تأثیر تشدید تنش ایران – آمریکا بر بازار نفت

شورای راهبردی آنلاین – رصد: ترور سردار قاسم سلیمانی، نگرانی‌های زیادی در مورد احتمال تأثیر آن بر بازارهای نفتی به وجود آورد. به لحاظ تئوری، ایران می‌توانست بازارهای نفت را بی‌ثبات کرده و قیمت نفت را افزایش دهد. به‌طور حتم، چنین اقدامی به نفع ایران بود و حتی اقتصاد ضعیف شده ایران را نیز تقویت می‌کرد.

پائول استیونز در یادداشتی که اندیشکده چتم هاوس آن را منتشر کرد؛ نوشت: اگرچه ترور سردار سلیمانی در ابتدا باعث افزایش چند دلاری قیمت نفت شد، اما بلافاصله قیمت‌ها به میزان قبلی بازگشت. حملات موشکی ایران به پایگاه عین الاسد نیز واکنش مشابهی در بازار نفت ایجاد کرد. در چنین شرایطی، اقدام مستقیم ایران برای افزایش قیمت نفت (مثلاً تلاش برای بستن تنگه هرمز) بعید به نظر می‌رسد.

حدود یک‌پنجم از عرضه نفت جهانی از تنگه هرمز می‌گذرد که تنگه‌ای باریک بین ایران و شبه‌جزیره عربستان است. بستن این تنگه اقدام نظامی جدی آمریکا و بسیاری از متحدان آن را در پی خواهد داشت. همچنین، چنین اقدامی احتمالاً مانع از صادرات نفت خود ایران را نیز خواهد شد.

به همین ترتیب، حملات آشکار به متحدان آمریکا در منطقه نظیر عربستان سعودی و امارات، واکنش سخت آمریکا را در پی خواهد داشت، هرچند که این فرضیه با توجه به عدم پاسخ آمریکا به حملات منتسب به ایران علیه تأسیسات نفتی آرامکو عربستان در ابقیق و خریص، چندان قطعی نیست.

ایران برای تأثیرگذاری در عرضه نفت به‌احتمال‌زیاد به اقدام غیرمستقیم روی می‌آورد، چراکه ایران گزینه‌ها و نیروهای نیابتی متعددی در اختیار دارد و می‌تواند تولید سایر کشورها را تحت تأثیر قرار دهد. این امر به‌ویژه در مورد عراق صدق می‌کند که در سال ۲۰۱۹ با متوسط ۳٫۵۳ میلیون بشکه در روز، یکی از منابع مهم عرضه نفت در جهان بوده است.

بااین‌وجود، یکی از پیامدهای مهم ترور سردار سلیمانی که چندان موردتوجه قرار نگرفت، این است که نقش ژئوپلیتیک در قیمت نفت را تثبیت کرد. تا سال ۲۰۱۴، ژئوپلیتیک نقش مهمی در تعیین قیمت نفت در بازارها ایفا می‌کرد؛ اما در سال ۲۰۱۴ عرضه نفت در جهان به حدی افزایش یافت که قیمت آن شدیداً سقوط کرد؛ به‌طوری‌که، نفت خام برنت از ۱۱۰٫۷۲ دلار در ۲۳ ماه می به ۴۶٫۴۴ در هشت ماه بعدی تنزل کرد؛ بنابراین بعد از ۲۰۱۴ حوادث ژئوپلیتیکی چندان مورد توجه نبود و نقش ژئوپلیتیک در قیمت نفت خام به حاشیه رانده شد.

این روند در سال ۲۰۱۹ تغییر کرد. اگرچه بازار همچنان دارای مازاد عرضه بود، اما حوادث خلیج‌فارس واکنش بازار را در پی داشت. آمریکایی‌ها ادعا می‌کردند که حملات علیه نفت‌کش‌ها در خلیج‌فارس و متعاقب آن علیه تأسیسات عربستان سعودی توسط ایران راه‌اندازی شده است اما برای اثبات ادعای خود هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای نداشتند. اگرچه تأثیر این حملات بر بازار نفت کوتاه‌مدت بود اما نشان داد که ژئوپلیتیک بار دیگر به عامل تعیین‌کننده در قیمت نفت تبدیل‌شده است. این امر به‌ویژه در شایعات مربوط به گفتگوهای بین آمریکا و چین بیش‌ازپیش مشهود بود؛ به‌طوری‌که با پیشرفت مذاکرات (افزایش تقاضا) قیمت نفت افزایش می‌یافت و بن‌بست مذاکرات (کاهش تقاضا) قیمت‌ها را کاهش می‌داد.

درست قبل از حملات به ابقیق، آژانس بین‌المللی انرژی برآورد کرد که اوپک دارای ظرفیت ذخیره ۳٫۵ میلیون بشکه در روز است که از نظر تاریخی کاملاً مطلوب است، اما ۲٫۵ میلیون از این میزان به عربستان تعلق دارد؛ بنابراین، حفظ این میزان ظرفیت ذخیره بعد از حمله ابقیق مشخص نیست.

عربستان ادعا کرده است که ظرفیت ابقیق بلافاصله احیا شده است، اما کارشناسان فنی دراین‌باره تردید دارند؛ به‌ویژه که تجهیزات ابقیق بسیار تخصصی بود. اگر ظرفیت ذخیره کم شده باشد، قیمت نفت تحت تأثیر شایعات و نگرانی‌های ژئوپلیتیکی (چه واقعی چه خیالی) قرار خواهد گرفت.

اگرچه ترور سردار قاسم سلیمانی باعث تشدید حساسیت بازارهای نفت به رویدادهای ژئوپلیتیکی شد، اما بروز یک جنگ جدی در منطقه همه این‌ها را به حاشیه خواهد راند. تأسیسات نفتی عربستان سعودی، امارات و عراق در برابر حملات ایران یا یکی از نیروهای نیابتی متعدد این کشور، آسیب‌پذیر خواهند بود. این امر نشان می‌دهد که قیمت نفت به‌طور فزاینده‌ای نوسان خواهد داشت، اما هم‌زمان، تأثیر بازار نفت از رویدادهای ژئوپلیتیکی کاهش خواهد یافت.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *