جدیدترین مطالب

ریزپرنده‌های ساقط شده هیچ خسارتی برجا نگذاشتند

وزیر امور خارجه در واکنش به ساقط شدن چند ریزپرنده توسط پدافند کشورمان در اصفهان گفت: حامیان رسانه‌ای رژیم صهیونیستی در تلاشی مذبوحانه سعی داشتند از شکست مجددشان، پیروزی بسازند و این موضوع را بزرگ‌نمایی کنند.

عضویت فلسطین در سازمان ملل مانع آزادی اسرائیل برای کشتار است

کارشناسان روابط بین الملل می‌گویند: اسراییلی‌ها با هرگونه هویت یابی دولت فلسطینی مخالفند، زیرا امروز از آزادی عمل برای کشتن، تخریب و نابودکردن برخوردارند در حالیکه اگر فلسطین عضو سازمان ملل شود در آن شرایط هرگونه اقدام تهاجمی اسراییل می‌تواند آثار و پیامد‌های پرمخاطره‌ای را بوجود بیاورد.

گرامیداشت روز ارتش جمهوری اسلامی ایران در مسکو

مراسم گرامیداشت روز ارتش جمهوری اسلامی ایران با حضور سفرا و شخصیت‌های سیاسی بیش از ۸۰ کشور جهان و نیز مقامات بلندپایه دفاعی و مدیران اندیشکده‌های راهبردی روسیه در مسکو برگزار شد.

Loading

أحدث المقالات

هشدار درباره وقوع شورش سراسری در آمریکا در صورت بازداشت ترامپ

تهران- ایرنا- یکی از تحلیلگران شبکه خبری سی‌ ان‌ ان هشدار داد که در صورتی که دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا به دلیل نقض حکم دادگاه در خصوص ممنوعیت اظهارنظر علنی و مصاحبه مطبوعاتی درباره شهود، دادستان، کارکنان دادگاه، هیات منصفه و خانواده قاضی، بازداشت و حبس شود، شورش سراسری در ایالات متحده به وقوع خواهد پیوست.

آمریکا چهار نهاد چینی و بلاروسی را به اتهام همکاری با پاکستان تحریم کرد

اسلام‌آباد- ایرنا- آمریکا در ادامه اقدامات یکجانبه خود علیه همکاری‌های دفاعی سایر کشورها و با ادعای طرح تقویت رژیم جهانی منع اشاعه، چهار شرکت خارجی را به اتهام همکاری با پاکستان در حوزه برنامه‌های موشک بالستیک و دوربرد آن تحریم کرد.

ببینید | تصاویر تازه از رزمایش نیروی هوایی جمهوری آذربایجان در منطقه نخجوان

برگزاری رزمایش نیروی هوایی جمهوری آذربایجان در حالی انجام شد که پیشتر آیهان حاجی‌زاده سخنگوی وزارت خارجه جمهوری آذربایجان در بیانیه‌ای با انتقاد از اقدامات فرانسه در تسلیح ارمنستان، تاکید کرد: گسترش نظامی‌گری در منطقه به نفع صلح نیست. حملات هوایی به اهداف زمینی از جمله سامانه‌های پدافند هوایی، جنگ الکترونیک، مقابله با پهپادهای انتحاری و عملیات ترابری نیروهای نظامی و تجهیزات نظامی از جمله تمرین‌هایی بود که از سوی نیروی هوایی ارتش جمهوری آذربایجان در جریان این رزمایش با موفقیت به انجام رسید./ایران تایمز

Loading
متن کامل سخنرانی مدیرکل خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه در نشست «آثار راهبردی آزادسازی حلب»

چالش‌های پس از آزادی حلب

۱۳۹۵/۱۰/۰۹ | خبرهای شورا

شورای راهبردی آنلاین: مدیرکل خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه گفت: پایان یافتن قضیه حلب به این معنا نیست که طرف مقابل تسلیم‌شده، بلکه حتماً خودش را مسلح خواهد کرد و از جای دیگر حمله را شروع می‌کند.

آنچه در پی می‌آید، متن کامل سخنرانی محمد ایرانی، مدیرکل خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه است که در نشست آثار راهبردی آزادسازی حلب ایراد کرد. این نشست به میزبانی سایت شورای راهبردی روابط خارجی برگزار شد.

متن:

موضوع بحث من آثار پیروزی حلب بر تحولات سوریه و سؤالی که قصد پاسخ به آن را دارم، میزان تأثیر آزاد شدن حلب بر پایان بحران سوریه است. آیا می‌توان آن را مبنای آغاز و اتمام در نظر گرفت؟ آیا می‌توان گفت که بحران حلب نقطه عطفی است؟ و چون با پیروزی حاکمیت و ارتش و کمک هم‌پیمانانی مثل جمهوری اسلامی ایران و روسیه به نتیجه رسید، می‌توان گفت که افق در حال روشن شدن است؟ یا اینکه نه. دیدگاهی هست که می‌گوید حلب جزئی از بحران است، نه کل بحران سوریه و باید سطح توقع را در اندازه خود حلب داشت، نه بیشتر.

بنابراین باید برای پاسخ 1- حلب را شناخت و دید که وضعیت و شرایطش به چه نحوی است؛ 2- حضور مخالفین و معارضین را در سطح کل کشور سوریه دید و توانایی‌های طرف مقابل را کاملاً بررسی کرد. توانایی‌های طرف خودی را هم دید و با توجه به این سابقه تقریباً 6 ساله و نگاهی که دکتر شیبانی به آن اشاره کردند که «اعتقاد همه بر این است که در سوریه راه‌حل نظامی وجود ندارد»، افق پیروزی در حلب را تحلیل کرد.

بهترین تعبیری که می‌توان از پیروزی حلب ارائه داد این است که چگونه می‌توان دستاورد این پیروزی نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد؟ درواقع راهکار در سوریه فقط راهکار سیاسی و گفتگو و پذیرش طرف مقابل است و راهکار نظامی بی‌نتیجه است، چراکه نه ارتش سوریه توانایی غلبه بر کل معارضین را دارد که اگر داشت تابه‌حال این غلبه صورت گرفته بود و نه معارضین با تمام توانایی‌ها و کمک‌هایی که از خارج به آن‌ها می‌رسد، توانایی پیروزی دارند، چراکه تابه‌حال موقعیت‌های مناسبی داشتند که هیچ اتفاقی رخ نداد.

در اهمیت آزادی حلب تردیدی نیست، کسانی که سوریه را می‌شناسند، می‌دانند حلب به لحاظ خیلی از ویژگی‌هایی که دارد، در مرحله اول ژئوپلیتیکی و در مراحل بعد ملاحظات مختلف مثل بین‌المللی بودن، اقتصادی بودن، بزرگ‌ترین شهر بودن، بزرگ‌ترین تمرکز جمعیتی را داشتن و … و نگاهی که طرف‌های بیرونی به لحاظ همسایه نسبت به این شهردارند، همه بیانگر این است که آزادی حلب یک مورد بسیار مهمی بوده و در اهمیت آن اصلاً تردیدی نیست. منتهی اگر معتقد باشیم که حلب مهم است باید ببینیم طراحی‌هایی که طرف مقابل داشت تا حلب را تحت نفوذ خود بگیرد و طی آن حضور خود را در نواحی غربی حلب که در اختیار دولت بود، افزایش دهد و بعد به‌تدریج به سمت طراحی راهبردی که برای آینده سوریه ترسیم می‌کند، برود، چه بود. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران تثبیت موقعیت خود در یک منطقه و ایجاد یک حالت خودمختاری در آن منطقه زمینه‌هایی را برای حضور خودمختاری‌های دیگر و تجزیه فراهم می‌کند.

این بحث را ممکن است خیلی‌ها کرده باشد، اما در فتنه اخیر که به اعتقاد آن‌ها حلب داشت فرومی‌ریخت یا بهتر بگوییم، آزاد می‌شد، ما شاهد یکسری تحرکات بسیار گسترده منطقه‌ای بودیم که در طول بحران بی‌نظیر بود. فشار بسیار سنگینی در حوزه‌های سیاسی و بین‌المللی روی روسیه، جمهوری اسلامی ایران و سوریه وارد آمد. انواع فشارها در شورای امنیت، در سازمان ملل و توسط کشورهای اروپایی و رفت‌وآمدهایی که در این مدت کم‌نظیر بود، پیگیری شد. علت این بود که آن‌ها فکر می‌کردند با این تصرفات در منطقه می‌توان یک بنغازی جدید را در منطقه ایجاد کرد، اعلام خودمختاری کنند و ازآنجا بتوانند گستره معارضه را گسترش دهند. تصورشان این بود که به‌تدریج نیروهای داخل تقویت شوند و آن را به نواحی که در غرب کشور واقع‌شده، مثل ادلب، برسانند و خودمختاری را که از ابتدای امر در نظر داشتند، شکل بدهند؛ بنابراین به لحاظ ژئوپلیتیکی از این اهمیت نیز نباید غافل شد.

دوم دی 1395 آخرین گروه‌ها از حلب خارج شدند. 53 ماه بخش عمده حلب در اختیار نیروهای مخالف بود. تعداد زیادی از مردم، چیزی حدود 35-36 هزار نفر در این هفته از حلب خارج شدند، اما درنهایت تصمیمی که طرف مقابل داشت این بود که در خلال خروج مردم، نیروهای مخالف اعم از گروه‌های مسلح و جریان‌های تروریستی جبهه النصره که حضور قوی‌تری از بقیه داشت، به‌طور سالم و کامل خارج کند و به منطقه غرب ببرد. تاآخرین‌نفس مقاومت کردند تا این اتفاق نیفتد تا هم ازلحاظ بین‌المللی فشارها افزایش پیدا کند و روسیه (به نمایندگی از بقیه) تسلیم شود، ارتش هم عقب‌نشینی کند و به لحاظ میدانی هم سلاح در اختیار این‌ها قرار بگیرد و بتوانند بمانند، اما در خلال اواخر هفته‌ای که گذشت، وقتی دیدند هیچ راهی ندارند، توافق کردند که از این منطقه خارج شوند. منتها نکته‌ای که در این میان مطرح بود و عمدتاً مورد تأکید اروپایی‌ها بود، این بحث بود که «در آنجا جنایت جنگی صورت می‌گیرد، مردم بی‌گناه کشته می‌شوند و هرچه سریع‌تر باید به قضیه حلب خاتمه داد». به‌عبارت‌دیگر می‌خواستند تمام ذهنیت‌ها را به سمت حلب ببرند و از دیگر مناطق سوریه که هرکدام دچار مشکل هستند، منحرف کنند.

تشدید محاصره دو منطقه فوعه و کفریا در کنار ادلب که از روز اول بحران و درگیری تحت محاصره بودند، باعث شد که سه سال کامل هیچ کمک دارویی و غذایی به این‌ها نرسد و مردم در محاصره کامل و واقعی باشند. این در حالی بود که هیچ‌کس اشاره‌ای به این مناطق نداشت. در ساعات پایانی بحران حلب عده‌ای به این فکر افتادند که حال که نیروهای معارض تسلیم‌شده‌اند و در حال عقب‌نشینی هستند، بهترین زمان است که یک‌راه کمک به مردم مظلوم این مناطق هم پیدا شود. خوشبختانه طرف مقابل که چاره‌ای نداشت، تسلیم و قرار شد در سه مرحله حدود 5 هزار نفر از نیروها از این مناطق خارج شوند که یک مرحله انجام شد و یک مرحله دیگر در حال انجام شدن است و مرحله سوم باقی‌مانده است.

آثار بازگشت حلب

آثار پیروزی حلب نشان‌دهنده این است که تحولات در سوریه در حال ورود به یک‌فاز جدید است. به لحاظ نظامی به‌گونه‌ای است که وضعیت را نزدیک به یک‌راه حل سیاسی و جبهه‌بندی‌های جدید در صحن منطقه و بین‌المللی ببرد.

الآن در این وضعیت هم مسکو و هم تهران یعنی هم روسیه و هم جمهوری اسلامی ایران، هر دو طرف به‌عنوان بازیگران قدرتمندی که توانسته‌اند کاری را خارج از اراده بین‌المللی به انجام برسانند، نقطه عطفی ایجاد کرده‌اند، چون طرف مقابل نمی‌خواست این پیروزی رخ دهد، اما با همکاری این دو کشور به‌عنوان بازیگران انکارناپذیر این پیروزی شکل گرفت.

نکته دیگر این است که حداقل در موضوع پیروزی حلب، آمریکایی‌ها نسبت به روس‌ها (می‌توان گفت به دلیل موضوعات داخلی خودشان و مسائل انتخابات و دوره انتقالی و …) نقش ضعیفی داشتند، لذا نقش آمریکایی‌ها در موضوع سوریه و حلب تضعیف و بحث‌هایی هم مطرح شد که مثلاً چرا در نشست مسکو آمریکایی‌ها را دعوت نکردند.

نکته بعد کاهش نقش سازمان ملل در پی آزادی حلب بود، یعنی سازمان مللی که یک نقشه در دست می‌گرفت و در منطقه راه می‌رفت و برای همه تعیین تکلیف می‌کرد، این بار هیچ نقشی نداشت و نتوانست تصمیمی بگیرد، به‌جز در این آخر کار بعد از توافق روس‌ها با کانادا و تصویب قطعنامه حضور محدود نیروهای سازمان ملل، مشاهده شد و نقش کوچکی بازی کرد.

نکته بعد افزایش نقش بین‌المللی مسکو در موضوع سوریه به‌عنوان طرفی بود که امروزه تعیین‌کننده است. مثلاً مذاکرات امروز در قزاقستان برگزار می‌شود. قرار است اواسط ژانویه مذاکرات مخالفان و دولت سوریه در آستانه برگزار شود؛ یعنی الآن وارد یکسری معادلات بین‌المللی می‌شود که قبلاً یک‌طرفی از آن بود، نه همه آن؛ اما الآن نقش‌آفرینی می‌کند. لااقل در این مرحله توانسته‌اند نظر ترکیه و مخالفان موجود در سوریه را که از حمایت ترکیه برخوردارند، جلب کنند و این خود به لحاظ سیاسی مهم و نقطه عطفی است که همه مسائل را نظامی نبینید. در این زمینه به این سمت می‌روند که راهکارهایی برای گفتگو در فضای جدیدی که ایجادشده شکل بگیرد. هم ترک‌ها و هم نیروهایشان که در حلب می‌جنگیدند، پذیرفته‌اند که پشت میز مذاکره بنشینند. تا همین الآن سازمان ملل و دولت سوریه از طرح شروع گفتگوها استقبال کرده‌اند و این برای ما هم خیلی مهم است. عرب‌ها و غربی‌ها هنوز نظرات خود را درباره شروع این گفتگوهای سیاسی اعلام نکرده‌اند، ولی برخی می‌گویند که اگر این قرار است جایگزین گفتگوهای گذشته در ژنو بشود، خیلی درست نیست و در همین حال، برخی معتقدند که قرار نیست این جایگزینی اتفاق بیفتد.

اما قضیه حلب یکسری مشکلات هم ایجاد کرده است؛ اولاً سطح خشونت را در طرف مقابل افزایش داده است؛ یعنی بعد از قضیه حلب در اروپا بحث برلین، ترور سفیر روسیه و … نشان‌دهنده این است که سطح خشونت نسبت به قبل فرق کرده است.

در همین حال، قضیه حلب مقداری موجب تعدیل مواضع غربی‌ها شده است، یعنی اینکه پیش‌بینی می‌شود اگر غربی‌ها، اروپایی‌ها و فرانسوی‌ها بخواهند جلو بیایند، دیگر نمی‌توانند بحث‌های قدیم خود را مطرح کنند و نمی‌توانند مثل قبل پیش‌شرط بگذارند که بشار اسد باید برود و برای شروع مذاکرات نباید باشد. الآن دیگر این پیش‌شرط‌ها را نمی‌توانند بگذارند، اما این همه قضیه نیست. تصور ما این است که این‌ها یک‌لایه آشکاری از مواضع این‌هاست که اعلام می‌شود، اما مسائل سوری برای آن‌ها اهمیت دارد و از آن نمی‌گذرند. لذا ماجرا لایه‌های پنهانی دارد ازجمله این‌که برای محکوم کردن‌های بیشتر، به سمت یکسری تشکلات بین‌المللی، در قالب‌های گرفتن قطعنامه‌های مختلف ازجمله بحث جنایت علیه بشریت، بحث‌های حقوق بشری و بحث‌های بشردوستانه می روند.

بعد دیگر آن، تلاش برای افزایش توان تسلیحاتی مخالفین است، چون هنوز قضیه تمام نشده است؛ بنابراین تأمین تسلیحات پیشرفته‌تر همچون تسلیحات ضد هوایی، دوش‌پرتاب‌ها و … سلاح‌های جدیدتر و واردکردن یکسری عناصر آموزش‌دیده جدیدتر و تازه‌نفس، طراحی‌های گسترده‌تر در زمینه‌های مختلف و… قطعاً در دستور کار آن‌هاست.

درواقع اگر قضیه حلب تمام شد، به این معنا نیست که طرف مقابل تسلیم‌شده، بلکه حتماً خودش را مسلح خواهد کرد و حتماً از جای دیگر حمله را شروع می‌کند. پس کمک‌های مالی بیشتر و افزایش فاز افراط در درون نیروهای مسلح از دیگر آثار آن است.

جبهه النصره و داعش جزو جریان‌های معارض و تروریست هستند، اما بیش از 140 گروه در سوریه شناخته شده است که گروه‌های مسلح محلی بومی هستند که تحت عنوان گروه‌های معتدل، گروه‌های غیر تروریستی و … فعال هستند، الآن در خیلی از این گروه‌ها شکاف ایجادشده و به سمت افراط بیشتر می‌روند و در کنار جبهه النصره و بعضاً داعش قرار می‌گیرند. مثلاً احرار شام از اخوان المسلمین بود و جزو القاعده نبود، اما به دلیل اختلافاتی که الآن در آن‌ها شکل‌گرفته، برخی به سمت جبهه النصره می‌روند.

به نظر من ما باید هم دیدگاه‌های منفی و هم دیدگاه‌های مثبت را ببینیم و درنهایت اگر بخواهیم تحلیل دقیق و جامعی از وضعیت حلب و سوریه داشته باشیم، باید با مدنظر گرفتن هر دو طرف به این سمت برویم که سوریه راه‌حل نظامی ندارد و تنها راهکار سیاسی است و جمهوری اسلامی ایران و هم‌پیمانان آن‌هم از خلال مذاکرات باید در آینده سوریه نقش‌آفرینی کنند و امتیازاتی بگیرند.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *