جدیدترین مطالب
اشتباه محاسبات در روابط با همسایگان را جدی بگیریم
أحدث المقالات
توافق 15 کشور آسیایی؛ نوید افول اقتصاد جهانی دلار محور
عطا بهرامی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی با اشاره به امضای بزرگترین توافق تجارت آزاد جهان در پایان دیدار مجازی رهبران عضو اتحادیه کشورهای آسیای جنوب شرقی (آسه آن) خاطرنشان کرد: در بررسی ابعاد این توافق، وضعیت کشورهای شرق آسیا بهخصوص چین و ژاپن را باید بهطور خاص تحلیل کرد. چین رقیب آمریکا است و طبیعی است که از هر نوع نظمی که نسبت به نظم آمریکایی موجود واگرایانه باشد استقبال میکند.
وی با اشاره به شکلدهی و گسترش سازمان همکاری شانگهای و افزایش نفوذ چین در خاورمیانه و آفریقا باهدف تغییر نظم موجود، ادامه داد: چین عملاً به دنبال جایگزینی آمریکا در هژمونی فعلی است و میخواهد هژمون باشند؛ اما ژاپنیها ازنظر امنیتی خود را با آمریکا تعریف کردهاند و اهداف چین را دنبال نمیکنند. اینکه آنها حتی در شرایط فعلی که ازنظر امنیتی با چین در تنش هستند در این طرح مشارکت کردهاند، عجیب به نظر میرسد.
ازنظر ژاپنیها هم نظم اقتصادی موجود و دلار محور در حال پایان است
این کارشناس اقتصاد بینالملل گفت: این اقدام نشان میدهد حتی ازنظر ژاپنیها همدوره نظم اقتصادی موجود و دلار محور در حال پایان است و به همین جهت هم خود را برای نظام اقتصادی چندجانبه آماده میکنند. به نظر میرسد این شاید مهمترین پیامی باشد که در این پیمان شاهد آن بودیم.
بهرامی با اشاره به عدم حضور هند در این پیمان اقتصادی، اظهار داشت: اقتصاد هند با آمریکا تعریفشده و ازنظر آمریکاییها کشوری است که در آینده بهعنوان خریدار جایگزین چین میشود. آمریکاییها میخواهند چین را – بهعنوان کشوری که بیش از 500 میلیارد دلار صادرات به آمریکا انجام میدهد – کنار بگذارند و بهجای آن هند را جایگزین کنند. با این هدف که هم رشد اقتصاد چین را کنترل کنند تا خطر آن کنار برود و هم هند را تقویت کنند تا موازنه قدرتی را در جنوب آسیا علیه چین شکل دهند.
گام بسیار بلند در مسیر جهتدهی به اقتصاد آینده جهان
وی بابیان اینکه توافق این 15 کشور بزرگترین توافق تجارت آزاد جهان است که یکسوم تولید ناخالص ملی کل جهان را شامل میشود، اضافه کرد: با این اقدام آنها گام بسیار بلندی در راستای جهتدهی جریان اقتصاد آینده جهان به سمت شرق برداشتند و این جهتگیری اقتصاد به سمت شرق کاملاً ملموس است. پیشازاین پیمانهای دیگر چندان توفیقی پیدا نکردند، اما این پیمان جریان اقتصاد به سمت شرق را به همراه خواهد داشت.
بهرامی درعینحال تأکید کرد: البته نباید تصور کرد که هر کشوری که در شرق است منافع همگنی با این سازمان دارد؛ مثلاً هند منافع متضادی با این سازمان دارد و برعکس مطمئناً آنها از پیوستن پاکستان به این پیمان در آینده استقبال میکنند؛ تا با هند موازنه سازی کرده باشند.
این تحلیلگر اقتصاد سیاسی بابیان اینکه این حرکت نشان داد که وزن اقتصاد دنیا مانند دههای گذشته آنچنان نیست که آمریکا بتواند دیگران را مجبور کند که حتماً او را شریک پیمانهای خود کنند، گفت: آمریکاییها سال 1945، 48 درصد اقتصاد دنیا را در اختیار داشتند، اما اکنون به 22 درصد رسیده است؛ یعنی اگر دیگران با هم جمع شوند عملاً نیازی به آمریکا ندارند و این مسئله باعث میشود در هر پیمانی ضرورتاً نیازی به وجود آمریکا نباشد.
وی با اشاره به برخی تحلیلها مبنی بر اینکه کشورهای عضو در این پیمان درمجموع 30 درصد اقتصاد جهان را در دست دارند و این اقدام اعلانجنگ به اروپا و آمریکا است، افزود: درگذشته آمریکا، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول نقش اساسی را در اقتصاد ایفا میکردند اما اکنون چین به دلیل داشتن چند دهه مازاد تجاری ممتد، دلارهای زیادی در اختیار دارد و میتواند در تأمین مالی و وام دادن هم وارد شود. با این اقدام عملاً صندوق و بانک جهانی به چالش کشیده شدهاند و آنها دیگر آخرین مرجع وام نیستند و کسانی دیگر هم هستند که میتوانند وام بدهند.
بازار مصرف، تولید و نظام بانکی مستقل پیمان چین و 14 کشور
بهرامی به تلاش موفق آمریکا برای عقب راندن ژاپن در ایجاد صندوق پولی در بحران 97 – 98 اشاره کرد و گفت: از آن زمان تاکنون بیش از 20 سال میگذرد و در این فاصله چین تااندازهای رشد کرده که کاری که ژاپنیها نتوانستند را انجام دهد؛ یعنی عملاً دیگر این اتحادیه هم بازار مصرف و هم بازار تولید بزرگی دارد و هم نظامی بانکی مناسبی در آن است که میتواند تأمین مالی کند، به همین دلیل هم توانستند آمریکاییها را کنار بگذارند.
وی در خصوص نبود کشورهای اروپایی در این پیمان، بابیان اینکه مدتها است که دیگر حضور اروپا در این دست پیمانها موضوعیت ندارد، اضافه کرد: آنها همیشه با آمریکاییها تعریف میشدند و بهتنهایی نقش ایفا نمیکردند. وقتی آمریکا نتواند، آنها هرگز نمیتوانند نقشی ایفا کنند؛ چراکه آنها وزانت و انسجام کافی ندارند. ازاینجهت با نبود اروپا هم اتفاقی نمیافتد.
این کارشناس اقتصاد بینالملل با اشاره به شرایطی که پس از جنگ جهانی دوم باعث تسلط هژمونی آمریکایی به لحاظ اقتصادی شد، گفت: سیستم فعلی دنیا، یعنی اقتصاد بسیار بزرگ و تضاد منافع، دیگر به درد همه نمیخورد. به این معنا که آمریکاییها اگر بخواهند به همین سیستم وفادار بمانند چینیها با همان سرعتی که طی چهار- پنج دهه گذشته داشتند جلو میآیند و جای آنها را میگیرند. آمریکاییها نمیخواهند این اتفاق بیفتد، بنابراین در حال تخریب پایههای سیستم خود هستند.
بهرامی توضیح داد: اولین پایهای که آنها تخریب کردند سازمان تجارت جهانی بود و در دعاوی که اتفاق افتاد، چینیها پیروز شدند اما این دردی دوا نمیکند. آمریکاییها میخواهند سرعت چین از رشد فعلی کند شود و مانند ژاپن دهه 90 و فاصلهاش با آمریکا نزدیکتر از این نشود. طبیعتاً چینیها به دنبال جایگزین میگردند اما جایگزین پیدا کردن برای بیش از 500 میلیارد دلار کالا کار سادهای نیست. آمریکا میتواند دلار چاپ کند تا کالا بخرد، اما کشورهای دیگر نمیتوانند دلار چاپ کنند. ازاینجهت چینیها احساس خطر کردند و در مقابل این بازی به هم زدنهای آمریکا ایستادهاند و میخواهد این اتفاق نیفتد؛ اما کار سادهای نیست.
به نظامی برزخی رسیدهایم
به گفته این کارشناس مسائل اقتصاد بینالملل؛ اولین پیام این سیستم، فارغ از اینکه کدام طرف پیروز میشود، این است که ما الآن بهنظام برزخی رسیدیم. نظام قبلی نیست و نظام جدید هم هنوز نیامده است. در این دوران برزخی اتفاقات مختلفی میافتد؛ مثلاً به ایران پیشنهاد توافق راهبردی 25 ساله داده میشود با تضمین خرید نفت و 400 میلیارد دلار سرمایهگذاری. آنچه در اقتصاد ایران هرگز اتفاق نیفتاده است؛ اما چین چون میخواهد یارگیری در عرصه اقتصاد جهانی انجام دهد چنین پیشنهادی میدهد.
بهرامی اضافه کرد: آمریکاییها هم طبیعتاً مجبور میشوند به متحدانشان امتیازات بیشتری نسبت به گذشته بدهند؛ چراکه طرف مقابل هم در حال ارائه پیشنهادهایی است. درواقع رقابت میان قدرتها باعث میشود کشورهای کوچکتر با چانهزنی وضع بهتری داشته باشند و امتیازات بیشتری را مطالبه کنند. ازاینجهت دنیای تکقطبی نخواهیم داشت و وارد دنیای چندقطبی با بلوکهای مختلف میشویم.
0 Comments