جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
نقش آمریکا در فروپاشی نظام بینالمللی کنترل تسلیحات
ایگور ایوانف در یادداشتی که وبسایت شورای امور بینالملل روسیه آن را منتشر کرد؛ نوشت: در آغاز قرن حاضر، تلاشهای زیادی برای حفظ «پیمان موشکهای ضد بالستیک» (پیمان ایبیام) صورت گرفت. طرف روسی آماده بود تا برای حفظ این پیمان با واشنگتن مصالحه کند. اکثریت قریب بهاتفاق کشورهای جهان نیز از حفظ پیمان ایبیام حمایت کردند. حتی مجمع عمومی سازمان ملل نیز قطعنامهای برای حفظ این پیمان تصویب کرد؛ اما متأسفانه آمریکا در تابستان 2002 بهطور یکجانبه از آن خارج شد و این پیمان دیگر قابل احیا نیست.
همین اتفاق برای «پیمان تسلیحات نظامی متعارف در اروپا» (سی اف ای) و «پیمان تسلیحات هستهای میان برد» (ای ان اف) نیز خواهد افتاد. بهاحتمالزیاد، آمریکا برای حفظ این پیمانها تلاش چندانی نکرده بلکه صرفاً در سطح سیاسی بالا خواستار حفظ آنها شده است، اما پیشرفتی جز اظهار موضع اصلی روسیه در این موضوع، حاصل نشده است. اروپا نیز که منافع امنیتی آن مستقیماً با این پیمانها پیوند خورده و زمانی با تمام توان از آنها حمایت میکرد، در این موضوع جانب واشنگتن را گرفته و بهطور منفعلانه فروپاشی این پیمانها را تماشا کرده است.
آیا استارت نو نیز به همان سرنوشت دچار میشود؟ احتمالاً برای چنین قضاوتی زود است، اما واضح است که حتی اگر این پیمان تمدید شود، احیای چارچوب حقوقی چند سطحی و مفصل برای کنترل تسلیحات، چیزی که در نیمه دوم قرن بیستم ایجاد شد و ثبات راهبردی جهان را تأمین کرد، تقریباً غیرممکن است. اگر این واقعیت جاری را بپذیریم، در این صورت دو پرسش عملی مطرح میشود: نخست آنکه، آیا وقت آن است که بپذیریم کنترل سنتی تسلیحات هستهای و متعارف را نمیتوان در آغاز دهه 2020 احیا کرد؟ دوم آنکه، در این شرایط بینالمللی نوظهور، چه نوع مکانیسم کنترل تسلیحات امکانپذیر است؟
بیشک، فروپاشی نظام بینالمللی کنترل تسلیحات تقصیر آمریکاست. پس از جنگ سرد، آمریکا شادمان از «پیروزی»، این مکانیسمهای بینالمللی کنترل تسلیحات را سد راه سلطه و آزادی عمل خویش قلمداد میکرد؛ بنابراین، آمریکا بهطور یکجانبه از پیمانهای «ایبیام» و «آی ان اف» خارج شد و پیمان «سی اف ای» را نیز تعدیل کرد و از گفتگوهای سازنده در دیگر حوزههای کنترل سلاح خودداری نمود. درواقع، در این روند کلی، امضای توافق استارت نو در سال 2010 یک استثنا محسوب میشود.
بااینحال، معرفی آمریکا بهعنوان تنها عامل مسئول وضعیت جاری کنترل تسلیحات، بسیار سادهانگارانه و خطرناک است. نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که پایان جهان دوقطبی پس از پایان جنگ سرد مایه تشدید تهدید هستهای شده است. به لحاظ امنیتی، تهدیدات منطقهای و داخلی نیز بهاندازه تهدید جهانی و حتی بیشتر از آن در کانون توجه قرارگرفته است. همزمان، اولویت این تهدیدها نیز تغییر کرده و مبارزه با تروریسم، افراطگرایی، قاچاق مواد مخدر، مهاجرت غیرقانونی و… در صدر بحرانها قرار گرفته است. باید اذعان کرد که پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل تا حدی عامل وضعیت فعلی امور بوده و از دیدگاه امروزی، تاریخچه 50 ساله کنترل تسلیحات ناامیدکننده است.
بهسختی میتوان تصور کرد که مسابقه تسلیحاتی نامحدود، در راستای منافع کشورهای جهان باشد. اگرچه هر نوع مکانیسم جدید کنترل تسلیحات راهبردی باید بر ویرانههای نظام قدیمی متقابل آمریکا – شوروی بنا شود، اما این نظامهای دوجانبه دیگر موضوعاتی مربوط به گذشته محسوب میشوند. آمریکا بهطور فزایندهای نگران توسعه زرادخانههای هستهای چین بوده و روسیه نیز باید تواناییهای روزافزون اعضای رسمی و غیررسمی «باشگاه هستهای» را لحاظ کند. ازاینرو، نظامهای کنترل دوجانبه آمریکا – روسیه باید به نظامهای چندجانبه تغییر یابد. این امر گرچه دشوار است، اما باید انجام شود. در حال حاضر کیفیت زرادخانههای هستهای از کمیت آن مهمتر بوده و در مذاکرات احتمالی، اشکال چندجانبه انعطافپذیر نظیر توافق هستهای با ایران (برجام) باید جایگزین مدلهای دوجانبه سنتی شود. اگرچه این نوع توافقها، پایبندی به آن را تضمین نمیکند اما فرصتی برای ارائه راهحلهایی در اختیار میگذارد تا تعداد بیشتری از کشورها بتوانند بهاتفاق نظر رسیده و تنشها را کاهش دهند.
ما شاهد آغاز دوره جدیدی در جهان هستهای هستیم که بیش از جهان قرن بیستم، پیچیده، غیرقابلپیشبینی و خطرناک است. باید امیدوار بود که آمریکا و روسیه و دیگر کشورهای بزرگ بتوانند سوءظنهای متقابل خود را کنار گذشته، عظمت خطر فزاینده را درک کرده و تلاشهای خود را در جهت مدلها و الگوریتمهای جدید برای کاهش تهدید هستهای و تقویت ثبات راهبردی در سطح منطقهای و جهانی هدایت کنند.
0 Comments