آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟
نجیب میقاتی، نخست وزیر لبنان هنگام استقبال از جورجیا ملونی، نخست وزیر ایتالیا در بیروت گاف عجیبی داد و به اشتباه با یک زن دیگر روبوسی کرد. میقاتی که در مقابل پلههای هواپیما ایستاده بود تصور کرد که یکی از زنان دیپلمات ایتالیایی، جورجیا ملونی است و به گرمی از او استقبال کرد، اما لحظاتی بعد به او گفته شد که این زن نخست وزیر ایتالیا نیست.
امیر اسمر در یادداشتی که وب سایت شورای روابط خارجی آمریکا آن را منتشر کرد؛ نوشت: پیش فرض نیروهای مداخله گر این بود که با سرنگونی دیکتاتوری قذافی، مردم لیبی یک دولت منتخب مردمی و نهادهای ملی جدید ایجاد کرده و به کمک منابع سوخت فسیلی عظیم کشور خویش، به امور بازسازی کشور خود خواهند پرداخت. اما چیزی که پس از آن در لیبی اتفاق افتاد، هیچ شباهتی با این چشم انداز نداشت. پس از سقوط قذافی، دولت مرکزی کارآمدی در لیبی تشکیل نشد و قدرتهای همسایه از پیامدهای چنددستگی و شکست لیبی رنج بردند. تعدادی از قدرتهای اروپایی و منطقهای مداخله کردند اما قادر به تثیبت این کشور نشدند – برخی از کشورها نیز در این آشوب سرمایهگذاری کردند. در نتیجه، علیرغم تلاشهای اخیر برای صلح، لیبی ممکن است به پرتگاه اختلافات بلندمدت سقوط کند.
از زمان سقوط قذافی، اتفاقات زیادی افتاده است. اختلافات اجتماعی و منطقهای دیرینه که رژیم قذافی آنها را سرکوب کرده بود، دوباره سر باز کرده اند. ساختارهای محلی، نظیر شهرها و قبیلهها به کانون قدرت، دفاع و گاهی تهاجم علیه جوامع مجاور تبدیل شده است. گروههای تروریستی و شبه نظامیان مسلح از این آشوب بهره برداری کرده و مناطق بدون کنترل دولتی را به پایگاهی برای جنایات سازمان یافته و افراط گرایی تبدیل کرده و به چنددستگی این کشور دامن زده و تهدیدی برای همسایگان لیبی به وجود آورده اند. با قدرت گیری عناصر محلی، مشروعیت دولت مرکزی و انتخابات به واسطه مشارکت پایین رﺃی دهندگان، شبه نظامیان مسلح و احکام قضایی، کاهش یافته است. مجلس نمایندگان، که در سال 2014 با مشارکت پایین رﺃی دهندگان انتخاب شده است، پس از تصرف طرابلس توسط یک گروه شبه نظامی اهل مصراته، طرابلس را ترک کرده و بساط خود را در «طبرق» در شرق لیبی، پهن کرده است. شبه نظامیان مصراته، به احیای کنگره ملی پرداختند که قرار بود مجلس نمایندگان جایگزین آن باشد.
خلیفه حفتر، ژنرال سابق ارتش، یک طرف جنگ فعلی است. وی با تشکیل یک گروه شبه نظامی (موسوم به ارتش ملی لیبی) از میان جناحها و قبایل لیبی، به تصرف سرزمینهایی از شرق حوالی بنغازی تا جنوب و غرب پرداخته است. حفتر حمایت مجلس نمایندگان در طبرق را نیز بهدست آورده و تحت لوای مبارزه با تروریسم، کمکهای خارجی عظیمی دریافت کرده است. فرانسه و روسیه نگران گسترش افراط گرایان خشونت طلب در اروپا بوده و خلیفه حفتر را فرصتی برای تثبیت لیبی، کاهش مناطق بدون کنترل دولتی و مهار تهدید اسلامگرایی قلمداد میکنند. کشورهای عربی نیز خیزش 2011 کشورهای عربی را تهدیدی برای دولت خویش و ثبات منطقهای تلقی کرده و از حفتر حمایت میکنند.
در طرف دیگر جنگ، دولت وفاق ملی قرار دارد که از نظر بینالمللی به رسمیت شناخته شده و اواخر 2015 توسط سازمان ملل برای اتحاد مجلس نمایندگان و کنگره ملی تشکیل شده است. دولت وفاق ملی، علاوه بر رسمیت بینالمللی، مورد حمایت برخی کشورهای اروپایی، قطر و ترکیه و همچنین بعضی سازمانهای بینالمللی است. دولت وفاق ملی فاقد منابع بوده و به شبه نظامیان متحد خود وابسته است. با این حال، این دولت در اتحاد جناحهای نظامی و سیاسی رقیب حامی خویش موفق نبوده است. مجلس نمایندگان، علیرغم موافقت با ادغام در دولت وفاق ملی، سرانجام از این اتحاد صرف نظر کرده و با اعضای کابینه دولت وفاق ملی مخالفت کرد – ظاهرا با این ادعا که اعضای این کابینه، اسلامگرا هستند. این ادعا به خلیفه حفتر امکان داد تا طرحهای دیپلماتیک را نادیده گرفته و به ادامه جنگ بپردازد و شانس خود را به عنوان مرد قدرتمند بعدی لیبی افزایش دهد. پس از بهدست آوردن کنترل بیشتر لیبی، ارتش ملی لیبی در تلاش برای شکست دولت وفاق ملی، آوریل 2019 به محاصره طرابلس پرداخت اما این حمله تا به حال در حومه پایتخت به بن بست رسیده است.
تا 17 فوریه 2020، جنگ لیبی نهمین سال خود را تجربه کرده و از سواحل این کشور فراتر رفته است. برخی از کشورهایی که در مداخله نخست 2011 مشارکت داشتند، اکنون با پیامدهای بیثباتی لیبی دست و پنجه نرم میکنند. لیبی به پناهگاه گروههای تروریستی، از جمله عمال القاعده و داعش، تبدیل شده است. فقدان امنیت در لیبی، این کشور را به شاهراهی برای هجوم پناهجویان از جنوب صحرای آفریقا به اروپا تبدیل کرده است، در حالی که اروپا هم اکنون گرفتار مدیریت هجوم پناهجویان از افغانستان، سوریه و مناطق دیگر است.
بنابراین، حل و فصل جنگ لیبی همچنان دست نیافتنی است. این کشور همچنان از آوارگیهای چشمگیر رنج برده و به پایگاه سازمانهای جنایی و تروریستی تبدیل شده است. اکنون تهدید لیبی برای همسایگان خود و برای متحدان اروپایی آمریکا بیش از زمان قذافی است. برخلاف تحریم تسلیحلاتی نه ساله سازمان ملل، ستیزه جویان لیبی از لحاظ تسلیحات، مزدور و پشتیبانی هوایی به اندازه کافی تامین میشوند تا این جنگ تا مدتها ادامه یابد. در نبود تمایل واقعی مردم لیبی به پایان جنگ، این کشور همچنان چند دسته باقی مانده و فعالان خارجی نیز به دنبال غلبه بر رقیب و تشدید اختلافات خواهند بود.
0 Comments