جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
الزامات بهبود روابط اقتصادی با همسایگان
اگر همسایگان ایران را شامل کشورهای واقع در غرب و جنوب غربی یعنی کشورهای خاورمیانه، شمال ایران یعنی آسیای مرکزی و قفقاز و کشورهای شرق شامل افغانستان و پاکستان در نظر بگیریم آنگاه یکی از مهمترین الزامات این است که در این منطقه سیاست خارجی خود را بر مبنای هویت و رقابت مذهبی تعریف نکنیم. این بدان معنی است که یکی از مهمترین ریشههای تاریخی اختلاف بین کشورهای منطقه هویت مذهبی است که در تمام شئونات روابط در نظر گرفته میشود و پررنگ است.
همچنین تضادهای هویتی که وابسته به این تفاوت دیدگاه است باعث شده تا کشورهای این مجموعه، در عوض آنکه به سمت همکاری اقتصادی پیش بروند، به رقیب یا دشمن اقتصادی تبدیل شوند. اگر به تجربه طلایی سازمان اوپک در اواخر 60 و اوایل دهه 70 توجه کنیم درمییابیم که کمرنگ بودن هویت مذهبی و اهمیت همکاری اقتصادی در سیاست خارجی کلید موفقیت بنیانگذاران اوپک شامل ایران، کویت و عربستان در آن مقطع بوده است؛ بنابراین تجربه همکاری موفق در بین این کشورها وجود داشته ولی یا از سمت بازیگران بینالمللی یا به دلیل رقابتهای مذهبی این همکاری به دشمنی و رقابت مخرب تبدیل شده است. این وضعیت را به زبان ژان ژاک روسو اگر بخواهیم تعبیر کنیم به آن «شکار خرگوش» گفته میشود؛ به این مفهوم که همکاری بین این کشورها برای خودشان منفعت بالایی دارد مانند تجربه دوران طلایی اوپک، اما رقابتهای مذهبی همراه با گرفتاری بازیگران منطقهای در تله نقش آفرینان و قدرتهای بینالمللی باعث شده و تمرکز این کشورها از گوزن پرمنفعت «همکاری منطقهای» به سمت خرگوش کمارزشتر «تکروی منطقهای» منحرف شود.
حال اگر بخواهیم این وضعیت را تغییر دهیم معمولا با اقدامات یک طرف نمیتوان این بازی را به سمت همکاری اقتصادی مطلوب پیش برد اما الزام اقتصادمحور شدن سیاست خارجی کشور ما این است که در عمل نشان دهیم که در روابط بین کشوری، خودمان وزن بیشتر را به منافع اقتصادی متقابل میدهیم تا مسائل دیگر.
بنابراین به زبان اقتصادی اگر بخواهیم این موضوع را توضیح دهیم، از یک طرف باید پیمانهای منطقهای که در حال حاضر عضو آن هستیم را تقویت کنیم پیمانی مانند پیمان اکو که فعال است اما به اندازهای که باید تقویت نشده است یا از طرف دیگر نقشآفرینی و پیوستن به پیمانهای منطقهای جدید مانند اتحادیه اوراسیا یا پروژه جاده ابریشم را در دستور کار جدی قرار دهیم.
اگر ایران این دو مسیر را دنبال کند به کشورهایی که با ما همکاری نمیکنند این علامت را میدهد که جمهوری اسلامی ایران به دنبال همکاری متقابل و تامین منافع مشترک اقتصادی است؛ بنابراین سیاست خارجی مان را نیز میتوانیم بر اساس تقویت این همکاریها به پیش ببریم.
علاوه بر این اقدامات بینالمللی، چند الزام داخلی مهم را نیز باید رعایت کنیم؛ نخستین و مهمترین الزام، ثبات در مدیریت کلان اقتصادی است. سیاست اقتصادی در ایران به شدت نوسانی است و این نوسان باعث میشود که ریسک همکاری با ایران بالا باشد. درواقع این علامت را به کشورهای دیگر میدهد که ما ثبات رویه نداریم.
علاوه بر الزام به ثبات اقتصاد کلان، نابرابریهای بین استانی نیز باید در اقتصاد ایران بهبود پیدا کند؛ منظور از نابرابری منطقهای، توزیع نابرابر فرصتها و عدم اختصاص و بهرهبرداری متناسب از منابع رشد اقتصادی در استانهای مختلف ایران است.
دیگر الزام مهم داخلی این است که به دنبال تنوعبخشی به سبد پروژههای سرمایهگذاری کلان اقتصادی خود باشیم. در کنار تنوعبخشی، مشوقهای لازم برای انگیزش سرمایهگذاران کشورهای مناطق پیشگفته، از اهمیت بالایی برخوردار است. البته فرصت چندساله تحریمها این امکان را به ما میداد که بررسی کنیم در چه صنایعی واقعا مزیت داریم. چون دسترسی به بازارهای جهانی محدود بود و مزیت واقعی صنایع ما مشخص میشد. به عنوان مثال صنعت کفش رشد خیلی خوبی در این چند سال داشته و میتواند یک بازار صادراتی مناسب برای ایران باشد؛ اما این مزیت به معنای چشمپوشیدن از فرصت جذب سرمایهگذاری خارجی یا حتی پروژههای مشترک سرمایهگذاری فراملیتی در منطقه نیست.
اما تحقق همه این موارد، موکول به این است که واحدهای پیشگام و عملیاتی ما در سیاست خارجی یعنی سفارتخانههای ایران در کشورهای منطقه، سیاست دیپلماسی اقتصادی را به صورت فعال دنبال کنند؛ این امر هم برای بازارگشایی صادراتی و هم برای جلب همکاریهای بین کشوری و صدور خدمات فنی و مهندسی ضروری و مفید است. در نتیجه در جمع بندی میتوان گفت که از نظر داخلی نیاز به ثبات در رویههای اقتصاد کلان و از نظر منطقه ای به ارسال این علامت به کشورها داریم که به دنبال رقابت با هدف جذب یا نادیده گرفتن منافع آنها نیستیم بلکه به دنبال این هستیم که منافع متقابلی مانند تجربیات موفق گذشته را طراحی و احیا کنیم.
0 Comments