جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
اتحادیه اروپا: حرکت به سمت ژئوپلیتیک فراگیر
ریچارد یانگز پژوهشگر اندیشکده کارنگی در مقاله ای که در کتاب ژئوپلیتیک و دموکراسی در خاورمیانه منتشر شد، نوشت: اتحادیه اروپا ظرفیتها و توانمندیهایی دارد که متناسب با منافع راهبردی است، ولی توانایی اقدام ژئوپلیتیکی به طور کامل و جدای از دولتهای عضو خود ندارد.
اتحادیه اروپا همچنین برای تامین بخش قابل توجهی از انرژی مورد نیازش به منطقه خاورمیانه وابسته است. (شکل های 1و2 این وابستگی را نشان میدهد)
ارقام نمودارها نشان میدهد که مراودات تجاری اتحادیه اروپا با منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا رو به گسترش است. (شکل های 3و4) تمام این موارد خاورمیانه و شمال آفریقا را برای اتحادیه اروپا بسیار مهم ساختهاست. (شکل 5)
اتحادیه اروپا به برخی دولتهای خاورمیانه و شمال آفریقا، حضور کامل تر در بازار واحد و وسیع خود، یک میلیارد یورو منابع مالی مضاعف همراه با نوسازی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و دسترسی سخاوتمندانهتر به بازار کار پیشنهاد داد. به علاوه، در مقابل برخی دولتهای ملی، مقامات اتحادیه اروپا به طور مستقیم با اسلامگرایان تعامل کرده اند و بین اردوگاه های سیاسی متخاصم میانجیگری کردند.
ابزارهای سیاسی اتحادیه اروپا در زمینه الحاق، برای جلوگیری از فرو رفتن دولتها در درگیریهای خشونتبار و ایجاد بیثباتی در سراسر منطقه کافی نبوده است. اگرچه اتحادیه اروپا به درستی تعامل دیپلماتیک با رژیمهای مسئلهدار و برخی گروه های معارض را پی گرفت، اما ابزاری برای استفاده از اهرم نفوذ در زمانی که رویدادها به ویژه در سوریه، مصر و لبنان مسئلهدار شدند، نداشت.
حرکت به سمت عصر جدید؟
اتحادیه اروپا به راهبردی نیاز دارد که از منظر ژئوپلیتیکی به تغییرات در خاورمیانه و سیاستهایی که کاملا موضوعات تکنوکراتیک مرتبط با مقررات و استانداردهای اتحادیه به طور طبیعی آنها را هدایت نمی کنند، حساس باشد. به هر حال سیاست کم توجه به توسعه حوزه حکمرانی یورو نباید به معنای دور شدن از محرکهای بنیادی بیثباتی باشد.
اتخاذ سیاست ژئوپلیتیکیتر نباید بهعنوان بهانهای برای این استدلال باشد که گشودن بازارهای اروپا یا تردد آزادانهتر نیروی کار عرب دیگر یک ضرورت نیست؛ و نیز نباید به سیاست ساده جهت دوری و اجتناب از منطقه به جای تعمیق همکاری جامع با آن تبدیل شود؛ و یا سیاست مذکور نباید اتحادیه اروپا را به سمت استفاده از اعتبارات برای تقویت رژیمهای ستمگر و ناقض حقوق بشر سوق دهد.
با یا علیه دولتهای عضو؟
سیاستهای اتحادیه اروپا و کشورهای عضو برخی مواقع هماهنگ و برخی مواقع تنشهایی با یکدیگر داشتند. سیاست خارجی اتحادیه اروپا در خاورمیانه، نه مجدداً ملی شده و نه اروپایی بوده است، بلکه دیپلماسی ملی و ابتکارات اتحادیه اروپا همزمان و به موازات هم توسعه پیدا کردهاند.
در برخی نقاط خاورمیانه، خیزش های مردمی دولتهای اروپایی را تشویق کرد تا به اقدام دوجانبه و سیاست خارجی ملی اولویت بدهند. فقدان انسجام بین سیاستهای ملی و اروپایی موضوع جدیدی نیست. اما هماهنگی بین آنها (اتحادیه و دولتهای عضو آن) در بینظمی ژئوپلیتیکی در حال ظهور در خاورمیانه، ضروری است. این به منزله تقویت ابزارهای اتحادیه و به ضرر تلاشها برای سیاست خارجی ملی نیست، بلکه استفاده موثرتر از دو سطح مذکور (ملی و اروپایی) برای منافع متقابل است.
آنچه که خیلی برای اتحادیه اروپا به عنوان یک واحد ژئوپلیتیک معنا پیدا میکند، دقیقاً در مدیریت این هماهنگی قرار دارد. دولتهای عضو اتحادیه اصرار میورزند که تعامل امنیتی جدید آنها (پایگاهها در خلیج فارس، فروش سلاح، آموزش نیروهای امنیتی اردن یا الجزایر) مسیر را برای تعامل بیشتر در اصلاحات ساختاری امنیتی هموار میسازد و لازم است شکافهای باقیمانده از تعاملات ژئوپلیتیکی اعضای آن در این منطقه را پر کند.
نتیجهگیری
اتحادیه اروپا تقویت تفکر راهبردیاش در قبال خاورمیانه و شمال آفریقا را آغاز کرده است. این تحول مطلوب نباید توجه اتحادیه اروپا را از تلاش برای رسیدگی و پرداختن به عوامل ریشهای معما و مشکل پیچیده ژئوپلیتیکی امروز منحرف سازد. جدی گرفتن ژئوپلیتیک به معنای تفکر در خصوص راهبردهایی است که برای تقویت تلاشهای اتحادیه اروپا جهت گسترش اصلاحات ساختاری ضروری است. در حقیقت، گذشت زمان عامل تضمین رهیافت دارای رویکرد سخت به امنیت است. اما تغییر کلی از اینکه ژئوپلیتیک باید فراگیر باشد به اینکه ژئوپلیتیک باید استثنا پذیر باشد، پاسخ مسئله نیست.
0 Comments