جدیدترین مطالب
اشتباه محاسبات در روابط با همسایگان را جدی بگیریم
أحدث المقالات
پاپ برای نخستینبار مراسم پنجشنبه مقدس را تنها به زنان اختصاص داد
پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان در مراسم پنجشنبه مقدس قبل از عید پاک، پای ۱۲ زن زندانی را در رُم شست و بوسید. این برای اولینبار بود که پاپ ۸۷ ساله، این مراسم سالانه را تنها به زنان اختصاص داد. در این مراسم سنتی، پاپ به طور معمول پای زندانیان را شسته، خشک میکند و در مواردی میبوسد. در سنت مسیحی، پنجشنبه مقدس یادآور روزی است که مسیح در شام آخر، پای شاگردان خود را شست که نمادی است از ضرورت «خادم بودن رهبر».
کارشناس مسائل بينالملل در گفتگو با سايت شورا تحليل کرد
آمریکا و نظم نوین خاورمیانه
حافظ جباری در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی اظهار داشت: کشورهای حامی تروریستها در منطقه در تلاش هستند تا با ایجاد تنش و برهم زدن ثبات منطقه، نظم مطلوب خود را به منطقه تحمیل کنند، اما به دلیل ماهیت خشن و سخت افزاری قدرت این کشورها، تا کنون ناموفق بودهاند و در این مسیر با چالشهای زیادی دست به گریبان هستند.
آنچه در ادامه میخوانید متن کامل این گفتگوست.
پرسش: نگاه آمریکا به نظم نوین در خاورمیانه چیست و ترامپ چگونه این نگاه را دنبال می کند؟
تحلیل نظم منطقهای و نظم بین الملل، مقولهای دو سویه است که بررسی یکی بدون توجه به دیگری امکانپذیر نخواهد بود. نظم بینالملل، تأثیر نسبی بر روی نظم منطقهای دارد و تحت تأثیر عوامل مختلفی تغییر میکند. نظم خاورمیانه نیز فارغ از نظم حاکم بر نظام بینالملل نیست. نقش آمریکا به عنوان یک کنشگر در نظام بینالملل همواره در حال تغییر و تحول است. بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد، آمریکا ابتدا تلاش کرد هژمون حاکم بر نظم بینالملل باشد و نظام بینالملل را از حالت دوقطبی به تک قطبی تبدیل کند و خود را به عنوان نیروی مسلط بر نظام بین الملل، به جامعه جهانی بقبولاند تا از این طریق ارزشها و هنجارهای مورد نظر خود را بر جامعه بین الملل تحمیل کند. با وجود تلاشهایی که جمهوریخواهان و بوش پسر در دوره ریاست جمهوری به عمل آورد، ایالات متحده در تحقق اهداف مد نظر خود موفق نبود، لذا نظام بینالملل وارد یک دوره انتقالی شد. این دوره که بیش از دو دهه است، استمرار دارد، حضور یک هژمون یا قدرت مسلط بینالمللی (و منطقهای) قابل تصور نیست، بلکه کشورهای کوچک هم در این دوره نقش ایفا میکنند. به دلیل همین شرایط است که کشورهای ذرهای مانند قطر، کویت، امارات و… به دلیل امکاناتی که عمدتاً ناشی از منابع مالی آنهاست، به ظاهر نقش ایفا میکنند. نقش کشورهای ذرهای، کوتاهمدت است و تأثیر آن هم به صورت نقطهای خواهد بود، فلذا نمیتواند عامل تعیینکنندهای در نظام منطقهای و حتی در نظم منطقهای محسوب شود. نظمهای منطقهای بر خلاف دورههای گذشته، در قالب شبکهها تجزیه و تحلیل میشود. امروزه شبکههای مجازی و شبکههای تجاری، اقتصادی و مالی در نظام بینالملل حاکم شدهاند و همین شبکهها در سطح منطقهای نیز هم حاکم شدهاند و نظمهای منطقهای حالت شبکهای به خود گرفتهاند، همانند نظم حاکم بر اتحادیه اروپا (که البته مدتی است دچار تزلزل شده) اما برخی همچون خاورمیانه کماکان دارای شبکههای نامنظم هستند. قاعدتاً در نظمهای منطقهای کنشگران اصلی و صاحبان اصلی قدرت هستند که به دنبال شکل دادن به نظم مطلوب خود در نظام منطقهای هستند. ایران، ترکیه و عربستان، کنشگران اصلی تأثیرگذار بر نظم منطقهای خاورمیانه هستند و هر یک سعی میکنند که هنجارها و ارزشهای خود را بر منطقه حاکم کنند. البته ماهیت قدرت جمهوری اسلامی ایران با ماهیت قدرت دیگر کنشگران منطقهای تفاوت محسوسی دارد. جمهوری اسلامی دارای قدرت ایدئولوژیک هدفدار با اهداف انسانی است که به دنبال ثبات و توسعه در منطقه است، درحالیکه قدرتهای دیگر منطقه خاورمیانه درصدد هستند تا از طریق ایجاد تنش و بیثبات کردن کشورهای دیگر منطقه به اهداف منطقهای خود برسند و نظم دلخواه خود را به منطقه تحمیل کنند.
پرسش: احتمالات و پیامدهای چنین نگاهی چیست؟
وقتی عربستان و ترکیه میخواهند از طریق ایجاد بیثباتی و تنشزایی به نظم مطلوب خود برسند، مردم و ملتهای منطقه مجبور میشوند هزینه این جاهطلبی را پرداخت کنند. این کشورها تصور میکنند میتوانند با چنین راهبردی به خواستههای خود برسند، اما چنانچه شواهد نشان میدهد، این راهبرد در نهایت به خود آنها برمیگردد. امروزه شاهد هستیم با وجود حمایتهای همهجانبه ترکیه از گروههای تروریستی، این گروهها به شدت برای ترکیه هزینه ایجاد کردهاند و دردسرهای زیادی به این کشور تحمیل کردهاند. از طرف دیگر راهبردی که عربستان سعودی در پیش گرفته، از یکسو باج دادن به آمریکا و استفاده از روشهای تاجرمأبانه است تا ترامپ را با خود همراه کند و از سوی دیگر حمایت از گروههای تروریستی منطقه است. عربستان در یمن و سوریه به شدت گرفتار شده و هزینه زیادی پرداخت میکند.
ایالات متحده ممکن است در سیاستهای اعلامی خود، مواضعی اتخاذ کند که باعث دلگرمی کشورهای منطقه شود و آنها تصور کنند که قادر هستند با کمک نیروی فرامنطقهای همچون ایالات متحده، زمینه انزوای منطقهای و جهانیِ جمهوری اسلامی ایران را فراهم کنند، اما علیالقاعده این مسائل بیشتر یک سری خیالات موهوم است که در ذهن دولتمردان و سیاستمداران مرتجع منطقه شکل گرفته است. از یک طرف آمریکا نه میخواهد و نه میتواند هزینه حفظ نظامهای غیرمردمی و مرتجع عرب منطقه را تا ابد پرداخت کند و از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران قابل حذف از منطقه نیست و کشورهایی در منطقه که در سیاستهای خود به دنبال چنین مسئلهای هستند، در آینده به این مسئله پی خواهند برد که بیهوده هزینه کردهاند. جمهوری اسلامی ایران نه تنها به دنبال حذف هیچ یک از کشورهای منطقه نیست، بلکه در سیاستهای اعلامی و اعمالی خود، تأکید میکند که نقش دیگر کشورها را به رسمیت میشناسد و در یک اتحاد منطقه ای به دنبال ثبات و امنیت منطقهای از طریق همکاری با آنهاست. جمهوری اسلامی ایران مکرر بیان کرده ثبات و امنیت منطقه را ثبات و امنیت خود میداند و برای مقابله با هرگونه تنش احتمالی حاضر است با کشورهای منطقه همکاری کند.
پرسش: آمریکا چه نگاهی به کردهای منطقه دارد و چگونه قصد استفاده از آنها در پیریزی نظم جدید منطقهای را دارد؟
آمریکا در تلاش است ضمن ائتلاف با نیروها و کنشگران منطقه ای، قدرت جمهوری اسلامی ایران را مهار و مانعی در برابر نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند. این مسئلهای است که ایالات متحده در ظاهر آن را دنبال میکند تا بتواند از این طریق در ذهن متحدان منطقهای خود، احساس امنیت و آرامش خاطر ایجاد کند، اما اینکه آیا در میانمدت و بلندمدت میتواند منافع ایالات متحده را تأمین کند، قطعاً تحقق چنین مسئلهای با علامت سئوالهای متعددی روبرو خواهد بود. آنچه مسلم است امروزه چه در سطح منطقه و چه در سطح جهانی، امکان ایجاد سلطه برای هیچکس میسر نیست و همکاری تنها راه ممکن برای برقراری امنیت، صلح، ثبات و توسعه محسوب میشود و هر کشوری در مسیری غیر از این گام بردارد، مجبور به پرداخت هزینههای زیادی خواهد شد.
از رفتارهای ترامپ چنین استنباط میشود که ایالات متحده نه تنها درباره خاورمیانه سیاست مشخصی ندارد، بلکه برنامه مشخص و حتی ابزارهای (سیاسی و اقتصادی) لازم و کافی برای مهار و کنترل منطقه را هم ندارد و مجموع این موارد سبب میشود تا نتواند به صورت یکجانبه امنیت منطقه را تأمین کند. از طرف دیگر، اختلافات درون سیستمی آمریکا درباره خاورمیانه بسیار زیاد است و این اختلاف آرا، مانع از این شده تا بتواند به اجماع کلی درباره خاورمیانه برسد. عربستان هم به شدت در تلاش است تا ضمن رهبری جهان عرب، خود را به عنوان رهبر جهان اسلام تحمیل کند، اما ساختار بیثبات منطقه مانع اصلی در برابر عربستان محسوب میشود، لذا تلاش میکند تا با استفاده از نیروهای فرامنطقهای همچون آمریکا و انگلیس، خلأ قدرت را پر کند و خود را مسلط بر منطقه نشان دهد؛ اما به دلیل اینکه هیچکدام از مشاهدات دولتمردان سعودی مبتنی بر واقعیات نیست، لذا صرفاً مجبور خواهد شد هزینه بیشتری پرداخت کند، بدون آنکه به موفقیتی دست پیدا کند. آنچه از شواهد پیداست هرچند جمهوری اسلامی ایران تلاش میکند تا صلح و ثبات در منطقه حاکم شود، اما در آینده بر میزان تنش میان کشورهای منطقه افزوده خواهد شد و این مسئله کاملاً در جهت منافع کشورهای غربی و ایالات متحده خواهد بود.
0 Comments