بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان
مقامهای آمریکایی اخیرا مدعی شدهاند که این کشور با هدف پایان دادن به بحران یمن مذاکراتی را با انصارالله آغاز کرده است. دیوید شنکر، مدیر کل وزارتخارجه آمریکا در امور شرق نزدیک، در جمع خبرنگاران گفت که دولت کشورش به شکل ویژه روی پایان دادن به جنگ در یمن متمرکز شده است.
با این حال، حمید عاصم، از مذاکرهکنندگان ارشد انصارالله در مصاحبهای با خبرگزاری فرانسه، وقوع چنین مذاکراتی را رد یا تایید نکرده است.
صرفنظر از صحت وسقم اینگونه خبرها، اظهارات مقام های آمریکایی در خصوص مذاکره با انصارالله به خودی خود، بیانگر و نشاهنده چند نکته بسیار با اهمیت است؛ نخست آنکه آمریکا، جریان انصارالله و حوثیها را به عنوان طرف اصلی مذاکره پذیرفته و ادعای عربستان سعودی مبنی بر تروریست بودن یا کودتاچی بودن این گروه را رد کرده است. این امر میتواند پیامدهای منفی متعددی برای عربستان در پی داشته باشد و موجب تضعیف موقعیت این کشور در منطقه و مناسبات بینالمللی شود.
از سوی دیگر آمریکا با انجام چنین مذاکراتی به دنبال دور زدن عربستان، امارات و بدست گرفتن ابتکار عمل در ماجرای یمن است و میخواهد اتکای خود به متحدین بدنام و بدسابقه اش در منطقه را تا حد ممکن کاهش دهد؛ موضوعی که باید در برنامه مبارزات انتخاباتی سال آینده ترامپ مورد استفاده قرار بگیرد و یا لااقل از شدت انتقادات کنونی به روابط واشنگتن با ریاض بکاهد.
مساله مهم دیگر آن است که آمریکاییها در حال حاضر به این نتیجه رسیده اند که تداوم جنگ به زیان غرب و موقعیت آنها در منطقه است و لذا می کوشند تا با زمینه سازی برای چنین مذاکراتی، از افزایش قدرت انصارالله جلوگیری کنند. این نیت و هدف آمریکا بیانگر آن است که این کشور امیدی به آن ندارد که ریاض بدون تحمل زیان های جبران ناپذیر توانایی پایان بخشیدن به بحران یمن را داشته باشد.
در واقع آنچه مسلم است آمریکاییها ادامه جنگ یمن را در حالت کنونی به ضرر منافع خود میدانند و با تصمیم به پایان جنگ، صراحتا اعتراف میکنند که ادامه بحران یمن به قدرتمند شدن انصارالله، متحدان و حامیان این جنبش میانجامد. ثانیا همانگونه که اشاره شد این اقدام آمریکا به معنی نادیده گرفتن زیانهایی است که با پایان جنگ متوجه عربستان سعودی خواهد شد. چرا که پایان جنگ در شرایط کنونی آشکارا به مفهوم شکست ریاض تلقی میشود.
در مقابل، نحوه نگرش انصارالله به مذاکرات نیز اهمیت دارد؛ قاعدتا انصارالله طی این مذاکرات درصدد یک مذاکره تمام عیار با آمریکاییها نیست و از دیدگاه آنها پاسخ مثبت به این تقاضای مبتنی بر انفعال واشنگتن به مفهوم تماسهایی در سطوح پایین و کوششی برای انشقاق میان آمریکا و متحدانش در منطقه است. زیرا بنا به قاعده چنانچه انصارالله درصدد مذاکره با آمریکا به معنی متعارف آن باشد خواستار تحقق یک سلسله خواستههایی خواهد بود که واشنگتن به ناگزیر باید به آن تن دهد.
انصارالله از ابتدای جنگ پیوسته تاکید کرده که قبل از هر مذاکرهای ابتدا خواستار پایان جنگ و سپس رسیدگی به مجروحین و اسرای جنگی است. این در حالی است که این خواست انصارالله یعنی پایان جنگ در حال حاضر تحقق پیدا نکرده است. لذا به نظر میرسد که این مذاکرات در سطح پایین دنبال شود زیرا شرایط مدنظر انصارالله تحقق پیدا نکرده است.
مذاکره فعلی میان انصارالله و آمریکا را میتوان تاحدودی به مذاکره میان طالبان و واشنگتن تشبیه و اینگونه برداشت کرد که شاید آمریکاییها درصدد تکرار تجربه مذاکره با طالبان هستند. یعنی مذاکرهای که دولت افغانستان در آن حضور نداشت. هرچند که مذاکرات با طالبان نیز امروز به شکست انجامیده و دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا اعلام کرده که به دلیل حملات اخیر این گروهک در افغانستان، مذاکرات را متوقف کنند.
البته تفاوتهایی نیز وجود دارد از جمله اینکه انصارالله مانند طالبان یک گروه داخلی نیست بلکه یک جریان مجزا از حکومت مرکزی یمن هستند که در بخشی از این کشور حکومت را به دست گرفتهاند. لذا امکان تحقق مذاکره با انصارالله در مقایسه با طالبان بیشتر است.
هرچند این احتمال نیز وجود دارد که آمریکا با انجام این مذاکرات به دنبال فریب انصارالله باشد. یعنی واشنگتن، انصارالله را در عرصه سیاسی مشغول کند و از سوی دیگر در عرصه میدانی ضرباتی به این جریان وارد آورند. مسئلهای که بدون شک انصارالله نیز آن را مدنظر خواهد داشت.
0 Comments