جدیدترین مطالب
داعش خراسان؛ چالش مشترک مسکو و واشنگتن
أحدث المقالات
جنگ 40 روزه و «صلح روسی» در ناگورنو-قرهباغ
آنا اوهانیان در تحلیلی که در وبسایت مجله اینترنشنال افرز دانشگاه جورج تاون منتشر شد، نوشت: چالشبرانگیزترین مسئله این بحران، یعنی وضعیت جنجالبرانگیز دولت دوفاکتوی ناگورنوقرهباغ همچنان حلنشده باقیمانده است؛ اما اکنون پیروزی نظامی جمهوری آذربایجان در میدان نبرد به بخشی از توافقنامه صلحی تبدیل شده که با میانجیگری روسیه در 9 نوامبر 2020 منعقد شد. محدودیتها و مسئولیتهای صلح در قفقاز جنوبی، بهعنوان یک مورد از تحکیم پیروزی نظامی توسط قدرتهای غیر لیبرال که اکنون مسئول سیاست منطقهای بعد از جنگ هستند، به شکلی روزافزون آشکار میشود.
نحوه مدیریت پیامدهای بعد از جنگ و پذیرش حل مناقشه در ناگورنو قرهباغ، آزمونی برای چشماندازهای روندهای صلح در دیگر قسمتهای اوراسیا است، منطقهای که بیشازپیش در حال چندقطبی شدن است.
تعداد مناقشاتی که با راهحلهای مسالمتآمیز و از طریق مذاکره خاتمه مییابد از سال 2010 تاکنون کاهشیافته است. نمونههای دولتهایی که برای حل مناقشات قومی-سیاسی سراغ رویکردهای نظامی و قهری از طریق جنگ و خشونت میروند در همهجا مشاهده میشود. رویکردهای نظامی برای تحکیم پیروزی در دو دهه گذشته در سریلانکا، روسیه، ترکیه، روآندا و فراتر از آنها مشاهدهشده است و اکنون برخی مفسران آشکارا در اوکراین از این رویکردها حمایت میکنند. تازهترین نمونه از آن تهاجم جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه در منطقه ناگورنو-قرهباغ بود که با توافق سهجانبه ارمنستان، جمهوری آذربایجان و روسیه با وساطت روسیه خاتمه یافت. گروه مینسک، به عنوان چارچوب مذاکراتی طرف ثالث، در طول جنگ و پسازآن در حاشیه قرار گرفت. اگرچه این چارچوب بازتاب هنجاری برای حل غیرنظامی مناقشه بوده اما همیشه به لحاظ سازمانی ضعیف بوده و تقریباً با بازیگران غیرنظامی و اجتماعات مرزی طرفها هیچ ارتباطی ندارد.
روسیه بعد از چند تلاش ناموفق، توانست به این توافق سهجانبه دست یابد که ترکیه و قدرتهای اروپایی را کنار گذاشت و صلحبانان روسی را در آن جای داد. باوجوداینکه محدودیت زمانی پنجساله برای صلحبانان روسی در این توافق قیدشده اما دراینباره که آیا اصلاً نیروهای روسی این منطقه را ترک خواهند کرد یا خیر، گمانهزنیهای سیاسی وجود دارد. این توافق باز شدن مرزها و مسیرهای حملونقل میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان را خواستار است اما هیچ اشارهای به مسئله محوری مناقشه یعنی وضعیت سیاسی جمهوری خود خوانده آرتساخ/ناگورنو-قرهباغ ندارد.
صلح روسی در ناگورنو قرهباغ و چشماندازهای دوام آن
در این زمینه، با پیروزی نظامی آشکار جمهوری آذربایجان تحت حمایت ترکیه و تأمین امنیت توسط صلحبانان روسی، این مناقشه به آزمونی جدید برای چیزی تبدیل شدهاست که دانشگاهیان آن را «صلح سازی غیر لیبرال» مینامند؛ یک روند بازسازی پس از جنگ تحت مدیریت نخبگان محلی با تمرد از قواعد صلح لیبرال.
هنوز درک کافی از تأثیرات پساجنگِ پیروزیهای نظامی وجود ندارد. برخی پژوهشگران این فرضیه را مطرح کردهاند که اینگونه پایانهای لیبرال در مناقشات مسلحانه تحت برخی شرایط میتواند پتانسیلی «دگرگون کننده» داشته باشد، درحالیکه دیگران به افول دموکراتیک و تعمیق اقتدارگرایی در اجتماعات پیروز تأکید دارند. روش مدیریت پیامدهای پساجنگ و پذیرشها در قبال حل بحران در ناگورنوقرهباغ، سنگ محکی برای چشماندازهای روندهای صلح در هر جای دیگری در اوراسیا است. مورد ناگورنوقرهباغ به دلیل نتیجه نظامی آن و محوریت قدرتهای غیر لیبرال بهعنوان «مدیران مناقشه» در شرایطی جدید، موردی آموزنده است. آموختن صلح سازی با بازیگران غیر لیبرال در جایگاه طرف ثالث ممکن است به یک قاعده در نظم متبلور جهان چندقطبی تبدیل شود تا به یک استثنا.
علیاف بهعنوان پیروز مناقشه کارتهای بسیاری روی میز دارد. متصدیان صلح خواهان آن شدهاند که جمهوری آذربایجان از این توافق برای تقویت تماسهای مردم با مردم استفاده کند و اجازه راههای گستردهتر گفتگو با اجتماع جمهوری آذربایجان در ناگورنو قرهباغ و ارمنستان را فراهم کند. این توافق چنین رویکردهایی را برای جمهوری آذربایجان تشویق میکند و بر احیای مسیرهای ترانزیت دوران شوروی که اتصال را برای همه طرفهای درگیر بهبود میبخشد تأکید میکند. بهطور خلاصه در چارچوب این شرایط منطقهای ادغام و اتصال در آینده، سود اقتصادی روشنی برای همه کشورهای منطقه و مسیری روشن برای حل این مناقشه وجود دارد.
فرصت دادن به صلح
در ناگورنو قرهباغ، چارچوب لیبرال برای حل مناقشه از طریق مذاکره همچنان ضعیف است. در عوض روسیه مسئول نظم پساجنگ در این منطقه است اما ظرفیت و ارادهاش برای ایفای این نقش همچنان ضعیف است.
تداوم بحران گروگانگیری و تاکتیکهای اخیر جمهوری آذربایجان برای «مرز سازی» انعکاسدهنده چشماندازهای محدود «صلح سازی» غیر لیبرال است که نشان میدهد کرملین در اعمال فشار بر باکو برای اجرای کامل توافق نهم نوامبر یا ناتوان است یا ارادهاش را ندارد. این تاکتیکها بهعنوان ابزارهایی برای هماهنگی اقتدارگرایانه میان این دولتها ظاهرشده است و سیاستهای دموکراتیک ارمنستان را در آستانه انتخابات در این کشور به چالش میکشد. تعمیق اقتدارگرایی در جمهوری آذربایجان مانع ساختاری اصلی در مسیر راهحل بلندمدت و از طریق مذاکره برای این مناقشه است. درحالیکه آموختن زندگی در کنار قدرتهای غیر لیبرالی که کنترل روندهای صلح را در دست دارند ضروری است، درک مسئولیتها و اهرمها در شرایطی اینگونه نیز امری مهم است.
درحالیکه توپ در زمین جمهوری آذربایجان است، لزوم حمایت ارمنستان از قالبهای راهحل از طریق مذاکره نیز حائز اهمیت است. این بحران باعث اشکال نرمتر اقتدارگرایی در سه دهه گذشته در ارمنستان بوده است. شانس جدید ارمنستان برای آیندهای دموکراتیک باوجود یک بحران حلنشده و همسایهای متخاصم بهسختی محقق خواهد شد. مسیرهای پس از جنگ برای ارمنستان به تعمیق دموکراسی و پذیرش تغییر خصومت با جمهوری آذربایجان اشاره دارد.
درنتیجه، تضمینهای امنیتی محکم برای جامعه ارمنستان در ناگورنوقرهباغ و ارمنستان، اولین گام ضروری برای ایجاد اراده سیاسی برای حل بحران از طریق مذاکره است.
ممکن است از طریق حمایت دو و یا چندجانبه غرب از طریق گروه مینسک، هنوز مسیری برای پایدار شدن این صلح غیر لیبرال در این بحران وجود داشته باشد. مناقشات حلنشده محرکهایی مؤثر برای تابآوری استبدادی بهویژه در پسزمینه عقبماندگی دموکراتیک در عرصه جهانی است.
0 Comments