جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
نگاهی به کتاب «آیا اخلاق مهم است؟ سیاست خارجی روسای جمهور آمریکا از روزولت تا ترامپ»
کتاب «آیا اخلاق مهم است؟ سیاست خارجی روسای جمهور آمریکا از روزولت تا ترامپ»[1]، به قلم جوزف نای متفکر برجسته روابط بینالملل به بررسی نقش اخلاق در سیاست خارجی روسای جمهور آمریکا میپردازد. در این کتاب، جوزف نای نقش و تأثیر اخلاق در سیاست خارجی روسای جمهور آمریکا را بررسی کرده و پیامدهای مطلوب و نامطلوب آن را ذکر کرده است. نویسنده در این کتاب تصمیمات روسای جمهور آمریکا را از سه جنبه موردبررسی قرار میدهد: اهداف، ابزار و نتایج.
جوزف نای در این کتاب کیفیت رهبری روسای جمهور آمریکا از جنگ جهانی دوم تا امروز را ارزیابی کرده و رویکردهای کارآمد و ناکارآمد را تشریح میکند. بهعنوانمثال، جرج دبلیو بوش نشان داد که داشتن هدف خوب بدون عملکرد مناسب ممکن است پیامدهای نامطلوب اخلاقی، مانند درد و رنج انسانی در جنگ عراق، در پی داشته باشد. همچنین، اگرچه مدیریت ماهرانه جان اف کندی در بحران موشکی کوبا همواره در خاطرههاست، اما باید خاطرنشان کرد که اقدامات قبلی وی زمینه را برای این رویارویی خطرناک فراهم کرده بود. نتیجه این اقدام برای کندی یک امتیاز اخلاقی است که نای امتیاز او را ازنظر اخلاقی خوب اما نمره تدبیر او را متوسط ارزیابی کرده است. با خواندن این کتاب، خوانندگان پی خواهند برد که همه روسای جمهور آمریکا به ساختار سیستم مقید نبوده و درواقع گزینههایی ازجمله گزینه عدم اقدام در اختیار داشتهاند.
کتاب حاضر شامل 9 فصل است. فصل اول مقدمهای بر اخلاق و آرمانهای آمریکایی بهعنوان یک کشور استثنایی و منحصربهفرد است که بر ایدههای لیبرال و روشنگرانه بنیانگذاران آن استوار است. در این فصل، نویسنده به سیاست خارجی آمریکا و نظم بینالمللی لیبرال پس از 1945 یعنی پایان جنگ جهانی دوم پرداخته و بهویژه با تشریح دیدگاههای «وودرو ویلسون»، چگونگی سیاست خارجی روسای جمهور آمریکا تا دونالد ترامپ را بررسی کرده است.
در فصل دوم، نویسنده به تعریف سیاست خارجی اخلاقی پرداخته و دیدگاهها و نظریات متفکران واقعگرا نظیر توسیدیدز، هابز و ماکیاولی و دیدگاه فیلسوفان عصر روشنگری نظیر امانوئل کانت و سایرین را ذکر کرده و جنبههای استدلال اخلاقی و اثربخشی این دیدگاهها در سیاست خارجی روسای جمهور آمریکا و نتایج آنها را برشمرده است.
در این فصل به معیارهای دوگانه اخلاقی بین شهروند عادی و رهبر جامعه با ذکر نمونههایی از تاریخ ادیان و تاریخ جهان اشاره شده و تفاوت دیدگاههای فیلسوفان و متفکران ازلحاظ تأکید آنها بر یکی از جنبههای ابعاد سهگانه رویکرد نویسنده، یعنی اهداف، ابزار و نتایج، موردبررسی قرارگرفته است. نویسنده با ارزیابی نقش اخلاقی نهادهای جامعه و تأثیر نظامهای اخلاقی جوامع، پیامدهای مطلوب و نامطلوب آنها و همچنین، تغییر و تحول در آنها را تشریح کرده است. علاوه بر این، دروغ، ریسک و فریب بهعنوان ابزارهای در اختیار رهبر جامعه بررسیشده و با ذکر مثالهایی از روسای جمهور آمریکا، پیامدهای آن عنوانشده است.
درنهایت، نویسنده در این فصل، اخلاق در سیاست خارجی را در سه نقشه ذهنی حاکم بر سیاست جهانی (واقعگرایی، جهانوطن گرایی و لیبرالیسم) بررسی کرده و چگونگی ارزیابی اخلاق در سیاست خارجی روسای جمهور آمریکا را توضیح داده است.
از فصل سوم تا هشتم، نویسنده به شرح وقایع جهانی روسای جمهور دوره مربوطه پرداخته و سیاست خارجی رئیسجمهور آمریکا را از سه جنبه یعنی اهداف، ابزار و نتایج ارزیابی کرده است. در این فصلها، نویسنده ابتدا خلاصه کوتاه از رئیسجمهور مربوطه ارائه کرده و سپس رویدادهای جهانی مربوط به سیاست خارجی آمریکا را بهطور کامل شرح داده است. نویسنده برای رویکرد سهگانه خود شاخصهایی تعریف کرده است که عبارتاند از: شاخص دیدگاه اخلاقی و تدبیر (اهداف)، شاخص زور و لیبرال (ابزار) و شاخص امانتداری، جهانوطنی و آموزش (نتایج). نویسنده تصمیمات سیاست خارجی هر یک از روسای جمهور را ارزیابی کرده و برای آنها در این شاخصها نمرهای کیفی ارائه کرده است. بهعنوانمثال، ازنظر نویسنده همه روسای جمهور بنیانگذار نظم جهانی پسا جنگ جهانی دوم، هم در ارزشها و هم در انگیزههای شخصی، اهداف اخلاقی و بهویژه نتایج اخلاقی داشتهاند اما گاهی از جنبه ابزار کم آوردهاند که مستلزم استفاده از زور بوده است. در مقابل، روسای جمهور دوره جنگ ویتنام، بهویژه جانسون و نیکسون در اهداف، ابزار و نتایج، نمرهای ضعیف گرفتهاند اما دو رئیسجمهور دوره پایان جنگ سرد، یعنی ریگان و بوش، در هر سه جنبه اخلاقی نمرهای خوب دریافت کردهاند.
گذشته از این موارد، در فصل سوم، تصمیمات و سیاست خارجی بنیانگذاران نظم بینالمللی لیبرال یعنی فرانکلین روزولت، هری ترومن، و آیزنهاور بررسی شده و فصل چهارم به بررسی رویدادهای دوره اوج جنگ سرد و جنگ ویتنام یعنی رویدادهای دوره جان اف کندی، لیندون جانسون و ریچارد نیکسون اختصاص یافته و همینطور فصل پنجم هم به دوره پس از جنگ ویتنام و تحول در نگرش سیاست خارجی آمریکا مقارن با ریاست جمهوری جرالد فورد و جیمی کارتر پرداخته است.
فصل ششم به پایان جنگ سرد و آغاز دوره تکقطبی جهانی پرداخته است. با فروپاشی شوروی، آمریکا به قدرت بلامنازع جهان تبدیل میشود. با توجه به پایان جنگ سرد بدون خونریزی، نویسنده تصمیمات سیاست خارجی ریگان و بوش پدر را بسیار خوب توصیف کرده است. فصل هفتم دورهای تکقطبی است. در این دوره برای اولین بار در سازمان ملل قطعنامهای با اتفاق آرا برای مقابله با حمله عراق به کویت تصویب میشود، دیوار برلین برچیده میشود و آلمان به ناتو میپیوندد روسای جمهور این دوره یعنی بیل کلینتون و جرج بوش پسر در سیاست خارجی خود از گزینههای وسیعی ازجمله حمله نظامی برخوردار میشوند. فصل هشتم مقارن با آغاز قرن بیست و یکم است. نویسنده تغییر قدرت در این دوره را از دو جنبه «افقی» (تغییر قدرت در میان کشورها) و «عمودی» (پراکندگی قدرت از دولتها به فعالان غیر-دولتی) بررسی کرده است. از منظر افقی، نویسنده معتقد است که هر سه رئیسجمهور این دوره (بوش پسر، اوباما و ترامپ) به ظهور قدرتهای آسیایی نظیر چین و هند واکنش نشان داده و در برابر افول آمریکا مقاومت کردهاند. مواردی نظیر فعالیتهای تروریستی هم جزو جنبه عمودی تغییر قدرت است که نویسنده اقدامات روسای جمهور آمریکا در این زمینه را نیز ارزیابی کرده است.
فصل پایانی کتاب حاضر به گزینههای آتی در سیاست خارجی پرداخته است. نویسنده معتقد است که گزینههای اخلاقی جزو لاینفک سیاست خارجی است و نظم بینالمللی بر توازن قدرت و تصور مشروعیت استوار است.
در این فصل، نویسنده با ارزیابی سیاست خارجی اخلاقی از سال 1945 نتیجه میگیرد که اخلاق در سیاست خارجی حائز اهمیت بوده است. نویسنده معتقد است که با نگاهی به هفت دهه برتری آمریکا در گذشته میتوان نمونههایی از نقش اخلاق در سیاست خارجی را مشاهده کرد.
نویسنده تصمیمات اخلاقی را متأثر از شرایط دانسته و ارزیابی تصمیمات سیاست خارجی را منوط به آگاهی از ارزش اساسی بقا در دنیای هرجومرج میداند؛ بهعبارتدیگر، اولین وظیفه اخلاقی یک رئیسجمهور تضمین بقا و امنیت مردمی است که او را انتخاب کردهاند؛ اما امنیت و بقا تنها جنبه مهم سیاست جهانی نبوده و سایر ارزشها در سیاست خارجی، مثلاً عدالت در سایر کشورها و کمکهای بینالمللی انسان دوستانه نیز برای مردم حائز اهمیت است. ارزشهای لیبرال و همچنین، راستی، اعتماد و گفتمان اخلاقی در داخل و خارج نیز از حمایت عمومی برخوردار است.
پایان نظام تکقطبی و رهبری آمریکا در جهان
نویسنده سیاست خارجی آمریکا در آینده را متأثر از دو تغییر در قدرت جهانی (افقی و عمودی) قلمداد کرده است که هر دوی آنها نظم لیبرال هفت دهه گذشته را به چالش میکشند. نویسنده معتقد است که «دوره تکقطبی» پسا جنگ سرد و نظم به رهبری آمریکا، هم ازلحاظ اقتصادی و هم ازلحاظ ژئوپلیتیکی به سررسیده است و در دوره جدید، قدرتهای غیر غربی نظیر چین و هند نقش مهمتری ایفا خواهند کرد. در پایان، نویسنده با بررسی ظهور چین نتیجه میگیرد که در دهههای آتی آمریکا همچنان قدرت اول نظامی جهان باقی خواهد ماند و نیروی نظامی مؤلفه مهم قدرت در سیاست جهانی خواهد بود. بااینحال، ظهور چین و افول روسیه، همسایگان این کشورها را تهدید میکند و روسای جمهور آتی آمریکا با این گزینه دشوار مواجه خواهند بود که کجا و چگونه مداخله کنند.
از آنجائی که دلایل اخلاقی غالباً در سیاست خارجی بکار گرفته میشود، کتاب حاضر نحوه بهکارگیری مطلوب آن را ارائه کرده است. با توجه به اینکه جهان با تهدیدهایی نظیر جنگ هستهای، تغییرات اقلیمی و اختلافات تکنولوژیکی مواجه است، چهل و ششمین رئیسجمهور آمریکا باید سیاست خارجی را در راستای حلوفصل این چالشها شکل دهد. کتاب حاضر با بررسی دقیق تصمیمات روسای جمهور گذشته و حال، به روسای جمهور آتی در بهکارگیری هرچه بهتر دلایل اخلاقی در سیاست خارجی کمک میکند.
این کتاب فراتر از مفید بودن برای عموم به دلیل نگارش ساده و تاریخی، میتواند بهعنوان یک مرجع درسی مهم در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل، بهویژه گرایشهای مطالعات منطقهای و آمریکا شناسی، مطالعات غرب آسیا، سیاستگذاری عمومی، روانشناسی سیاسی، جامعهشناسی سیاسی و غیره مورداستفاده قرار گیرد.
[1]. Do Morals Matter? Presidents and Foreign Policy from FDR to Trump, Joseph Nye, OXFORD INIVERSITY PRESS, 2020.
0 Comments