جدیدترین مطالب

رهایمان نکن آمریکا

رهایمان نکن آمریکا

بشیر اسماعیلی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: به نظر می‌رسد که آخرین تلاش‌های اسراییل برای نگاه داشتن بی قید و شرط غرب در کنار خود بی نتیجه خواهد ماند و دنیا آنقدر چالش جدید برای تمدن غربی به ارمغان آورده است که دیگر مثل مسأله اسراییل، نخستین اولویت غرب نخواهد بود‌.
Loading

أحدث المقالات

وزیر خارجه روسیه: مسکو از طریق کانال‌های دیپلماتیک به تل‌آویو اطلاع داده که تهران خواهان افزایش درگیری نیست

رئیس دستگاه دیپلماسی روسیه درباره تنش‌های اخیر بین اسرائیل و ایران اظهار داشت: «مسکو از طریق کانال‌های دیپلماتیک به تل‌آویو اطلاع داده که تهران خواهان افزایش درگیری نیست».

Loading
دکتر فرجی‌راد دو پیامد اساسی رشد تروریسم در اروپا را تحلیل کرد

اروپا؛ تقویت ملی‌گرایی و تضعیف نظامی‌گری

۱۳۹۵/۱۱/۰۸ | خبرهای شورا

شورای راهبردی آنلاین: سفیر اسبق ایران در نروژ معتقد است روند رو به رشد تروریسم در اروپا، باعث تقویت ملی‌گرایی و در مقابل، تضعیف نظامی‌گری در این قاره شده است.

عبدالرضا فرجی‌راد در نشست «آثار راهبردی تروریسم در اروپا» که سایت شورای راهبردی روابط خارجی برگزار کرد، گفت: تروریسمی که در اروپا ظهور کرده ریشه در چند عامل اصلی دارد که استعمار اروپا در قرون گذشته، مهاجرت، منفعت‌طلبی اروپا و اختلاف با آمریکا از مهم‌ترین زمینه‌های آن محسوب می‌شود.

آنچه در ادامه می‌خوانید متن کامل سخنرانی این استاد دانشگاه در این نشست است:

آنچه امروزه تحت عنوان تروریسم باعث نگرانی اروپا شده است، چند دلیل دارد: یکی استعمارگرایی اروپاییان است، یعنی در یک دوران اروپائیان تسلط شدیدی برجهان به‌ویژه حوزه پیرامونی خودشان آفریقا و خاورمیانه داشتند و مجبور شدند بعد از جنگ جهانی دوم با فشار دیگر ملت‌ها و تنها به‌طور ظاهری این کشورها را ترک کنند. آن‌ها درصدد بودند به نحو دیگری از این کشورها استفاده کنند و با توجه به طرح هری ترومن قرار شد تا برای توسعه اقتصادی از نیروی کار ارزان استفاده کنند.

درواقع این جمعیت میلیونی که الآن در اروپا و به‌ویژه در حاشیه شهرها تجمع کرده‌اند، غالباً نتیجه دوران استعمار و دوران بعد از استعمار است و هر دو به یکدیگر معتاد شده‌اند. ازیک‌طرف نیروهایی که به اروپا واردشده‌اند، هم به بوم خود و هم به اروپا وابسته‌اند و هم اروپایی‌ها به این‌ها شهروندی دادند.

دلیل دوم مهاجرت است. اروپایی همیشه به‌نوعی از مهاجرت استقبال کرده‌اند. مهاجرت خود دو نوع است، یکی مهاجرت نیروهای نخبه و برجسته و دیگری مهاجرت‌هایی که امکان مسدود کردن آن‌ها برای اروپایی‌ها وجود ندارد. در اینجا مهاجرت‌های ناگهانی مثل سوریه، لیبی و … مدنظر نیست، بلکه منظور مهاجرت‌هایی است که از کشورهای استعمار شده به سمت اروپا انجام می‌شد و اروپا هم آمدن این مهاجران را آزاد می‌گذاشت.

سومین مسئله اروپا این است که بر سر پیروی از سه اصل اقتصاد باز یا آزاد، دموکراسی و حقوق بشر هنوز یکدستی در اروپا دیده نمی‌شود.

مسئله دیگر منفعت‌طلبی اروپاست. اروپایی‌ها به‌خوبی می‌دانند ریشه تروریسمی که امروزه تک‌تک مردم اروپا را تهدید می‌کند (چه ریشه تفکری و چه ریشه مادی) در کجاست، اما با توجه به بحران مالی موجود، اروپا نمی‌تواند از یکسری از منفعت‌ها صرف‌نظر کند؛ مثلا فرانسه بیشترین ضربه را از تروریسم خورد و این ضربه به‌قدری شدید بود که رئیس‌جمهور فعلی آن برای نامزدی در دوره بعدی علاقه‌ای از خود نشان نداد. پیش‌بینی‌ها هم نشان می‌دهد هرکسی از حزب سوسیالیست نامزد شود، برنده نخواهد بود، اما هنوز هم منفعت‌طلبی فرانسه و همچنین مشکلاتی که در پاسخگویی به مردم به ویژه حاشیه‌نشین‌ها دارند، مانع از این می شود که روابط خود را با عربستان و قطر و امارات قطع کنند یا کاهش دهند.

فراز و نشیب شدید با متحد اصلی اروپا، یعنی ایالات متحده مسئله بعدی است. گرچه اروپا و آمریکا هر دو از عناصر اصلی ناتو هستند، اما فراز و نشیب دهه‌های گذشته بر این امنیت تاثیر گذاشته است. بدترین رابطه بین اروپا و آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، در دوره بوش دیده شد که در این دوران قدرت‌های اصلی با حمله به عراق مخالفت کردند و بوش به آن‌ها لقب اروپای پیر یا کهنه را داد. در دوره اوباما روابط ضربه خورده در دوره بوش تا حدودی ترمیم شد، اما با آمدن ترامپ دوباره فراز و نشیب جدیدی در حال تکرار است و به دلیل نگاه منفی ترامپ به ساختارهای اصلی آن‌ها مثل ناتو و پیمان‌های اقتصادی و به‌ویژه ساختارهای امنیتی که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت، اروپایی‌ها نگرانی شدید دارند.

وضعیتی که در آن رئیس جمهور آمریکا بگوید اگر اروپا پول خود را نپردازد با ناتو برخورد جدی می‌کنیم و از طرفی بیان کند آمریکا با روسیه برای انجام عملیات هوایی مشترک در آسمان سوریه آماده همکاری است و اصلا در این میان از اروپا سخنی نگوید، مانند خواب است. همه اینها فشار و تهدیدی برای اروپاست، اما آن‌ها جرات بیان و تحلیل آن را ندارند و به همین دلیل تبدیل به یک مسئله جدی شده است.

اینها سبب تقویت ملی‌گرایی در اروپاست. اگر ملی‌گرایی اوج بگیرد، کنترل آن در اروپا مشکل می‌شود. الان در چند کشور اروپا این ملی‌گرایی رو به رشد است.

تضعیف نظامی‌گری یا همان ناتو و تقویت امنیت گرایی، نتیجه دومی است که تروریسم در اروپا با خود به همراه داشته است، چراکه ناتو بدون ایالات متحده معنایی ندارد.

نتیجه سوم، تقویت موضع روسیه است. تروریسم باعث ایجاد بلاتکلیفی در اروپا می‌شود و هرگونه عدم انسجامی باعث کمک به روسیه می‌شود، به نحوی که در مرزهای خودش می‌تواند فشار را بر اوکراین، گرجستان و … افزایش دهد و موجب سردرگمی اروپا شود. در درون اروپا نیز اگر در هر نقطه‌ای آشوب کوچکی باشد روسیه می‌تواند روی آن کار کند، به‌ویژه که الان ایالات متحده و برخی دیگر از اعضاء، بی‌پرده از برقراری ارتباط و همکاری مستقیم با روسیه سخن می‌گویند و همین تبادل و همکاری با روسیه خود عاملی برای تقویت فعالیت راست‌گرایان افراطی در اروپاست.

نتیجه دیگر تروریسم تهدید عدم تحمل دیگر فرهنگ‌ها است. اروپائی‌ها دیگر فرهنگ‌های دیگر کشورها را نمی‌پذیرند و بر ملی‌گرایی خود تاکید دارند. هجوم فرهنگ‌های دیگر به اروپا و تحت تاثیر قرار گرفتن سریع از این فرهنگ‌ها باعث نگرانی شدید اروپاست.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *