أحدث المقالات
چشمانداز مبهم صلح در جنگ قرهباغ
وبسایت اندیشکده بروکینگز آمریکا در یادداشتی نوشت: در میان جنجالهای تبلیغاتی دو طرف باید این سؤال را پرسید که چرا این جنگ در شرایط فعلی اوج گرفته است؟ ویژگیهای جدید جنگ فعلی چیست و بعدازاین چه خواهد شد؟
زمانبندی آغاز درگیریها
این دومین بار است که درگیریها در این منازعه شدت مییابد اما شروع تبادل توپخانهای در یک نقطه خاص در مرز ارمنستان و آذربایجان بهاحتمالزیاد ناشی از حمله تصادفی یک گشت کوچک آذری بوده است. این درگیری تصادفی، اطلاعات مهمی در مورد میزان آمادگی ارمنستان، سطح و نوع پاسخهای بینالمللی به آذربایجان داد و همچنین به باکو برای تعیین زمان حمله برنامهریزیشده طولانیمدت در آینده کمک کرد. ارمنستان نیز بهشدت غافلگیر شد، اما این موضوع برای روسیه بهعنوان قدرت اصلی خارجی در منطقه قابل پیشبینی بود.
پیچیده شدن ابعاد جنگ جدید
آذربایجان در حال آماده شدن برای یک جنگ جدید است و تمام سرمایههای نفتی خود را برای تجهیز نیروهای مسلح این کشور به سلاحهای مدرن، ازجمله هواپیماهای بدون سرنشین، هزینه میکند. ارمنستان نیز در خرید تسلیحات به «میزان سخاوت» روسیه چشم دوخته است و البته میداند که در شرایط اضطراری نمیتواند روی بیشتر شدن حمایت نظامی مستقیم روسیه حساب باز کند. اگرچه کفه توازن نظامی به نفع آذربایجان است اما کارشناسان ارمنی معتقدند که مواضع دفاعی مستحکم آنها در برابر رگبار توپخانهای و حملات تانکهای آذربایجان مقاومت خواهند کرد. آنچه مقاومت در برابر این حمله را سخت میکند، استفاده گسترده آذربایجان از نیروی آتش برای پشتیبانی از حملات هماهنگ در تمام جهات اصلی استراتژیک و برای هدف قرار دادن مواضعی در داخل خاک ارمنستان است.
اما آنچه نسبت به جنگهای گذشته تفاوت بیشتری ایجاد کرده، حمایت قاطعانه ترکیه از آذربایجان است. آنکارا در اوج جنگهای ژوئیه با باکو همراه بود و اکنون این تعامل را به سطح جدیدی رسانده است. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ارمنستان را تهدید اصلی صلح در منطقه خوانده و خواستار خروج کامل نیروهای ارمنی از قرهباغ کوهستانی شده است.
روسیه از این مداخله بیسابقه ترکیه، متعجب شده و نمیتواند پاسخ قانعکنندهای بیابد. درحالیکه مسکو به ادامه بازی در نقش یک میانجی تأثیرگذار بین ارمنستان (که بهطور رسمی یک متحد است) و آذربایجان (که متحد روسیه نیست) عادت کرده بود، اما مواضع ترکیه این معادله را برهم زده است. بهنحویکه پوتین دیگر تمایلی به برقراری تماس با اردوغان ندارد. اگرچه کاخ کرملین از تشدید این جنگ ابراز نگرانی کرده است، اما به نظر میرسد هیچ ابتکاری برای صلح شکل نگرفته است.
آیا جنگ میتواند فرصتی برای صلح باشد؟
کارشناسان روسی پیشبینی میکنند که پس از چند روز جنگ شدید، طرفین خسته شده و به بنبستی که مطلوب مسکو است خواهند رسید. ناکارآمدی روسیه در مدیریت این بحران این واقعیت را آشکار میکند که چارچوبهای بینالمللی قدیمی مانند گروه مینسک، دیگر کارآیی لازم را ندارند. عدم همکاری ایالاتمتحده نیز تأسفبار است. چین نیز حضور پررنگی در قفقاز ندارد. آخرین باری که ایالاتمتحده تلاش کرد تا این منازعه را حل کند آوریل 2001 بود که جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، رهبران ارمنستان و آذربایجان را به فلوریدا دعوت کرد ولی موفق نشد آنها را برای انجام یک معامله متقاعد کند. باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا نیز در سال 2010 برای آشتی بین ارمنستان و ترکیه اقدام کرد ولی او نیز موفق نشد.
اروپا باوجوداینکه این دو کشور را در ابتکار مشارکت شرقی خود گنجانده، اما هیچ تلاشی برای حل مناقشه قرهباغ نکرده است. این عدم تمایل اتحادیه اروپا برای دخالت در بحران قرهباغ، اردوغان را به تشدید اقدامات تهاجمی در سیاست خارجی ترغیب میکند. ترکیه با حمایت از آذربایجان، خود را وارد یک جنگ جدید دیگر کرده است. تا پیشازاین، آنکارا به حمایت از دولت فائز السراج در لیبی و شورشیان در استان ادلب سوریه پرداخته بود. ترکیه در جدال عربستان – قطر در حمایت از دوحه موضعگیری کرده است و ناامیدانه در کنار فلسطین در برابر اسرائیل ایستاده است. این کشور همچنین در مدیترانه شرقی با یونان درگیر است و اوضاع کشمیر را با اظهارات خود متشنج کرده است.
علیاف با تکیهبر اتحاد با ترکیه و انفعال روسیه، جنگی را آغاز کرده است که تصرف چند روستا برای اعلام پیروزی در آن کافی نیست. ارمنستان هم میتواند به بسیج عمومی مردمی برای مقابله با آذربایجان تکیه کند.
جنگ میتواند در مقیاس بزرگتر گسترش پیداکرده و بهجای روزها، هفتهها ادامه یابد اما ممکن است این فاجعه امیدهایی را نیز زنده کند. اگر هر دو طرف تلفات سنگینی را متحمل شوند و به مرز خستگی برسند، میتوانند انگیزههای واقعی برای صلح پیدا کنند. دولتهای خارجی نیز میتوانند سازش را تسهیل یا دستکاری کنند. ارمنستان و آذربایجان هم باید به هر نحو ممکن از بنبست خصومت متقابل عبور کنند. چراکه پذیرش همسایه بهعنوان یک شریک نامطلوب نه یک دشمن همیشگی، مستلزم تغییر شکل جدی در دیدگاههای هر دو کشور است.
0 Comments