جدیدترین مطالب
اشتباه محاسبات در روابط با همسایگان را جدی بگیریم
أحدث المقالات
پاپ برای نخستینبار مراسم پنجشنبه مقدس را تنها به زنان اختصاص داد
پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان در مراسم پنجشنبه مقدس قبل از عید پاک، پای ۱۲ زن زندانی را در رُم شست و بوسید. این برای اولینبار بود که پاپ ۸۷ ساله، این مراسم سالانه را تنها به زنان اختصاص داد. در این مراسم سنتی، پاپ به طور معمول پای زندانیان را شسته، خشک میکند و در مواردی میبوسد. در سنت مسیحی، پنجشنبه مقدس یادآور روزی است که مسیح در شام آخر، پای شاگردان خود را شست که نمادی است از ضرورت «خادم بودن رهبر».
چرایی و چگونگی تحریم تسلیحاتی ایران از منظر آمریکا
شرح رخداد
مطابق با برجام و نیز بندهای 5 و 6 اعلامیه قطعنامه 2231، تحریم تسلیحاتی سازمان ملل متحد علیه جمهوری اسلامی ایران در اکتبر 2020 به پایان خواهد رسید. بر همین اساس تلاشهای آمریکا برای تمدید این تحریمها در نشست 30 ژوئن شورای امنیت سازمان ملل برای بررسی نهمین گزارش دبیرکل درباره اجرای قطعنامه ۲۲۳۱، مضاعف گردیده است. از منظر آمریکا آنچنانکه «مایک پمپئو» میگوید: «هدف ما این نیست که تحریمهای تسلیحاتی را برای یک دوره کوتاه دیگر تمدید کنیم. تحریمهای تسلیحاتی زمانی باید رفع شوند که جمهوری اسلامی ایران به شکلی رفتار کند که با رفتار کشورهای عادی سازگار باشد.» بنابراین آمریکا به دنبال «تمدید نامحدود» تحریمهای تسلیحاتی است. اظهارات پمپئو، ظاهراً در پاسخ و مخالفت به این زمزمه در میان کشورهایی اروپایی بوده است که با «تمدید زماندار» تحریمهای مزبور به مصالحهای با آمریکا نائل شوند. همچنان که در بیانیه سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه آمده بود: «معتقدیم که رفع برنامهریزیشده تحریم تسلیحات متعارف سازمان ملل در اکتبر آینده که توسط قطعنامه ۲۲۳۱ مقرر شده، برای ثبات و امنیت منطقهای تبعات بزرگی خواهد داشت.»
تاکنون شواهدی وجود ندارد که نشان دهد، واضعان رویکردهای «تمدید نامحدود» و «تمدید زماندار» توانسته باشند حمایت چین و روسیه را جلب نمایند. به همین جهت نبرد دیپلماتیکی در شورای امنیت تداوم خواهد داشت که «مایک پمپئو» آن را یک «آشفتگی» دانسته است. از منظر چین و روسیه؛ حفظ برجام منوط به بهرهمندی ایران از مزایای آن است، موضوعی که در حوزه اقتصادی و تجاری به جهت تحریمهای یکجانبه و ظالمانه آمریکا محقق نشده است. بر همین اساس آنها اساساً رویکرد آمریکا به موضوع تحریم تسلیحاتی را فاقد وجاهت میدانند. آنچنانکه نمایندگی چین در سازمان ملل متحد گفته است: «آمریکا با خروج از توافق هستهای ایران به تعهداتش ذیل قطعنامه 2231 عملنکرده و ازاینرو هیچ حقی برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران ندارد. حفظ توافق هستهای تنها مسیر منطقی به جلو است.»
علیرغم این اختلاف دیدگاهها همچنان آمریکا بر موضع حداکثری خود تأکید داشته و از تصمیم خود (درحالیکه رأی منفی روسیه و چین و حتی رأی ممتنع کشورهای اروپایی کاملاً محتمل است) برای ارائه پیشنویس تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران به شورا جهت رأیگیری در اواسط ماه ژوئیه خبر داده و تهدید کرده است که اگر این تلاشها بهجایی نرسد، آمریکا مایل است که تحریمهای گسترده سازمان ملل علیه ایران را بازگرداند. با توجه به شرح رخداد، این پرسشها حائز اهمیت خواهند بود که؛ «چرایی اصرار آمریکا بر این مسئله از چه منابعی نشات میگیرد؟» و «آمریکا درحالیکه با موضع مخالف سایر بازیگران مواجه است، چگونه میخواهد رویکرد خود را محقق سازد؟»
چرایی رخداد
اقدام آمریکا در توسل به دیپلماسی چندجانبه و نیز جنگ روانی گسترده در قبال رفع تحریمهای تسلیحاتی ایران، در دو سطح قابلتحلیل است؛ ساختاری (اجماع دستگاههای سیاستگذار و اندیشکدههای تصمیمساز) و کارگزاری (رویکرد خاص ترامپ و تیم سیاست خارجی او) در سطح تحلیل نخست، باید نگرش ساختار سیاسی-امنیتی حاکم در آمریکا را نسبت به این موضوع تحلیل کرد. بر این اساس میتوان به اسناد راهبردی امنیتی آمریکا نظیر؛ سند «راهبرد دفاع ملی[1]» 2018، «برآورد تهدیدات جهانی[2]» 2019 م، «بازنگری دفاع موشکی[3]» 2019 اشاره نمود. بررسی تمامی این اسناد نشان میدهد، تحریم تسلیحاتی و تحمیل رژیمهای محدودیت ساز موشکی علیه جمهوری اسلامی ایران، در پیوند با سیاست منطقهای ایران مطرح میشود. بهبیاندیگر تحدید توان نظامی-دفاعی ایران را عامل مهمی در جهت تضعیف نقش منطقهای ایران میداند. به همین جهت «برآورد تهدیدات جهانی» 2019 م وقتی به ارزیابی توان دفاعی ایران میرسد بر: «حمایت ایران از متحدانش شامل ارائه موشکهای بالستیک که تهدیدی جدی علیه شرکا و منافع آمریکا در منطقه محسوب میشود»، تأکید میکند. درواقع تلاش میشود تا فشارها درباره توانمندیهای دفاعی ایران در یک چارچوب حقوقی به بهانه نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت بهواسطه «اشاعه موشکی» قرار گیرد. از این منظر، تداوم تحریمهای تسلیحاتی ایران، در راستای حفظ نفوذ منطقهای آمریکا و تقابل با نفوذ ایران و بهتبع آن چین و روسیه در غرب آسیا موضوعیت خواهد داشت. به همین جهت ضرورت دارد تحقق هدف فوقالذکر، از طریق ایجاد یک اجماع جهانی صورت گرفته تا به تحریم مشروعیت بینالملل داده شده و از حالت انفرادی و یکجانبه خارج شود.
در سطح تحلیل کارگزاری با توجه به رویکرد خاص «ترامپ» و نیز «پمپئو» باید بر این نکته تأکید کرد که «فشار حداکثری» همواره طرحی برای اجبار و تغییر محاسبات ایران در روابطش با آمریکا بوده است تا مجبور به مصالحه دلخواه طرف آمریکایی گردد. بهویژه با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و مواجهه ترامپ با چالش اعتراضات ضد نژادپرستی و نیز کرونا، این انگیزه برای اعمال فشار بیشتر برای حصول سریعتر به نتیجه در کاخ سفید افزایش مییابد. طبق برآورد غلط «ترامپ»، هرچقدر مزایای ماندن در برجام برای ایران بهسوی صفر شدن میل کند، احتمال پذیرش مذاکره از سوی ایران افزایش خواهد یافت. این برآورد ترامپ، البته از سوی محافل مسیحیت صهیونیستی و اندیشکدههایی چون؛ «موسسه واشنگتن برای خاور نزدیک[4]» و «بنیاد دفاع از دموکراسیها[5]» بهشدت تقویت میشود. از منظر این محافل صهیونیستی، آنچه حائز اهمیت است اینکه سیاست «فشار حداکثری» آنچنان نهادینه گردد که جمهوری اسلامی ایران در وضعیت تقریباً «صفر برجامی»، یا دچار شکست شود و یا اینکه کاملاً تسلیم گردد. ضمن اینکه در آینده نیز هیچیک از روسای جمهوری بعدی آمریکا نیز نتوانند به مصالحهای با ایران دست یابند. در این راستا تداوم تحریمهای تسلیحاتی ایران، واجد نقش مهمی در صفرسازی دستاوردهای برجامی برای ایران دارد.
چگونگی رخداد
موضوع دومی که پس از چرایی اقدام آمریکا، حائز اهمیت است چگونگی دستیابی به هدف تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران است. در این رابطه چندین سناریو و نیز گمانهزنیهایی وجود دارد.
سناریوی نخست مدنظر آمریکا، ارائه قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی است. بااینکه قطعنامه در ماه جاری به شورا ارائه خواهد شد ولیکن به نظر نمیرسد که آمریکا ارزیابی موفقیت از این رویکرد داشته باشد. چه اینکه «برایان هوک» در یادداشتی در روزنامه والاستریت ژورنال ضمن اینکه نوشته است: «آمریکا، با دیپلماسی جلو خواهد رفت و برای تمدید تحریمها، حمایت جلب خواهد کرد.» از مخالفت احتمالی کشورهایی مانند روسیه و چین نیز یادکرده و افزوده که: «این کشورها احتمالاً قطعنامه آمریکاییها را وتو خواهند کرد.» همچنین موضع اروپا نیز در رابطه با قطعنامه، مبهم خواهد بود چه اینکه رأی مثبت به این قطعنامه با سیاست اعلامی این کشورها مبنی بر ضرورت حفظ برجام در تعارض قرار دارد.
سناریوی دوم مدنظر آمریکا در صورت وتوی قطعنامه، این خواهد بود که آمریکا با این تصور اشتباه که بهعنوان عضوی از برجام، حق استفاده از سازوکار معروف به «مکانیسم ماشه[6]» مندرج در بندهای 36 و 37 برجام را دارد، از این طریق به بازگرداندن همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران میپردازد. این سناریو برای آمریکا این فرصت را ایجاد میکند که؛ با ابراز تمایل به استفاده از مکانیسم ماشه و پایان برجام، اروپا برای همراهی در تمدید تحریمها در سایر سناریوهایی که منجر به نابودی کل برجام نمیشود (مانند سناریوی اول)، تحتفشار قرار گیرد؛ اما چالش اصلی بر سر راه این سناریو این است که آمریکا با اقدام می2018 دیگر طرف توافق در برجام محسوب نمیشود، موضوعی که مکرر از سوی ایران و برخی اعضای برجام مانند روسیه، ابراز شده است؛ اما بااینوجود «پمپئو» اصرار بر تداوم تحریمهای تسلیحاتی را حق آمریکا میداند: «ایالاتمتحده حق مسلمی دارد که حتی بدون موافقت هیچ کشور دیگری، تداوم این تحریمهای تسلیحاتی ایران را تضمین کند.» چالش اصلی این سناریو این است که آمریکاییها نمیگویند؛ چگونه درحالیکه سایر اعضای برجام حق آمریکا برای استفاده از این مکانیسم را نمیپذیرند، از این مکانیسم استفاده خواهند کرد؟
سناریوی سوم را بایستی بر اساس تفسیر آنچه پمپئو «حق مسلم» آمریکا برای تحریم تسلیحاتی ایران مینامد، تشریح کرد. درحالیکه به نظر نمیرسد حق آمریکا برای استناد به مشارکت در برجام و فرایند ماشه، به لحاظ حقوقی موردقبول باشد، آمریکاییها به دنبال تفسیرهای دیگری از این حق خودخوانده نیز هستند. درواقع آمریکا برای حل چالش دو سناریوی قبلی در حال کار روی سناریویی است که در آن برجام نابود نمیشود، ولی همزمان تحریمهای تسلیحاتی تمدید میشوند. در این راستا «برایان هوک» با اشاره به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که برجام را تائید کرده بود، میگوید: «قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت اکثر تحریمهای سازمان ملل را رفع کرد، اما یک مکانیسم حقوقی جهت استفاده انحصاری برخی کشورهای خاص برای بازگرداندن سریع تحریمها ایجاد کرد. تحریمهای تسلیحاتی یکی از این تحریمهاست.» درواقع آنها در حال کار بروی طرحی هستند که طی آن آمریکا نه عنوان مشارکتکننده در برجام، بلکه بهعنوان عضو مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱، بتوانند مکانیسم ماشه را حداقل برای موضوع تحریمهای تسلیحاتی فعال کنند. همزمان هم ادعا کند که فعالسازی این مکانیسم به معنای بازگشت همه تحریمهای سازمان ملل نخواهد بود. چنین سناریویی منافع اروپا و آمریکا را به یک اندازه تأمین میکند. «پمپئو» نیز وزیر خارجه چندین مرتبه برای تبیین این حق آمریکا به مواضع «باراک اوباما» استناد کرده که گفته بود: «هرزمانی که آمریکا به این عقیده برسد که ایران تعهدات خود را انجام نداده است، هیچ دولت دیگری نمیتواند مانع توانایی ما در بازگرداندن تحریمهای چندجانبه شود.» بااینحال توجیه حقوقی درباره عضویت آمریکا در قطعنامه 2231 نیز بسیار دشوار است. چه اینکه مباحث مرتبط با تحریم تسلیحاتی ایران در پیوستهای قطعنامه آمده است، ولیکن در آنجا نیز همواره حقوق و تکالیف را ناظر به «کشورهای مشارکتکننده در برجام» تعریف کرده است.
جمعبندی
سیاست آمریکا برای پیشبرد طرح تمدید تسلیحاتی ایران را میتوان ناشی از دو منبع تصمیمگیری در ایالاتمتحده دانست. منابع ساختاری قدرت که میتوان اجماع آنها را در اسناد کلان راهبردی این کشور مشاهده نمود که؛ تحریم تسلیحاتی و موشکی ایران را در راستای ضرورتهای محدودسازی نفوذ منطقهای ایران ارزیابی میکنند. کارگزاران کاخ سفید نیز در پیوند با محافل صهیونیستی، این تمدید را در راستای افزایش فشار حداکثری و صفرسازی مزایای برجام تلقی میکنند که ایران را مجبور به تسلیم حداکثری نماید.
[1]: National Defense Strategy of The United States of America
[2]: DNI: Worldwide Threat Assessment of the U.S. Intelligence Community
[3]: Missile Defense Review
[4]: WINEP: Washington Institute for Near East Policy
[5]: Foundation for Defense of Democracies
[6]: Trigger Mechanism
0 Comments