جدیدترین مطالب

نگرانی رژیم صهیونیستی از حکم بازداشت نتانیاهو

کابینه رژیم صهیونیستی نشستی اضطراری را برای بررسی احتمال اقدام دیوان بین المللی دادگستری به صدور حکم بازداشت برای نتانیاهو و دیگر مقامات اسرائیل به علت نسل کشی در غزه برگزار کرد.

تاکید ایران و امارات بر توسعه روابط دو جانبه

امیرعبداللهیان و شیخ عبدالله بن زاید درباره آخرین تحولات غزه و تداوم جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین و ضرورت توقف این جنایات و نیز دیگر تحولات منطقه‌ای رایزنی و تبادل نظر کردند.

Loading

أحدث المقالات

نماینده روسیه در شورای امنیت : آمریکا با هر قطعنامه آتش بس در غزه مخالفت کرده است  

«واسیلی نبنزیا» نماینده روسیه در سازمان ملل در نشست امروز سازمان ملل درباره عضویت کامل فلسطین در شورا تصریح کرد: «اسرائیل کاروان های بشردوستانه در غزه را هدف قرار می دهد و مانع کار آنها می شود.»
 

Loading
نگاهی به تصویر آمریکا درجهان آینده

چشم انداز نقش بین المللی آمریکا بعدازانتخابات

۱۳۹۵/۰۸/۲۱ | خبرهای شورا

شورای راهبردی آنلاین - نشست تخصصی: نشست بررسی پیامدهای راهبردی انتخابات آمریکا 16 آبان در شورای راهبردی روابط خارجی برگزار شد. در این نشست آقایان دکتر محمد جمشیدی، دکتر ناصر هادیان و دکتر فواد ایزدی به توضیح روندها و پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با توجه به مواضع هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ، نامزدهای احزاب دموکرات و جمهوری خواه پرداختند. متن کامل سخنان آقای دکتر جمشیدی در این نشست به شرح زیر است:

دکتر محمد جمشیدی:

در ابتدا آخرین وضعیت آراء عمومی و آراء الکترال را تشریح می کنم و در ادامه درباره سیاست خارجی و پیامدهای راهبردی مقدمه ای عرض می کنم.

نهادهای مختلف در حال بررسی آراء و نظرسنجی ها هستند اما جمع بندی نهایی این است که پس از ریزش های صورت گرفته، در آخرین وضعیتی که روند ثابتی هم دارد شاهد این مسئله هستیم که خانم کلینتون در آراء عمومی 1.7% از آقای ترامپ پیش است. البته حاشیه خطای این نظرسنجی ها 2% تا 3 % است لذا نمی توانیم این نتایج را قطعی بدانیم. این مسئله نشان دهنده این است که رقابت کنونی، بسیار بهم نزدیک است. به نظر من آقای ترامپ تا کنون بسیار خوب عمل کرده است. کسی که فرد سیاسی نبوده و تاجر مسلک است و رقابت انتخاباتی را در قالب های استاندارد پیگیری نمی کند توانسته در حزب جمهوری خواه رشد کند و خودش را از میان 19 تا کاندیدا، به عنوان نامزد نهایی به حزب تحمیل کند و توانسته این رقابت تنگاتنگ را با خانم کلینتون هم در مناظرات و هم در آراء عمومی و در کل نظام سیاسی آمریکا ادامه دهد که به مراتب بهتر از آن چیزی است که تصور می شد. این در حالیست که  نخبگان سیاسی و دانشگاهی، نومحافظه کاران، جنگ طلبان، روزنامه ها و خیلی ها از خانم کلینتون اعلام حمایت کرده اند. با این حال ترامپ به خوبی خود را در افکار عمومی شایسته جلوه دهد و این رقابت را با این تفاوت اندک پیش ببرد و تا کنون نتیجه بسیار خوبی کسب کرده هر چند در نهایت نتواند به عنوان رییس جمهور منتخب به کاخ سفید وارد شود.

اما در آراء الکترال وضعیت کمی متفاوت است. تا چند روز پیش آراء الکترال خانم کلینتون حدود 260 بود که تا 270 فاصله کمی است و آراء الکترال آقای ترامپ حدود 120 بوده اما بعد از ماجرای اف بی آی که پرونده خانم کلینتون را مطرح کرد، شاهد ریزش آراء خانم کلینتون بودیم که در حال حاضر بر اساس اخرین شمارش ها، آراء الکترال خانم کلینتون 216 است و آراء الکترال آقای ترامپ 164 است که فاصله آنها به هم به نسبت خیلی نزدیک شده است که ناشی از رقابت اصلی میان ایالت هایی است که رقابت اصلی در آنها وجود دارد. پیش بینی می شود که خانم کلینتون با فاصله بسیار کم نزدیک 8 الکترال پیروز انتخابات باشد. نکته ای که مطرح است این است که با توجه به این فاصله بسیار کم، و  تهدیدهایی که آقای ترامپ انجام داده، می تواند زمینه ساز ایجاد ناآرامی داخلی در آمریکا را فراهم کند. در واقع دعوای سیاسی، دیگر صرفاً سیاسی نخواهد بود و این فاصله کم تبعات خاص خود را خواهد داشت. آنچه باید اذعان شود این است که خانم کلینتون راه های زیادی برای پیروزی دارد که آقای ترامپ فاقد این ظرفیت است و تنها یک یا دو راه برای غلبه بر خانم کلینتون و پیروزی در انتخابات را دارد و باید در ایالت هایی مثل فلوریدا حتماً پیروز انتخابات باشد تا بتواند برنده انتخابات خطاب شود.

به نظر من صرف نظر از مسائل آماری، مسائلی وجود دارد که به صورت روندی خود را نمایش می دهد و آن هم روند اجتماعی است که در بستر انتخابات شکل گرفته و مهم ترین ویژگی آن به غیر از آن چیزی که آن را پوپولیسم معرفی می کنند، یک حرکت اجتماعی در درون جامعه آمریکاست که نکته مهم ان روند ضد سیستمی بودن آن است. لذا ترامپ کاندیدایی است که در حال حاضر ضد سیستم عمل می کند و کل سیستم پشت سر یک کاندیدای دیگر قرار گرفته است.

مهم ترین مسئله این است که با توجه به حرکت اجتماعی که در جامعه آمریکا شکل گرفته و همگی خود را در پشت سر یک کاندیدا قرار داده اند نتیجه انتخابات چه تأثیری بر آن خواهد گذاشت و بعد از انتخابات این حرکت به راه خود ادامه خواهد داد یا از حرکت خواهد ایستاد. انتخابات خانم کلینتون، چه تأثیری بر روند حرکت مردمی خواهد گذاشت؟ آیا با انتخاب این خانم این روند متلاشی خواهد شد و از بین خواهد رفت یا اینکه از یک رییس جمهور به رییس جمهور و یا کاندیدای دیگر منتقل می شود و این روند در جامعه آمریکا ریشه می دواند و حرکت خواهد کرد؟ باید توجه کرد که این مسئله چه اهمیتی دارد؟

پاسخ به این پرسش، پایان بحث اول من خواهد بود:

نکته ای که در این باره وجود دارد این است که یکی از مناظره های جدی که در آمریکا وجود دارد بین نخبگان، مراکز مطالعاتی، سیاستمداران و حتی در این مناظره ها هم شاهد بودیم چشم انداز نقش بین المللی امریکاست که نشان می دهد آمریکا در یک نقطه عطف قرار گرفته است و تصمیم گرفته که ببیند این نقش بین المللی جدیدی که برای خود متصور است چگونه است و چطور متحول خواهد شد. از دوره اوباما شاهد این تغییر نقش بوده ایم. در دوره بوش نگرش تأکیدی مبتنی بر هژمونی، نظامی گری، تحمیلی کردن ایالات متحده بر نظام های ژئوپلیتیکی بود اما در دوره اوباما، شاهد بودیم که اوباما در تلاش برای تغییر نقش بین المللی بود که این مسئله را در مفهومی به عنوان رهبری مطرح می کند که در کلیدواژه هایی مثل مشارکت، اجماع سازی و نیروهای محلی مستتر است و در خاورمیانه ان را می بینیم. این تغییر نقش یک حرکت اصیل است که ناشی از تحولات بین المللی و تغییر ظرفیت های داخلی آمریکاست و از اواخر دوره بوش و زمانی که نومحافظه کاران به نوعی تصفیه شدند این روند خود را نمایان ساخت. الان آمریکا در یک نقطه عطف تاریخی قرار گرفته که چه تصویری از خودش در جهان اینده می خواهد ارائه کند. یعنی تغییر در نظام بیبن الملل، یک بخش عمده اش، تغییر در نقش بین المللی آمریکاست؛ این دو می توانند اثرات دیالیکتیک بر روی همدیگر بگذارند. اینکه چه کسی در کاخ سفید مستقر می شود از این جهت اهمیت دارد. یک بازیگری مانند ترامپ اگر پیروز شود سیستم سیاسی ایالات متحده را محدود می کند. با این وجود شیوه مدیریت اهمیت زیادی دارد. سیاست های راهبردی ایالات متحده در دوره اوباما تفاوت بنیادی با دوره بوش نداشت. اما تغییر در شیوه مدیریت در ایالات متحده عرصه دیگری را در مقابل نظام بین الملل ایجاد کرد. اینکه آمریکا می خواهد کماکان بازیگر فعال و مؤثر در عرصه بین المللی باشد یا به نوعی همان تداوم رویکردهای هژمونی قبلی را ادامه دهد یا به دنبال این است که نوعی تغییر رفتار در خودش ایجاد کند و اقدامات بین المللی خود را محدودتر کند و به بازیگران دیگر در عرصه بین الملل مجال بازیگری بدهد و منافع خود را گزینشی تر دنبال کند. به زعم خودم، این بحث، مهم ترین پیامد راهبردی است که می تواند ناشی از پاسخ دولت اوباما به این تحولات باشد که درک آمریکا از تحولات تاریخی می باشد اما به لحاظ هوشمندی کاملاً هوشمندانه پاسخ بسیاری مسائل را می دهد. این ضعف های راهبردی کماکان پابرجاست و نمی توان گفت که کاملا از بین رفته اند. اوباما تلاش زیادی انجام داد که در واقع سیستم را نوعی پاکسازی و نوسازی کند اما این مسئله همچنان ادامه دارد. اینکه چه کسی انتخاب می شود در وهله اول باید به این سئوال پاسخ دهد که چه نگاهی به این تحولات دارد؟

(بحث دوم دکتر جمشیدی:)

سیاست های دفاعی ترامپ تفاوت های زیادی دارد. ترامپ در مناظرات راهبردهای دفاعی خود را ارائه می کند.  درباره لابی ها سخن می گوید. وی پنج گام برای حذف لابی از سیاست داخلی آمریکا مطرح می کند و عنوان می کند که مقامات اجرایی در صورت لابی باید به مدت 5 سال از نمایندگی کنگره منع شوند. گام دوم، ممانعت کشورهای خارجی از انجام لابی در آمریکا است. در ابتدای مباحثم اشاره کردم که در جامعه امریکا یک مجموعه روندها هستند که تنها محدود به ترامپ، کلینتون، حزب جمهوری خواه یا دموکرات نیست. بلکه  سندرز هم آن را نقد می کرد. به عبارتی مسئله جامع تری گریبان امریکا را گرفته است که باید آن را تحلیل کنیم.

اولویت جامعه آمریکا اکنون مسئله نژادپرستی، همجنس گرایی و از این دست مسائل نیست. بلکه عمق مسائل در جامعه آمریکا بسیار زیاد است که این مسائل مربوط به نژاد پرستی، هم جنس گرایی و … نمادی از آن هستند و ترامپ هم آن را در فضای تبلیغاتی خودش ارائه داده است. به نظر من حرف های ترامپ حرف های عجیبی نیست و برای بار اول هم نیست که آن را مطرح می کند ولی به هر حال اگر این شانس را داشته باشد که به کاخ سفید راه پیدا کند به این دلیل که تیمش هنوز ناشناخته است و هنوز در حوزه سیاست عمل خاصی از وی دیده نشده و اینکه چطوری می خواهد سیاست خارجی آمریکا را مدیریت کند، بر نحوه مدیریت آمریکا آثاری دارد. اما اینکه چه آثاری راهبردی در حوزه مختلف دارد باید اذعان کنیم که در بسیاری از حوزه های مرتبط و غیرمرتبط بر ما هم اثر دارد.

بحث اول که عرض کردم بحث سیستم اتحادهای آمریکا در سطح بین الملل است. دونالد ترامپ بر خلاف خانم کلینتون معتقد است که این سیستم هزینه زاست و این باعث شده تا خیلی از موسسات مطالعاتی هم گزارشاتی تهیه کنند که این سیستم ها چقدر برای امریکا هزینه دارد و چه میزان بر منابع ایالات متحده در سرتاسر جهان خواهد افزود که در واقع به نوعی نقش بین المللی آمریکا را بازتعریف می کند. نقش بین المللی آمریکا، بسیاری روندها در آمریکا هست که آمریکا خودش را بر نظام بین الملل تحمیل می کند. خیلی از منازعات بین المللی که همین الان وجود دارد ماهیت ژئوپلیتیک دارد. اینکه چه رییس جمهوری در آمریکا بر سر کار است چندان تفاوتی بر این متغیرها ندارد. بر نحوه مدیریت رییس جمهور اثرگذار است اما آن مسئله حل شدنی نیست. الان نهادهای خاورمیانه، سیاست های چین در دریای چین جنوبی، سیاست های روسیه در اروپای شرقی، این ها چیزی نیست که متوقف بشود و یا انتظار داشته باشیم بلکه دعوای بین دو رییس جمهوری است که با رفتن یکی و یا آمدن دیگری این مسئله از دستور کار ایالات متحده حذف شود. اینها همگی منافع ژئوپلیتیک است دنبال هم خواهد شد و اتفاقا اینها دارند از این فرصت استفاده می کنند. میراث بدی را اوباما به جا گذاشته که اتفاقا باعث شده تا چین و روسیه به خاطر نوع سیاست ورزی که داشته خیلی قدرت بیشتری هم بگیرند.

در رابطه با ایران به نظر می رسد در حوزه برجام علیرغم بحث های زیاد هم که شده تحول خاصی اتفاق نمی افتد. امریکایی ها از نظر من برجام را در راستای منافع خودشان انجام داده اند. موضعی که آقای ترامپ دارد این است که نمی گوید که برجام را پاره می کند بلکه می گوید درباره برجام مجدداً مذاکره می کند. ترامپ معتقد است که در قضیه برجام آمریکا می توانست امتیازات خیلی بیشتری بگیرد و دقیقاً همان چیزی است که اسرائیل بر آن تأکید می کند. خانم کلینتون هم گفته که برجام را سختگیرانه اجرا می کند و جلوی فریبکاری ایران را می گیرد. وی معتقد است برجام این قابلیت را دارد که اجازه ندهد ایران به یک قدرت هسته ای برسد و باید مراقب فریبکاری ایرانی ها بود. هر دو نفر نظرشان درباره برجام این است که این توافق را حفظ خواهند کرد و حتی اگر ممکن بود امتیازات بیشتری از ایران می گیرند. هر دو نفر آنها معتقدند که برجام به نفع ایالات متحده است و توانسته بحث هسته ای ایران را مدیریت کند و سیستم نظارت و بازرسی بین المللی را بر ایران تحمیل کند و البته سال آینده ابعاد بیشتری از این توافق نمایان خواهد شد. لذا تصور این نیست که با تغییر رییس جمهوری ایالات متحده بازی درباره برجام به هم بخورد اما کلینتون وعده های دیگری هم داده است. کلینتون برای ایران فکر، سیاست و برنامه ای دارد و از قبل هم درباره ایران درگیر هم بوده اما ترامپ چنین وضعیتی ندارد. تیم مشاوران خانم کلینتون، یک یا دو هفته پیش در گردهمایی که داشتند کاملاً به نفع عربستان و به شدت بر ضد ایران موضع گرفتند و اعلام کردند که باید تحریم های حوزه منطقه ای بر ضد ایران را به همان اندازه ای که در حوزه هسته ای گزنده بوده مجدداً برای ایران اعمال کرد و ارتقاء داد. یعنی تفاوت بین اوباما و کلینتون این است که در دوره پسابرجام اگر اوباما به سمت تجهیز تسلیحاتی اعراب در خاورمیانه برای مهار و کنترل ایران حرکت کرد، خانم کلینتون علاوه بر این موارد تقابل مستقیم و تحریمی را برای فشار بر ایران به کار خواهد گرفت و که به نوعی ظرفیت تهدیدساز این خانم این است که قدرت اجماع ساز علیه ایران را دارد و می تواند منابع جهت تحریم های ایران را در منابع دیگر بسیج نماید. چیزی که آقای ترامپ فاقد این ظرفیت است. در واقع شخصیت خاص ترامپ این قدرت را از وی سلب کرده که بتواند یک اجماع علیه ایران ایجاد کند. دقیقاً مثل بوش که تمایل زیادی داشت که ایران را تحریم کند اما تیم اقتصادی و سیاسی وی فاقد توان عملیاتی برای اعمال تحریم علیه ایران بودند. ظرفیت تحریم سازی کلینتون در حوزه آسیب پذیری ایران (به ویژه در حوزه اقتصادی که آسیب پذیری زیادی داریم) بسیار زیاد است و آنها هم تحریم را به عنوان یک استراتژی بلند مدت دنبال می کنند. درحالیکه شخصیت ترامپ باعث شده تا  در این عرصه از این ظرفیت آسیب زننده بی بهره باشد و این مسئله به نفع جمهوری اسلامی است.

در حوزه منطقه ای آقای ترامپ بر اساس متغیر شخصیتی که دارد بیشتر به سمت کنسرت قدرت های بزرگ حرکت می کند و در تلاش است تا در منطقه خاورمیانه با روسیه ائتلاف کند. البته وضعیت پیشرفت میدانی سوریه تاثیر به سزایی در این مسئله دارد اما در کل این گرایش همکاری پشت پرده با روسیه در اقای ترامپ به طور مبرز مشاهده می شود اما گرایش کلینتون به سمت تشدید است.

البته باید تأکید کرد که آمریکایی ها برنامه جدی برای تحولات ندارند. در برنامه های انتخاباتی که برگزار شده خانم کلینتون بر مسائلی اشاره کرد که همگی جزء برنامه های اوباما بوده و همین باعث شد که مجری با حالت اعتراض از وی بخواهد به جای ارائه برنامه ها ی اوباما، برنامه های خودش را ارائه کند. کلینتون هم در پاسخ اعلام کرد که در سوریه منطقه پرواز ممنوع اعلام خواهد کرد. در حالیکه رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا اعلام کرده که اعلام منطقه پرواز ممنوع علاوه بر هزینه یک میلیارد دلاری که برای آمریکا دارد ممکن است منجر به شکل کیری جنگ در منطقه شود. لذا با مرور دقیق مذاکرات و برنامه های دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مشخص است  که آمریکا فاقد گزینه های جدی برای ایجاد تحول جدی در منطقه است. بیشتر به نظر می رسد که جهت حرکت آنها سمت عراق تغییر کند و جبهه عربی و اسرائیلی علیه جمهوری اسلامی ایران تقویت شود  و از این جهت فضا را علیه جمهوری اسلامی تندتر خواهد کرد. این مسئله ای است که آقای ترامپ نمی تواند انجام دهد نه اینکه نخواهد انجام دهد و یا حسن نیت نسبت به ایران داشته باشد بلکه از ظرفیت لازم و کافی برای این مسئله برخوردار نیست. لذا به عقیده من حضور آقای ترامپ در کاخ سفید به نفع جمهوری اسلامی خواهد بود.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *