرایطی پایا رسید: این روند از لحاظ رشد وارد منطقه کاهش بازده و از لحاظ افزایش نابرابری وارد منطقه افزایش هزینه های اجتماعی شد. شکاف میان برنامه بازرگانی متمرکز بر سود و منافع مردم از لحاظ شغل و دستمزد در حال تعمیق است. نزاعی میان تجارت های بزرگ و سرمایه گذاری مالی از یک سو و از سوی دیگر طبقه متوسط در حال شکل گیری است. این موضوعی است که در آمریکا، اروپا و حتی در چین مطرح است. دلیل اصلی این موضوع اولویت قایل نشدن برای مسایل توزیعی است که در حال بازگشت به خط مقدم دستور کار داخلی سیاسی از طریق ظهور نیروهای پوپولیست و ملی گرا است.

دولت ها باید به این مشکل پاسخ بدهند. اول، اروپا، نیازمند باز کردن گره کور بدهی های شدید و کارآمدتر کردن حاکمیت منطقه اروپاست تا از خطر تورم منفی کاسته شود. در آمریکا جمهوری خواهان و دموکرات ها باید بر روی نوع جدیدی از “معامله جدید” بر سر مالیات، مراقبت های بهداشتی، زیرساخت ها، و آموزش به اجماع برسند. در چین افزایش دستمزدها و صدمات محیطی باید خاتمه یابد. این سه اقتصاد بزرگ باید خانه های خود را نظم دهند تا شرایطی داخلی را ایجاد کنند که قادر شود در مرحله بعدی به تعمیق بیشتر آزادسازی تجارت، مقررات گذاری و سرمایه بپردازد.

  • امنیت از طریق حکومت قانون یا از طریق توازن قدرت ها

دومین مبادله به امنیت مربوط می شود. در حالی که اروپا مجذوب راهبرد “غرب علیه دیگران” است، امنیت عمدتا یا از طریق توازن قدرت در جهانی دو قطبی میان چین و آمریکا حاصل می شود یا اینکه امنیت در چارچوب یک نظام چند جانبه قوانین و موسساتی ایجاد می شود که حکومت قانون را از طریق مذاکرات و تضمین همکاری و همبستگی علیه تهدیدهای مشترک ارایه می کنند: از مسایل همه گیر و مسایل آب و هوایی گرفته تا جنگ فضایی و تروریسم. توازن قدرت و قانون چندجانبه نظام هایی انحصاری نیستند، اما همواره همزیستی دارند. اینکه کدام پایه و اساس در نهایت حاکم خواهد شد به جایگاه اروپا به عنوان شریکی مستقل یا به عنوان شریکی برابر با آمریکا از نظر سیاسی بستگی دارد.

  • اشتراک سرنوشت در اروپا

TTIP مهمترین بی دقتی قابل توجه درباره اولویت های اتحادیه اروپاست که از منظر رشد و فرصت شغلی باید بر تکمیل اتحاد “بازار واحد”، تحکیم حاکمیت منطقه اروپا و اصلاح مسیر خطرناکش به سوی تورم کم متمرکز شود. از منظری سیاسی تر، اتحادیه اروپا باید ایجاد ظرفیت راهبردی خود را ایجاد کند که امکان یک سیاست خارجی موثر را با هدف ارتقای منافع و ارزش های این اتحادیه که متفاوت از منافع و ارزش های آمریکاست، فراهم سازد.

اروپا باید رابطه با آمریکا را در راستای آینده بلند مدت خود که هنوز برای بیشتر اروپایی ها چندان روشن نیست، و حتی هنوز دولت ها درباره اش به اجماع نرسیده اند، ارزیابی مجدد کند. در هر حال اتحادیه اروپا باید با دو چالش روبرو شود: اول، انتخاب یک الگوی مشترک اجتماعی و زیست محیطی به عنوان محکی برای همه اتباع، تا اتحاد بازار واحد اتحادیه اروپا را با گردش آزاد مردم، معیارهای تولید، کالاها و خدمات وفق دهد و ثبات حاکمیتی منطقه اروپا را تسهیم کند.

دوم، درجه کافی خودمختاری راهبردی است تا مسوولیت دفاع از این الگو را به عهده گیرد. این ساختار خواستار یک حس اشتراک سرنوشت است که هویتی فراملی و فرا تر از هویت های ملی را برای اتحادیه اروپا فراهم می سازد.

  • در نهایت مبادله TTIP با توافقی دارای تعدد طرف ها

بدون تردید یک دنیای جهانی شده نیازمند حاکمیتی چند جانبه است. در هر حال تقویت سازمان تجارت جهانی، اول به معنای آن است که در مسیری تعددگرا حرکت شود تا از تقابل عملی در خصوص خدمات، خرید های دولتی، کالاها و خدمات زیست محیطی، قواعد و استانداردها، مالکیت معنوی و رقابت اطمینان حاصل شود. تضمین ثبات مالی و جلوگیری از منازعه ارزی در یک نظام پولی چند مرکزی دومین چالش است و سومین چالش تغییرات آب و هوایی است که برای برخی موضوع مرگ و زندگی و نیازمند تغییری اساسی در الگوهای مصرف و تولید است. برخی TTIP را تاکتیکی هوشمندانه برای گشودن راه به سمت توافقاتی با طرف های متعدد می بینند اما تاکتیک های تعیین کننده آن ممکن است نتیجه معکوس بدهد و تنش های بین المللی بازگشت ناپذیری را ایجاد کند.

TTIP اروپا و آمریکا را در مسیری قرار خواهد داد که نظام تجارت چند جانبه را در زمانی تضعیف می کند که حاکمیت چند جانبه کلی نیازمند بهبود، توازن و تقویت مجدد است تا بتواند با ساختار چند قطبی جدید اقتصاد جهان مطابقت کند. اروپا و آمریکا با رها کردن چین در خارج از دامنه TPPو TTIP، خطر منزوی کردن این دولت بزرگ در حال ظهور و دورنمای متعاقب آن یعنی رفتن پکن به دنبال یک استراتژی جایگزین را باعث می شوند؛ این استراتژی تشکیل یک ائتلاف اصولی منطقه ای با همسایگانش برای دنبال کردن توسعه ضمن حفظ پویایی بازارهای داخلی و خارجی برای شرکت های این کشور است.

اروپا و آمریکا باید درباره اتحاد علیه چین دقت بیشتری کنند. اتحاد آنها به عنوان تلاش دو قدرت استیلاجوی در حال افول برای دیکته کردن قواعدشان بر قدرت های در حال ظهور در نظر گرفته می شود. TTIP به جای پرداختن به ایجاد یک نظم بین المللی اقتصادی جدید، در تلاش است تا نظم قدیمی را به درازا بکشاند. هنوز برای متوقف کردن روند پرخطر TTIP زمان وجود دارد. در هر حال بهترین نتیجه ممکن تعدد طرف های TTIP به شکلی است که چین را شامل شود. این کار اولین گام به سوی حاکمیت چندجانبه متوازن تر است. کمیسیون اروپا باید TTIP را دوباره ارزیابی و تغییر رویه آن را پیشنهاد کند پیش از آنکه کل این روند با سرخوردگی و رنجش و پارادوکسی غیرمنتظره یعنی تضعیف اتحاد راهبردی آمریکا و اروپا از مسیر خارج شود.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *